فرامرز عبداله پور در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
ساقی دو باده نوریله یاندیر بو جامیمیز
مطرب دئنن کی دونیا شیرین لتدی کامیمیز
بیز جام می ایچینده ده یار عکسی گورمیشیک
ای بیلمیین کی لذَّتِ شُربِ مدامیمیز
اُلمز او کس کی کونلو دیریلمیشدی عشقیلن
یازقیندی عالمین یازیسیندا دوامیمیز
حددن چوخیدی قددی اوزونلار کریشمه سی
تا جلوه ایتمه میشدی صنوبر خُرامیمیز
ای یِل اگریولون دوشه دوست گولستانینه
جانانه سویله سن بیزیم حتما پیامیمیز
دئینن بیزیم آدی نیه عمداً آپارمیسان
بیر گون اولار چئخار اوزی یاددان اسامیمیز
دلبندیمین گوزینده کی خوشدور بو کئفلی لیک
اوندان اوتیر بو مست لیک آلیپدیر زُمامیمیز
چوخ قورخورام کی اوستین اولا بازخواست گونی
شیخین حلال چورگینه آبِ حرامیمیز
شاعیر گوزون یاشیندان ایکی قطره اشک سئخ
شاید کی وصل قوشی ائده قصد دامیمیز
یاشیل دنیزیله فلکی یئکّه کشتینی
غرق ایله یوبدی نعمته حاجی قوامیمیز
(شعر حافظ را ازفارسی به ترکی ترجمه کردم)
فرامرز عبداله پور در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:
ال چکمم ایستگیمدن تا کام آلینجا سندن
یا یاره تن یئتیررم یا جان چئخاربدندن
آچ توپراقیم اُلَندن سونرا مزاریمه باخ
ایچیمین آتشیندن دود قوزانیر کفندن
گوستر اوزون جماعت والیه اولا لاحیران
آچ لب اوجالسین هایهوی آرواد کیشی سسیندن
جانیم چاتیپ دوداقا حسرت اورکده قالمیش
کام آلمامیش دوداقدان بو جان چئخا بدندن
آغزینین حسرتیندن گلمیشدی تنگه جانیم
بیلمم نه وقت یازیقلارکامی چئخاردهندن
قوخولاییر باغ ایچره سن تک گول اوزلی تاپسین
هردم گلیر سرین یِل هی آختاریر چمندن
سویلرله ذکر خیرین عاشقلرین ایچینده
هر یئرده عاشق آدی سسلنسه انجمندن
(ترجمه شعر حافظ ازفارسی به ترکی)
فرامرز عبداله پور در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲ - تتبع خواجه:
بو کی مِئی خانیه چاتدیم اوزیم عریان اِئله دیم
چون جِئریق پالتاری رهنِ مِئیِ رندان اِئله دیم
اِئتمه دون جرعه ده احسان منه آخشام هر چند
شمع تک گوزلریمین یاشینی افشان اِئله دیم
بیر عُمِر هر نه اورک علم و عمل جمع اِئله ییب
هامِسین فدیه ی اول زلفِ پریشان اِئله دیم
فلکین ایری چماقی چکیب امّید الیمی
هر نه وقت کی الیمی سویِ زنخدان اِئله دیم
منی مِئی جرمینه قورخوتما اوتینان زاهد
هر نه عهدِ ازل امر اِئتدی من اوندان اِئله دیم
بو جِئریق خرقه مه دُگمه کیمی صف باغلِییری
اُ دوگون کی یاخادان تا تهِ دامان اِئله دیم
مُژده ی وصلی یِئتیر قاپ باجاسیندان دوشسین
منزلِ قلبه کی سوداویله ویران اِئله دیم
حور و جنّت هوسیله کی اورک آزمیشیدی
اونی امّیدِ وصالونلا پشیمان اِئله دیم
وصلِ دلدار اگر ایستیرسن اوزون فانی اِئله
بو چتین قصه نی باخ گور نئجه آسان اِئله دیم
(ترجمه شعرامیرعلیشیر نوایی به ترکی)
(۲۰۱/۱۴۰۳/۰۹/۰۸)
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۶:
گرامی گنجوریان
لطفا ابیات زیر را شرح دهید.
