گنجور

حاشیه‌ها

سروش ‌ در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۰۵ دربارهٔ امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱:

به قول استاد کدکنی، تصاویر قصاید معزی همگی مزاحم و فاقد ارتباط عمودی هستند و محور افقی شعر نیز ضعیف است و هیچ تصویر زیبایی ندارد

نه در این شعر بلکه در کل دیوان معزی همینجوری است و یک شعر خوب یا حتی یک بخش خوب از یک قصیده وجود ندارد و کل اشعارش تکرار مکررات هستن

مهری رزم‌جو در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۳:

بیتذ13 نیامد همی درست است اشکال تایپی دارد. 

آرا منتظری در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی:

درود بر شما. در جشن هنر سال 1356 شیراز در آخرین بخش کنسرت چهره به چهره شجریان و لطفی اجرا شده که قابل انتخاب در بخش معرفی ترانه ها نیست. بخش معرفی ترانه جای اصلاح زیاد دارد.

.فصیحی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵:

جناب امکانش هست گاهی به طور مصداقی مثال بزنید تا ما شرحها رو بهتر متوجه بشیم ؟راه ارتباطی‌ای وجود نداره تا ما بتونیم سوالاتمون را بپرسیم؟

.فصیحی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵:

سلام وعرض ادب بار دیگر از برگ بی‌برگی عزیز بخاطر شرح زیبا تشکر وقدردانی می‌کنم 

کلاس اولی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۲:

من اینطوری میفهمم که افرادی که چند عیال داشتند یعنی چند همسر داشتند در تامین هزینه های زندگی به مشکل بر می خوردند و سعدی به این موضوع اشاره کرده است

محمد سلماسی زاده در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۲:

به نظرم این غزل حکایت آشنائی مولانا با شمس تبریزی و بیرون آمدنش از شب تیره‎ ی غفلت و رسیدنش به روز پرنور بیداری است :

 

به کار خویش می‌رفتم به درویشی خود ناگه

مرا پیش آمد آن خواجه بدیدم پیچ دستارش

اگر چه مرغ استادم به دام خواجه افتادم

دل و دیده بدو دادم شدم مست و سبکسارش

بگفت ابروش تکبیری بزد چشمش یکی تیری

دلم از تیر تقدیری شد آن لحظه گرفتارش

مگر آن خواب دوشینه که من شوریده می‌دیدم

چنین بودست تعبیرش که دیدم روز بیدارش

شب تیره اگر دیدی همان خوابی که من دیدم

ز نور روز بگذشتی شعاع و فر انوارش

چه خواجست این چه خواجست این بنامیزد بنامیزد

هزاران خواجه می‌زیبد اسیر و بند دیدارش

 

بنامیزد = آدمیزاد نیست ، موجود برتری است که هزاران خواجه اسیری وی را زیب وجود خویش سازند.

حامد فرجی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

داشتم مصاحبۀ دکتر جفری لانگ از محققین حوزۀ "تجربیات نزدیک مرگ" را می‌دیدم، فکر کردم چندان نمیتواند دقیق و غیر شبه علمی باشد، دوستی برایم شعری از فرخی سیستانی (همان شعر معروف "من و درخت کنون هر دوان به یک صفتیم" را فرستاد و من از وزنش خوشم آمد. این وزن را جستجو کردم و بیش از پانصد صفحه نتیجه آورد. کاملا تصادفی یک عدد پرت در نوار نشانی مرورگرم زدم که از رودکی و دیگر دوستان بگذرم و رسیدم به این شعر مولوی. بازگشتم و مصاحبه را دیدم. اصلا چیزی که فکر میکردم نبود و خیلی منطقی و تجربه-محور بود. به قول امروزی ها پشمام ریخت 🙃

Shirin motadel در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴:

سلام

چقدر خوبه اینجا یعنی گنجور داریم ما ایرانی ها و همه ادب دوستان. 

کاش میشد به مردم نشون داد منبع بزرگ همه دیوان ها و شاعران نامی با تفاسیر، تصاویر و خوانش های تخصصی اینجا داریم. 

بیشتر مردم اطلاع ندارند. هزاران باره سپاس هرعزیزی هرسهمی در کار سخت و تخصصی اینجا داره انجام میده. 

ممنون

ممنون وحشی این غزل امشب سیرابم کرد و چون دارویی آرامم! 

محمدرضا خوشدل در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹:

ضمن ابراز ارادت و عشق به لسان الغیب حافظ شیرازی، جالبه اعتراف کنم من همیشه برای پاسخ تردیدها و سئوالاتم دیوان وحشی رو باز میکنم و شاید محال باشه تا چندین غزل ناب نخوانم زمین بگذازم. منظور که حیف بعضی شعرای بزرگی چون وحشی اینقدر مهجور مانده اند و ما ایرانی ها خیلی از آنان دور و بیخبریم. 

سپاس از گنجور که در همه ساعات و مکانها همه شاعران و بزرگان ادب فارسی را در کنار خویش احساس می کنیم. 

محمد مهدی فتح اللهی در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۱۴ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » پاسخ بایزید به نکیر و منکر:

بسیار ممنون میشوم از شما که عطار را هم در کنار شاعران پرطرفدار قرار دهید.

