قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من
وا دل من وا دل من وا دل من وا دل من
قصد کنی بر تن من شاد شود دشمن من
وانگه از این خسته شود یا دل تو یا دل من
واله و مجنون دل من خانه پرخون دل من
بهر تماشا چه شود رنجه شوی تا دل من
خورده شکرها دل من بسته کمرها دل من
وقت سحرها دل من رفته به هر جا دل من
مرده و زنده دل من گریه و خنده دل من
خواجه و بنده دل من از تو چو دریا دل من
ای شده استاد امین جز که در آتش منشین
گرچه چنین است و چنین هیچ میاسا دل من
سوی صلاح دل و دین آمده جبریل امین
در طلب نعمت جان بهر تقاضا دل من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به احساسات عمیق و پیچیده یک شخص درباره عشق و دلتنگی اشاره دارد. شاعر از قضاوت و رفتار معشوقش نسبت به دل خود میگوید و نشان میدهد که چقدر دلش به عشق او وابسته است. او از تناقضات روحیاش پرده برمیدارد و چگونگی شاد و غمگین بودنش را بر اثر این عشق توصیف میکند. در نهایت، شاعر به جستجوی آرامش و نعمتهای روحانی فرامیخواند و از معشوق میخواهد که در آتش عشق ننشیند و دلش را آسوده کند.
هوش مصنوعی: اگر قصد زخم زدن به من را نداری، حتی اگر این کار را هم کنی، دل من باز هم دلتنگ توست.
هوش مصنوعی: اگر شما تصمیم بگیرید که با شادی بر من تاثیر بگذارید، دشمن من خوشحال خواهد شد و در نتیجه یا دل شما آرام میشود یا دل من.
هوش مصنوعی: دل من مانند ولع عاشق دیوانه و مجنون است که پر از خون و درد است. برای تماشا و دیدن حال من، آیا تو آمادهای که به خاطر دل من زحمت بکشی و رنج بکشانی؟
هوش مصنوعی: دل من پر از شیرینی و شوق است، به گونهای که در هنگام صبحها به جاهای مختلف میرود و در هر جایی که باشد، احساس شادابی و نشاط میکند.
هوش مصنوعی: دل من از هر دو حالتی که وجود دارد، چه شادی و چه اندوه، پر است. این دل هم برای بندگان و هم برای خواجهها میتپد و همچون دریایی عمیق است.
هوش مصنوعی: ای کسی که استاد و مورد اعتماد هستی، جز این که در آتش ننشینی، من را نرنجان. هرچند اوضاع به این شکل است و اینطور پیش میرود، اما دل من را ناامید نکن.
هوش مصنوعی: جبریل امین به سوی نیکی و دین آمده است تا جان را طلب کند و دل من نیز در انتظار این نعمت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من
وا دل من وا دل من وا دل من وا دل من
قصد کنی بر تن من شاد شود دشمن من
وانگه از این خسته شود یا دل تو یا دل من
واله و شیدا دل من بیسر و بیپا دل من
[...]
چند خوری خون دلم، چیست ترا با دل من؟
چند کشم جور و ستم، وا دل من وا دل من
زلف تو دل می طلبد از من بیدل به چه روی
غمزه غارتگر تو بُرْد به یغما دل من
خسته دل غم زده ام تنگ تر است از دهنت
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.