سپاسگزارم
پدر کرد بیداد و پیچد ازان
چو مردی برهنه ز باد خزان
علی خلیفه در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۱۱ در پاسخ به جاوید مدرس اول رافض دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴:
ممنونم استفاده کردیم
رضا از کرمان در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۹ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۹ - نمودن جبرئیل علیه السّلام خود را به مصطفی صلیالله علیه و سلّم به صورت خویش و از هفتصد پر او چون یک پر ظاهر شد افق را بگرفت و آفتاب محجوب شد با همهٔ شعاعش:
سلام
حدیث منقلب را گور کن یعنی دیگه در باره این موضوع صحبت کردن باعث اطاله کلام میشه و دیگه کافیه
حالا حدیث منقلب جبرییل بر پیامبر نازل شد که ایشان را متحول کند ولیکن خودش دچار تحول شد یا بقول مولانا شیر صید گور شد
رضا از کرمان در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۴۸ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۹ - نمودن جبرئیل علیه السّلام خود را به مصطفی صلیالله علیه و سلّم به صورت خویش و از هفتصد پر او چون یک پر ظاهر شد افق را بگرفت و آفتاب محجوب شد با همهٔ شعاعش:
سلام
یعنی جسم رسول الله از دیدن جبرییل مدهوش گردید ولیکن روح ایشان از این دیدار به جوش وخروش در آمد وحتی جسم را هم از زوال رهایی بخشید
سیامک یوسفی در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:
تو خواب آلودگی بر چشم بیداران نبخشایی
مهدی در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۵۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۵:
ای عاشقِ دل داده بدین جای سپنجی // همچون شَمنی شیفته بر صورتِ فرخار
ای عاشقِ دلداده به جهانِ زودگذر، همچون شمنها (احتمالا منظور بوداییان است) شیفته بتها (احتمالا مجسمه بودا) شدهای.
همایون در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۵:
خواب شمس!!
همایون در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۵:
غزل سرایی مولانایی پیش از ملاقات شمس پر از خودنمایی و تدریس می عارفانه و تقلید از دیگران
غزل نیکو را از مطلع آن میشود شناخت
این غزل مطلعی ناشیانه دارد، ایام میرود کلامی سست است و تلخی غم نیز کودکانه
کسانی فتوای نادرست میدهند که مولوی پیش از ملاقات شمس شعر نمیگفته، یا مغرضانه و با اهداف معینی است یا ناآگاهانه
شاعری موهبتی و استعدادی است که در برخی هست و با سرودن بسیار تقویت و پخته و کارآمد میشود مانند هنرهای دیگر
همایون در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۱:
در شاهنامه هنگامی که نخستین مردم که کیومرث است در کوه و از میان جانداران دد و دام بر تخت مینشیند آرامش پدید میآید چنانچه گویی بدون مردم جهان وحشی و ناآرام است. بی آرامی ما تنها هنگامی پیش میآید که دوست نیست و ما تنهاییم این ناآرامی بخش مهم و بنیادی عرفان و فرهنگ جلالدین است
همایون در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹:
غزل آموزشی سماع از کسی که گویی به تازگی به ارزش سماع پی برده و هیجان زده به وصف آن میپردازد البته کمی هم ناشیانه! خصوصا کان شکر! برای مردم آن روزگار که از هرگونه سرگرمی ارزشمند و سنگین دور بودند
ماه پنهان ترکیبی سبک است نشانی از غزل های پیشین جلالدین،
جلال ارغوانی در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:
سعدی این جان نه عزیز است چوسحر سخنت
دلبری کن بفکن ،تا برآن سرو شمایل برود
جلال ارغوانی در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:
شد چشمه حیات کلام توسعدیا
هر کس که گوش داد کجا برفنا رود؟
جلال ارغوانی در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱:
آوازه سعدی بگرفت جمله آفاق
زیرا که نگاه سخنش بر قمری بود
جلال ارغوانی در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:
سعدی ار شاه جهان گشت به اقلیم سخن
اوج امید من آن است که گدای تو بود
جلال ارغوانی در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:
سعدی به حد رساند قصه زیبای عشق را
شعرش زلال گوارا به گوش وگلو بود
جلال ارغوانی در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:
چو سعدی سخن گفتن آغاز کرد
دهان بسنه باید همه گوش بود
فرامرز عبداله پور در ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱: