عباسی-فسا @abbasi2153
تاریخ پیوستن: ۲۷م اردیبهشت ۱۴۰۰
آمار مشارکتها: | |
---|---|
حاشیهها: |
۳۶۶ |
ویرایشهای تأیید شده: |
۳۰۴ |
ترانههای مرتبط تأیید شده: |
۱ |
مشقهای پیشنهادی تأیید شده: |
۴۲ |
خوانشهای تأیید شده: |
۵۸ |
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در دیروز جمعه، ساعت ۰۰:۳۱ در پاسخ به مهدی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:
عجب استدلالاتی!!!!
شماره غزل بعدا بر اساس قافیهها به هر غزل داده شده است.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ روز قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:
بُشری اِذِ السَّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم
برخی به جای «إذْ»، از «إذا» استفاده کردهاند که در هنگام خواندن الف حذف میشود و إذَ خوانده میشود.
به چند دلیل در اینجا «إذا» نمیتواند صحیح باشد چون بعد از «إذا» جملۀ فعلیه میآید و معنای آن در زمان آینده است. در اینجا حافظ نمیخواهد در بارۀ خبری که در آینده اتفاق میافتد مژده دهد بلکه در باره خبری است که در حال اتفاق افتاده است و آن هم رسیدن دوستش شاه شجاع به شیراز است.به علاوه «إذْ» غیر از ظرف بودن معنای «زیرا» هم دارد و در اینجا این معنا درستتر مینماید.
حرف ذ در «إذْ» در هنگام خوانده شدن به سبب برخورد دو ساکن، کسره میگیرد. «إذِ»
مژدگانی! زیرا سلامة به سرزمین ذی سلم وارد شد. سلامة استعاره از شاه شجاع و ذی سلم که منطقهای در یمن است استعاره از شیراز است. پس معنی روشن آن چنین میشود:
مژدگانی زیرا محبوب من شاه شجاع به سرزمین شیراز وارد شد.
شاید حافط با استعارۀ سلامة و ذی سلم میخواهد امن و سلامت بودن خطۀ فارس و نیز سالم و سلامت بودن دوستش در نبرد را نیز به ذهن متبادر کند.
سعدی در دیباچۀ گلستان میفرماید:
ایزد، تعالی و تقدّس، خطهٔ پاک شیراز را به هیبت حاکمان عادل و همت عالمان عامل تا زمان قیامت در امان سلامت نگه داراد.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ روز قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۲۳ در پاسخ به پری دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:
اینجا که صفحه خیام است نه حافظ
به علاوه، آن شاه مورد نظر، شاه شجاع است و شاه ترکان در آن غزل دلالت بر شاه شجاع دارد.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ روز قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۴۵ در پاسخ به مصیب مهرآشیان مسکنی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:
یک مرور بر ویرایشهای جنابعالی در اکثر غزلیات و اشعار بزرگان نمودم
توصیه دوستانه این است که به جای ویرایش اشعار بزرگان، دست به کار شوید و خودتان یک دیوان از اشعار و یافتهها و واردات ذهنیتان را به زیور طبع بیارایید.
هم بازار بزرگان را کساد میفرمایید و هم ادب پارسی را از وجود یک شاعر بزرگ بی بهره نمیگذارید.
یارم چو قدحْ به دست گیرد
بازارِ بُتانْ شکست گیرد
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ روز قبل، پنجشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۳۹ در پاسخ به مصیب مهرآشیان مسکنی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:
آن خوش خبر کجاست؟ که این فتح مژده داد
تا جان فِشانَمَش چو زر و سیم در قَدَم
به همین شکل صحیح است چون «الآن» علاوه بر این که وزن را خراب میکند، در اینجا معنایی هم ندارد.
الآن از دو کلمه تشکیل شده است: ال+آن
«آن» یک دم و لحظه است و الآن یعنی همین دم و لحظه
الآن در اینجا هیچ مناسبتی ندارد
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۳ در پاسخ به مرتضی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۱:
سلام
آن گاه در این صورت باید تمام افعال را هم تغییر دهیم
مثلا سل در مصرع اول بشود سلی
یا مصرع
فَکَم تُمَرِّرُ عَیشی و أنتَ حاملُ شهدٍ
بشود
فَکَم تُمَرِّرینَ عَیشی و أنتِ حاملةُ شهدٍ
و در این صورت همه چیز به هم میریزد
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۶ در پاسخ به معز دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
همین شکل صحیح است
تو پسِ پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
چون در تاریخ داریم که شاه شجاع در نامه ای به سلطان جلال الدین حسین جزایری به همین مصرع اشاره دارد و می دانیم که شاه شجاع معاصر حافظ است و همدم و دوست حافظ
بنابراین همین نقل شاه شجاع دلیلی است بر صحت این مصرع به همین شکلی که وجود دارد.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۲۷ در پاسخ به محمد عینی زاده موحد دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:
در کدام معجم چنین معنی برای وادی الأراک یافتید؟
چرا هر آنچه را دوست داریم به زبان حافظ بیچاره میگذاریم؟
خوب که خودش در پایان غزل، فرموده:
خدا داند که حافظ را غرض چیست
و عِلْمُ اللّهِ حَسْبی مِن سُؤالی
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:
سَلامُ اللّهِ ما کَرَّ اللَّیالی
و جاوَبَتِ الْمثانی و الْمِثالی
سلامِ خدا تا زمانی که شب مکرر میگردد و سیمهای دوم و سوم عود جواب میدهند
عَلیٰ وادِی الْأَراک و مَن عَلَیها
و دارٍ بِاللَّویٰ فوقَ الرِّمالِ
بر وادی الأراک (سرزمینی نزدیک مکه) و کسی که در آن سرزمین است و خانهای که بر روی شنها است.
