چه خوش بودی دلا گر روی او هرگز نمیدیدی
جفاهای چنین از خوی او هرگز نمیدیدی
سخنهایی که در حق تو سر زد از رقیب من
گرت میبود دردی سوی او هرگز نمیدیدی
بدین بد حالی افکندی مرا ای چشم تر آخر
چه بودی گر رخ نیکوی او هرگز نمیدیدی
ز اشک ناامیدی کاش ای دل کور میگشتی
که زینسان غیر را پهلوی او هرگز نمیدیدی
ترا صد کوه محنت کاشکی پیش آمدی وحشی
که میمردی و راه کوی او هرگز نمیدیدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به حسرت و اندوه دوری از معشوق میپردازد. او به این نکته اشاره میکند که اگر هرگز چهرهی معشوق را نمیدید، به این اندازه رنج و جفا را از او نمیچشید. شاعر از درد و ناامیدی ناشی از عشق سخن میگوید و آرزو میکند که ای کاش همچنان کور باقی میماند تا نتواند غیر او را ببیند. او همچنین به شدت محنتهایی که به خاطر این عشق متحمل شده اشاره میکند و این مطلب را بیان میکند که اگر این سختیها بر او میگذشت، شاید بهتر بود که هرگز راهی به سوی معشوق نداشت.
هوش مصنوعی: اگر هرگز چهرهاش را نمیدیدی، دلنواز بودی و دردها و بیوفاییهای او را هرگز نمیفهمیدی.
هوش مصنوعی: اگر کلمات بدی که رقیب من دربارهات گفته بود، در واقع به تو میرسید، هرگز دردی از سوی او مشاهده نمیکردی.
هوش مصنوعی: چشمان گریان تو مرا به این حال بد انداختند. آخر اگر هرگز چهره زیبا و خوش روی او را نمیدیدی، چه اتفاقی میافتاد؟
هوش مصنوعی: ای دل، ای کاش چشمانت کور میشدند تا از روی ناامیدی، دیگر هیچکس را غیر از او نمیدیدی.
هوش مصنوعی: ای کاش تمام سختیها و دردهایی که بر تو وارد شده، به خاطر عشق به او بود، زیرا اگر چنین بود، بهتر بود که هرگز او را نمیدیدی و فقط برای عشقش میمردی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.