جمال س در ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:
زیباتر از بیت چهارم سراغ ندارم
Mobin T در ۸ ماه قبل، شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۱۱:
این معنی که هوش مصنوعی میکنه فاجعه س...میگه ملک دارای ان هوش سیاسی...معنی میکنه پادشاه..🤣
یکی نیست بگه منظورش شخص خاصه ملک الشعرا
احمد خرمآبادیزاد در ۸ ماه قبل، شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۴ - و به نستعین و نستمد:
مصرع نخست بیت 34 به ترتیب:
nou, nous
tous, tout
cellui
رضا از کرمان در ۸ ماه قبل، شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۵ - حکایت آن مخنث و پرسیدن لوطی ازو در حالت لواطه کی این خنجر از بهر چیست گفت از برای آنک هر کی با من بد اندیشد اشکمش بشکافم لوطی بر سر او آمد شد میکرد و میگفت الحمدلله کی من بد نمیاندیشم با تو «بیت من بیت نیست اقلیمست هزل من هزل نیست تعلیمست» ان الله لایستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها ای فما فوقها فی تغییر النفوس بالانکار ان ما ذا اراد الله بهذا مثلا و آنگه جواب میفرماید کی این خواستم یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا کی هر فتنهای همچون میزانست بسیاران ازو سرخرو شوند و بسیاران بیمراد شوند و لو تاملت فیه قلیلا وجدت من نتایجه الشریفة کثیرا:
سلام
هوش مصنوعی: یک فرد هلندی که در خانه مشغول کار بود، تکه چوبی را به زمین انداخت و فشارش داد.
من که چار شاخ تو ترجمه هوش مصنوعی مات وحیران موندم هلند را از کجا آورده وسط این هیر وبیر مدیران محترم گنجور با توجه به معنی واقعی این بخش از مثنوی تا دولت هلند سفیر ایران را نخواسته وبا ما قطع روابط نکرده لطفا ترجمه هوش مصنوعی را اصلاح یا حذف کنید بخدا خوبیت نداره !!!!
هوش مصنوعی دست مریزاد دمت گرم بخدا
دکتر صحافیان در ۸ ماه قبل، شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:
هم نشینان عشرتجو، گره زلف معشوق را باز کنید( زیباتر و خوشبوتر شود) شبی سرشار حال خوش است که با حکایت دارازی گیسوی یار طولانیتر خواهد شد( خانلری: گره زلف- بدین وصله: گره)
۲-محفل حضور و خلوتی است برای انس دلها و دوستان صمیمی جمعاند، آیه " و ان یکاد" برای دورباش چشم زخم بخوانید و در را بر نامحرمان ببندید.
۳- موسیقی برآمده از رباب و چنگ(پر کاربرد در محفل عرفانی) با صدای بلند میگویند که به این پیغام اهل راز گوش جان بسپارید( واج آرایی حرف ب که با توجه به بسته شدن لبها هنگام ادای آن با راز ارتباط دارد)
۴- سوگند به جان معشوق(در اتصال به معشوق حقیقی دیده میشود) اگر به الطاف کارساز حق دل سپارید، غم بر شما چیره نشود و پرده اسرارتان را پاره نخواهد کرد(خانلری: پرده شما)
۵-تفاوت زیادی میان عاشق و معشوق است(از جهت رتبه، شان و جایگاه) چون او بینیازی ورزد شما سراسر نیاز شوید(صفات مرید راستین: سیزدهم نیاز است، باید که در هیچ مقام از دست ندهد و اگرچه در مقام ناز میافتد خود را با تکلف با عالم نیاز میآورد که نیاز مقام خاص عاشق است و ناز مقام خاص معشوق، مرصادالعباد،۲۶۰)
۶- نخستین پند پیر همنشین این است که از همنشین ناسازگار( ناهمسو با هدف سلوک)دوری کنید.
۷- آری هر که دلش در این جمع، زنده به عشق نیست(تولد دوباره نیافته) به فتوای من بر او نماز میت بخوانید( در ارتباط کامل با بیت: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق...غزل۱۱ و از هزاران اندکی زین صوفیند-/باقیان در دولت او میزیند -نقل معروف:از هزاران تن یکی تن صوفیاند{زندهاند} دفتر دوم مثنوی))
۸- و چون حافظ از شما درخواست و خواهشی داشت، به لب شیرین معشوق دلنواز حوالهاش دهید.
آرامش و پرواز روح
ضیا احمدی در ۸ ماه قبل، شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹۰:
در مستندِ ارائه شده ذیل این رباعی «کلیات شمس، چاپ انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۶» شمارهی ۱۰۹۱ آمده است. مرور کردم ظاهرا شمارهها یکی کمتر است. تطبیق با سند مذکور احتمالا علت این تفاوت را روشن کند.
پرویز شیخی در ۸ ماه قبل، شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۰۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳ - داستان رویش مار بر شانههای ضحاک:
ادمین محترم
با سلام و عرض ادب
برای پیوستگی داستان ضحاک و جمشید ، میبایست بخش 3 با بخش 4 جابجا شود
با تشکر
احمد اسدی در ۸ ماه قبل، شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸:
یکی از نکات زیبای این غزل به کار بردن دو کلمه متضاد باقی و فانی در بیت سوم در کنار هم است.
باقی هم از مصدر بقا معنای جاودانی میدهد که متضاد فانی است و هم در این بیت به معنایی که امروزه از لغت "بقیه" در محاوره دریافت میکنیم است. هر چیز جز عشق یار
به جز از عشق تو باقی همه فانی دانست
علی میراحمدی در ۸ ماه قبل، شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۱۰ در پاسخ به مرزبان دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰ - از زبان اهل خراسان به خاقان سمرقند رکنالدین قلج طمغاج خان پسرخواندهٔ سلطان سنجر:
درود منبع این سخنان نغز شما کدام مقاله است ؟
ممنون میشوم برایم ارسال کنید. بسیار دقیق بود
شاهین خدام در ۸ ماه قبل، شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۸ - پرسیدن پیغمبر صلی الله علیه و سلم مر زید را که امروز چونی و چون برخاستی و جواب گفتن او که اصبحت ممنا یا رسول الله:
با سلام،
در متن شعر؛ لغت اسیر به اسپر(سپر) تغییر یابد
Heydar Barsam در ۸ ماه قبل، جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳:
حضرت شیخ بهایی در کتاب نفیس کشکول آورده است که راغب در محاضرات گوید: اعشی، شاعر، دائم الخمر بود. از شعر اوست:و کأس شربت علی لذه و اخری تداویت منها بها ؛:گویند اعشی در خانه ی میفروشی فارسی زبان بمرد. از او که پرسیدند چرا مرد، گفت: «منها بها بکشتش
آرش رضائی در ۸ ماه قبل، جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۰ - آزاد شدن دختران جمشید از بند ضحاک به دست فریدون:
بخدا این هوش مصنوعی فقط مزخرفات خالص تحویل ما میده جمع اش کنید دیگه ما آنقدر اساتید حرفهای داریم چرا باید از هوش مصنوعی استفاده کنیم واقعا خجالت بکشید
آرش رضائی در ۸ ماه قبل، جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۵ - کشته شدن گاو برمایه:
معنی های هوش مصنوعی مزخرفات خالص واقعا خجالت نمی کشید همچنین معنی برای شاهنامه فردوسی گذاشتید از سایت گنجور انتظار نداشتم واقعا
احمد خرمآبادیزاد در ۸ ماه قبل، جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ شمس مغربی » فهلویات » شمارهٔ ۹:
در باره واژه «مشکیر»
احتمالا (توجه کنید احتمالا) واژه «مشکبید» دستخوش دو فرآیند واجشناختی زیر شده است:
1- تبدیل واج «د» به واج «ر» (همچنانکه در نوشتههای شمس مغربی، واژه «بود» تبدیل شده به «بُر»، و نیز تبدیل «بشنید» به «بشنیر»).