دعاگوی غریبان جهانم
و أَدعُو بِالتَّواتُر و التَّوالی
و به تواتر و پی در پی دعا میکنم
فَحُبُّک راحَتی فی کُلِّ حینٍ
و ذِکرُک مونِسی فی کُلِّ حالِ
دوستی تو در هر حالت مایۀ آسایش و راحتی من است و یاد تو همدم من در هر حال است.
خدا داند که حافظ را غرض چیست
و عِلْمُ اللّهِ حَسْبی مِن سُؤالی
و علم خداوند برای درخواست من بس است
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۵۲ در پاسخ به محمد حسین دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:
در زبان عربی حرکت حرف آخر در مصرع دوم به صورت اشباع خوانده میشود
کسره به صورت ای
ضمه به صورت او
فتحه به صورت آ
الرّمال مجرور است (الرّمالِ) و به صورت الرّمالی خوانده میشود
حال مجرور است با تنوین (حالٍ) ولی طبق قانون چون در آخر مصرع دوم است بدون تنوین (حالِ) نوشته میشود و حالی خوانده میشود.
همه را حرکتگذاری میکنم تا مشخص گردد.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:
بیت اول
یا مُبْسِماً یُحاکی دُرْجا مِنَ اللِّآلی
ای خندهرویی که (لبخندت) حکایت از صندوقچه جواهرات میکند.
بیت 7
قُمْ فَاسْقِنی رَحیقاً أَصْفیٰ مِنَ الزُّلالِ
برخیز مرا از شرابی بنوشان که خالص تر از آب گوارا و زلال
بیت 8
اَلْمُلْکُ قَد تَباهیٰ مِن جِدِّهِ و جَدِّه
کشور و قلمرو پادشاهی به تلاش و بخت و فرۀ او افتخار کرده است
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:
بیت ششم:
اَلصَبرُ مُرٌّ و العُمرُ فانٍ
یا لَیتَ شِعری حَتّامَ أَلْقاه
شکیبایی، تلخ است و عمر، فانی و زودگذر است
کاش میدانستم چه هنگام، او را ملاقات میکنم
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۴۶ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - ایضاله:
در بیت 22
جامهٔ سوک بر بنفشه برید
زان مگر لاله دلفگار آمد
برید به فتح ب (بَرید) درست تر می نماید چون اگر به ضم (بُرید) بخوانیم فاعلش نامشخص است.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۳۴ در پاسخ به Koroush دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:
نظر دبیرتان درست است
و نیز حرف «ت» در فکرت، ضمیر نیست بلکه فکرت به معنی فکر است
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۳۳ در پاسخ به محمد حنیفه نژاد دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:
درود بر شما
همان «بامدادی» درست است به دلایل مختلف
بلافاصله در ابیات بعد، سخن از شکفتن گل و گلزار است: بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق
وقت گل، همان بهار است
و نیز مستقیما و صراحتا به اول بهار اشارت دارد:
این هنوز اول آذار جهان افروز است.
آذار، فروردین است.
فرمودید زیبایی در روزهای بعد هم بیشتر خواهد شد.
سعدی به همه اشاره دارد تا اردیبهشت و خرداد
این هنوز اول آذار جهانافروزست
باش تا خیمه زند دولت نیسان و اَیار
نیسان، اردیبهشت و ایار، خرداد است و میدانیم شکوفایی شیراز در اردیبهشت است.
با این صراحتی که سعدی در اشاره به اول بهار دارد چگونه میتوان از کلمۀ بامدادان استفاده کرد و گفت هر روز منظور است و موقع گرگ و میش؟
کجا هر روز فصل گل است و نالش بلبل؟ کجا هر روز، اول آذار جهان افروز است؟
حتی معتبرترین اساتید هم بنوسیند «بامدادان» دلیل بر درستی آن نیست. وقتی می خواهیم در باره بیتی نظر بدهیم کل غزل یا قصیده را در نظر بگیریم.
مثلا برخی تصور میکنند «قدر» در این بیت، منظور شب قدر رمضان است! اما باید کل غزل را دید که صراحتا به شب وصال یک دوست اشارت دارد.
دهلزن گو دو نوبت زن بشارت
که دوشم قدر بود؛ امروز، نوروز
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۸ در پاسخ به قاسم روشن دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:
این معنی از کجا آمد؟
خیلی روشن است که این گردکان (گردو) بر گنبد نخواهد ماند
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:
در بیت چهارم مصرع دوم: حسد گو دشمنان را دیده بردوز
باید حسدگودشمنان با هم خوانده شود
به معنی دشمنانِ حسد گو
دیده دشمنانِ حسدگو را بردوز
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳ - در وداع ماه رمضان:
غادَرَ الْحِبُّ صُحبةَ الْأَحباب
فارَقَ الْخِلُّ عِشْرَةَ الْخُلّان
غادَرَ: ترک کرد
حِبّ: دوست
صحبت: همراه بودن، همدم بودن
أَحباب: دوستان
فارَقَ: ترک کرد، رها کرد
خِلّ: دوست همراه
عِشْرَةَ: آمیزش و دوستی
خُلّان: دوستان
دوست، همراهی دوستان را ترک کرد
دوست صمیمی، دوستی یاران را رها کرد
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۶ در پاسخ به همیرضا دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۶:
بله سپاسگزارم جناب مهندس محمدی عزیز
از این نظر کاملا درست است و بنده هم عرض کردم خواننده این شاخه گل، استاد است. شاید یک موقع کسی خواست دنبال این اجرا بگردد بداند در آثار استاد است.
ولی شما کاملا درست میفرمایید.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در دیروز جمعه، ساعت ۰۰:۳۶ در پاسخ به دکتر محمد ادیب نیا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳: