نه همین می رمد آن نوگل خندان از من
می کشد خار درین بادیه دامان از من
با من آمیزش او الفت موج است و کنار
روز و شب با من و پیوسته گریزان از من
قمری ریخته بالم به پناه که روم
تا بکی سرکشی سرو خرامان از من
بتکلم، بخموشی، به تبسم، به نگاه
می توان برد بهر شیوه دل آسان از من
نیست پرهیز من از زهد که خاکم بر سر
ترسم آلوده شود دامن عصیان از من
اشک بیهوده مریز این همه از دیده کلیم
گرد غم را نتوان شست به طوفان از من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات عمیق خود نسبت به معشوقهاش اشاره میکند. او از عشقی میگوید که هر لحظه در حال دور شدن از اوست، و در عین حال به زیبایی و جذابیت معشوقهاش اشاره میکند. شاعر با اضطراب و تردید از پیوندی که با معشوق دارد سخن میگوید و از خطرات آن، مانند آلودگی به گناه، نگران است. در پایان، او بیان میکند که نمیتواند با اشکهایش غمهایش را پاک کند و احساس میکند که غمها همواره در زندگیاش حضوری قوی دارند.
هوش مصنوعی: نه تنها همین گل زیبای خندان از من فرار میکند، بلکه در این بیابان نیز خارهای زیادی از دامن من میکشد.
هوش مصنوعی: رابطه من با او مانند دوستی و همدلی است که پر از نوسان و تغییر است، مانند تلاقی روز و شب. او همیشه در کنار من است، اما در عین حال از من فاصله میگیرد و دور میشود.
هوش مصنوعی: قمری با پرهایش به جایی پناه برده است و میگوید که تا کجا باید بروم تا از سرکشی و زیبایی سرخس برخوردار شوم و دوری از من را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: میتوانم با کلمات، سکوت، لبخند و نگاه به روشهای مختلف، دل من را به راحتی به دست آورم.
هوش مصنوعی: من از زهد و پرهیز خودم دور نمیشوم، اما میترسم که خطاهایم باعث آلودگی من شود و دامن من را از عصیان پر کند.
هوش مصنوعی: اشکهای بیهوده را از چشمانت نریز، زیرا هیچکس نمیتواند غم را به راحتی از دل پاک کند، حتی اگر طوفانی بیاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک نگاه از تو و در باختن جان از من
یک اشارت ز تو و بردن فرمان از من
جان بکف منتظر عید لقایت تا کی
روی بنمای جمال از تو و قربان از من
سینه بهر هدف تیر غمت چاک زدم
[...]
شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من
لب خندان ز تو و دیدهٔ گریان از من
سرکشی از تو و ناز از تو تغافل از تو
عجز و زاری و دل و دین و سر و جان از من
چه ضرر می رسد از گریهٔ من ناصح را
[...]
بخطا میرمد آن نرگس فتان از من
که بیک غمزه توان برد دل آسان از من
منت ابر بهار است ز باران سرشگ
بیرخت بر سر یکدشت مغیلان از من
تخم صبرم بدل ای پیر جهاندیده مکار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.