این حجم از معنا رو در تقریبا هیچ کتابی نمی‌توان پیدا کرد

به قول نسیمی

آن کتابی که پر ز اسرار است

منطق الطیر شیخ عطار است

محمد مهدی فتح اللهی در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵:

حیف که به شاعرانی مثل همین آقای مجد ، کم لطفی شده

محمد مهدی فتح اللهی در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » تورکون دیلی:

الله روحیوی شاد السین

بیزیم دیلیمیز دونیا دا تح دی. بیزیم سسیمیزی کسمک ایستییردیلر اما بیر آز دا شیشدیخ و حیدر بابا کیمین شعر وردیخ.

ا من گوزل تورکی دیلیمیزله چوخ حاشیه قویدوم اما سیلدیلر.

 

امیر صغیر در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۳۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۸:

فوق العاده است این رباعی

فریدون محبی در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۸:

ذبیح هدایت این قطعه را به سبک راک در استدیوی بربط اجرا کرده است. میتوانید آنرا با پیوند زیر ببینید و بشنوید:

پیوند به وبگاه بیرونی

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۲۳ در پاسخ به مجتبی خراسانی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

شخصا خوانش سوم را می‌پسندم به دلیلی که عرض می‌کنم:
شعر باید به گونه‌ای خوانده شود که خطاب به دوست باشد. خطاب به قامت یا سرو که نماد قامت است صحیح نیست. چون قامت فقط دلالت بر بلندی یار دارد و دارای شمایل (چهره) نمی‌باشد که بگوییم ای قامتِ بلند، چه چهرۀ نکویی داری! (این صحیح است: ای دارای قامتِ بلند، چه چهرۀ نکویی داری.)


در خوانش سوم این مشکل وجود ندارد. ابتدا یک ندا دارد که منادایش سروِ بلند قامت است که همان دوست باشد و سپس مستقیما خطاب به دوست است.
در واقع در هر دو مورد (ای سروِ بلند قامت، ای دوست) منادا، دوست است و کاملا صحیح می‌باشد که به دوست بگوید ای دوست که قامتت مانند سرو بلندبالاست، شمایلت چقدر نیکو و خوب است. در واقع هم قامت را ستوده است و هم شمایل را.

عباس احمدی در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۷۶ - در مدح حضرت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه السلام:

بیت دوم ایراد وزنی دارد
ظاهرا اینطور درست است: به همه عمر همین یک هنر آموخته ام

علی ایزدی در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷:

باسلام

در این غزل مهم فهم بیت اول است که حافظ در ساحل رود ارس واقعا به چه معشوق معنوی بلند مرتبه نظر دارد . اینکه بگوییم شاه شجاع یا فلان پادشاه حرف خیلی سخیف است . شاه شجاع یا فلان پادشاه چه قدر و قیمتی دارد که حافظ چنین مطالب عالی را خطاب به او بیان کند .

برمک در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۳ در پاسخ به برمک دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - گفتار اَندر آفرینشِ مَردُم:

این سروده ناصرخسرو هم یاداور سخن فردوسی است

خرد آغاز جهان بود و تو انجام جهان

باز گرد، ای سره انجام، بدان نیک آغاز

در برخی نسخه ها نیز چنین امده

نخستینت دانش پسینت شمار

امیرعلی داودپور در ‫۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۲۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۴:

جناب عطار نیشابوری در این غزل به چند مساله کلیدی زندگی خویش اشاره میفرماید، که نخست از دست رفتن معاش و کار خود بوده که در سلوک حب معشوق (خداوند) حاصل شده و آن اینگونه است که حب حق آنقدر درب ارتزاق را بر سالک تنگ میکند که از زندگی طبیعی ابنا البشر فاصله میگیرد، حرمت را در حلال و حلال را حرام میبیند و در این احوال تقدیر نیز بر او دگرگون میگردد. نمونه آن مساله در کار فلسطین (غزه) است که باید نان حق خویش را از معاند خویش بستاند و این مرحله ایست بس دشوار که عطار به سبب فضیلت سلوک (علم لدن و جستجوی آن) به آن دست یافته. کلمه کلیدی دوم رستاخیز است که از جمله در اشعار اقبال لاهوری و حافظ و عطار و مولوی (سهروردی و همه عرفا و جویندگان چشمه حیات و کیمیای سعادت) به واسطه نزدیکی به حضرت حق در زمان خویش از آن سخن رفته، شایسته است بدانیم که این اقطاب هیچیک همزمان نبوده اند. هر یک قطب زمان خویش بوده اند. برآوردن رستاخیز در نگاه اقطاب است که اهل تشیع مهدی، مسیحیان در عیسی و زردتشتیان در سوشیانت میبینند. مساله سوم میل حضرت عطار به غم است در راه معشوق، که سیره صوفیه است و سیره پیش از اسلام پهلوانیه یا مبارزه بوده است، پس اسلام و پیش از اسلام در تسلیم و مبارزه در راه کمال افتراق میابد. اینست که اقطاب فی النفسه بدون درک حال مغان به کمال نرسند که مغان پارسی نیز سلوک را به کمال رسانده اند. غم نردبان درک پهلوانیست ولی حماسه نیست، حماسه میسر نگردد جز به کمال تاریخ . امید آنکه اگر در بحث کوتاهی بوده، روان عطار از آن درگذرد که ایشان از جمله کمال جویندگان و معلمان بزرگ تصوف هستند. 

۱
۲۴۲
۲۴۳
۲۴۴
۲۴۵
۲۴۶
۵۵۵۰