اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
»
شمارهٔ ۵۰
زین گونه که طبع سرکش دلبر ماست
اومید وصال تو نه اندر خور ماست
درد دل ما هست امیدی نه کاه
سودای محال است که اندر سرِماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غم عاشق سینهٔ بلاپرورِ ماست
خون در دل آرزو ز چشم ِ تر ماست
هان غیر، اگر حریف مایی پیش آی
کهالماس به جای باده در ساغر ماست
ز آنجا که جمال حسن آن دلبر ماست
ما در خور او نه ایم و او در خور ماست
زانجا که جمال و حسن آن دلبر ماست
ما در خور او نهایم او در خور ماست
زآن جان و جهان تا هوس[ی] در سر ماست
این عقل عقیله از کجا درخور ماست
مادام که خاک در او افسر ماست
سلطان همه جهان گدای در ماست
او پاک شده است و خام ار در حرم است
در کیسه بدان رود که نقد درم است
قلاب نشاید که شود با او یار
از ضد بجهد یکی اگر محترم است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.