2-سایش واج «ب» (مانند حذف واج «گ» در «بُگذر» و تبدیل این واژه به «بوذر» bozar).
مصطفی غلام پور در ۸ ماه قبل، جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:
به نظرم بهترین آواز شجریان همین قطعه از شعر سعدی است که در کاست نوا ارائه شده ...هر وقت که گوش میدم برام تازگی داره و هیچ وقت کهنه نمیشه
فرهاد بشیریان در ۸ ماه قبل، جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۵۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴:
در ویرایش دکترخالقی مطلق همه چا نام سیاووش به صورت سیاوخش آمده است
جعفر عسکری در ۸ ماه قبل، جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۵ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:
نه همین میرمد آن نوگل خندان از من
می کِشد خار درین بادیه دامان از من
با من آمیزش او الفت موج است و کنار
روز و شب با من و پیوسته گریزان از من
قُمری ریخته بالم به پناه که روم
تا به کی سرکشی سرو خرامان از من؟
به تکلم
به خموشی
به تبسم
به نگاه
میتوان برد به هر شیوه دل آسان از من
نیست پرهیز من از زهد، که خاکم بر سر!
ترسم آلوده شود دامن عصیان از من
گرچه مورم، ولی آن حوصله را هم دارم
که ببخشم، بوَد ار ملک سلیمان از من
اشک بیهوده مریز این همه از دیده کلیم!
گرد غم را نتوان شست به توفان از من
دوست عزیز وحید هم به بیت جا افتادهی قبل از بیت تخلص اشاره کردن، ولی صورت درستتر بیت رو نوشتم تا غزل کامل بشه.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۸ ماه قبل، جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۰۸ در پاسخ به 7 دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:
درود بر شما
در اینجا بیکار را به عنوان صفت فاعلی (شخص بیکار) گرفتهاید و متوجه شدهاید که با فعل جملۀ بعد از نظر عدد تطبیق ندارد. اما در اینجا بیکار به معنی باطل و بیهوده است. (سخنی باطل و بیهوده است که در فصل بهار به بلبل بگویی مخروش)البته پیکار هم میتواند باشد ولی نه در اینجا که سخن سعدی است. شاید سخن کسی دیگر بود پذیرفته میشد. سخن سعدی با این کلمه نرمی و زیبایی خود را از دست میدهد و زبر و زشت و خشن میشود.
گفتهاند حسناتُ الأَبرار سیِّئاتُ المقرّبین
بلیغترین و فصیحترین سخن در برابر سخن سعدی میشود گنگ و نارسا
جعفر عسکری در ۸ ماه قبل، جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:
سلام. متن اشکالات زیادی داره.
باده کو تا موجسان رقص از همه اعضا کنم
چون حباب از فرق، دستار تعیّن وا کنم؟
خار بیگل، دود بیآتش به من قسمت رسد
خواه گلشن، خواه گلخن، هر کجا مأوا کنم
پای سِیرم نیست اما سیل اشکم دادهاند
میتوانم خانه را بر خویشتن صحرا کنم
اشک میریزم به خون، هر گاه شوق از حد روَد
چون شود بدمست مهمان، آب در مینا کنم
صورت دیبا ز خواب عافیت بیدار شد
عیش را از ناله تا کی تلخ بر دنیا کنم؟
من که کاغذ از قلم نشناسم از آشفتگی
میرود قاصد، چه بنویسم؟ چه حرف انشا کنم؟
از نسیمی کمترم در گلسِتان روزگار
این نشد کز نوگلی بند قبایی وا کنم
خاکبیزی میکنم، از دور چون بینم تو را
دست و پایی را که گم کردم مگر پیدا کنم
پایم از بند تعصّب گر برون آید کلیم!
دست دل گیرم به دست و سِیر مشربها کنم
سفید در ۸ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۸ - حسن دهلوی قُدِّسَ سِرّه: