رنجها برده فراوان، هنر آموختهام
وز همه عشق ترا خوبتر آموختهام
نی خطا گفتم جز عشق، ندارم هنری
به همه عمر همین یک هنر آموختهام
تا نموده است ز خود بیخبرم جذبهٔ دوست
علم آگاهی از هر خبر آموختهام
کیمیاگر شده از اشک سپید و رخ زرد
صنعت ساختن سیم و زر آموختهام
رسم بیداری شب شیوهٔ افغان سحر
ز سگان تو و مرغ سحر آموختهام
شیوهٔ رهروی و پیشهٔ قلاشی را
از رفیقی دو سه بیپا و سر آموختهام
از گدایان در میکده شاهان سلوک
طرز بخشیدن تاج و کمر آموختهام
نظری دوست به حالم ز عنایت فرمود
آن چه آموختهام زآن نظر آموختهام
ذرهام وز اثر تربیت شمس وجود
تربیت کردن شمس و قمر آموختهام
شه مردان اسدالله که از همت وی
پنجه بر تافتن شیر نر آموختهام
اقتدا هست پسر را به پدر، حب علی
من خلف بودهام و از پدر آموختهام
شاعری را ز پی منقبت شاه «محیط»
از ازل نی زپی کسب زر آموختهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تجربیات و رنجهای خود صحبت میکند که باعث شده هنرهای متعددی را بیاموزد، اما عشق به معشوقش را برترین هنر میداند. او اشاره میکند که از تجارب مختلف، از جمله جذبه دوست، علم و آگاهی، و همچنین کار با احساسات خود، به مهارتهای مختلفی دست یافته است. شاعر از بیداری و حضور در شب و همچنین یادگیری رفتار از دوستان خود میگوید. او همچنین به اهمیت نظر دوست و چگونگی تأثیر آن بر زندگیاش اشاره میکند. در نهایت، شاعر به نسلبهنسل بودن آموزشها و تأثیر محبت علی (ع) بر خود اشاره کرده و بیان میکند که شاعری را نه برای کسب ثروت بلکه برای مناقب و فضایل آموخته است.
هوش مصنوعی: در طول زندگی، دشواریهای زیادی را تجربه کردهام و از آنها درس گرفتهام. اما از همه این تجربیات، عشق به تو را بهتر و عمیقتر فهمیدهام.
هوش مصنوعی: من هیچ هنری جز عشق نمیشناسم و تمام عمر فقط همین یک هنر را آموختهام.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از خودم غافل شدم و تحت تأثیر محبت دوست قرار گرفتم، فهم و آگاهی از هر چیزی را به دست آوردهام.
هوش مصنوعی: من با اشکهای سپید و چهره زرد، هنر ساختن طلا و نقره را یاد گرفتهام و به نوعی تبدیل به کیمیاگر شدهام.
هوش مصنوعی: در دل شب، وقتی که سکوت برقرار است و آواز صبح در حال نزدیک شدن است، من یاد گرفتهام که چگونه از سگها و پرندههای صبحگاهی ، بیدار و هشیار شوم.
هوش مصنوعی: من از چند دوست بیپناه و بیهدف، روش مسافرت و زندگی را آموختهام.
هوش مصنوعی: من از زندگی گداها در میخانههای پادشاهان نحوه بخشیدن تاج و کمر را یاد گرفتهام.
هوش مصنوعی: دوست با نگاهی مهربانانه به وضعیت من توجه کرد و من از آن نگاه او چیزهای زیادی یاد گرفتم.
هوش مصنوعی: من یک ذره کوچک هستم و از تأثیر آموزشهای الهی آموختهام. با دم و جهانی که از نور خورشید و ماه نشأت میگیرد، آگاهی و تربیت یافتهام.
هوش مصنوعی: مردان بزرگ و شجاع مانند شیر هستند و من از تلاش و ارادهی او یاد گرفتهام که چگونه با شجاعت و قدرت با چالشها روبرو شوم.
هوش مصنوعی: پسر در زمینههای مختلف از پدر خود پیروی میکند و عشق به علی را از او یاد گرفته است.
هوش مصنوعی: من به خاطر افتخار و کرامت شاه «محیط» شاعری را از همان آغاز زندگی آموختهام، نه به خاطر به دست آوردن مال و ثروت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل به دریا زدن از چشم تر آموختهام
چه هنرها که ز فیض نظر آموختهام
غوطه خون جگر کس نبرد راه چو من
که من این غوطه به خون جگر آموختهام
حق شکرانۀ پروانه فرامش نکنم
[...]
به تو حیران شدن از چشم تر آموختهام
روش مردم صاحب نظر آموختهام
زان زمانم که پدر برده به مکتب تا حال
الف قد تو زیبا پسر آموختهام
غیر عشق تو به عالم چو ندیدم هنری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.