چو از زلف شب باز شد تابها
فرو مرد قندیل محرابها
سپیدهدم، از بیم سرمای سخت
بپوشید بر کوه سنجابها
به میخوارگان ساقی آواز داد
فکنده به زلف اندرون تابها
به بانگ نخستین از آن خواب خوش
بجستیم چون گو ز طبطابها
عصیر جوانه هنوز از قدح
همیزد به تعجیل پرتابها
از آواز ما خفته همسایگان
بیآرام گشتند در خوابها
برافتاد بر طرف دیوار و بام
ز بگمازها نور مهتابها
منجم به بام آمد از نور می
گرفت ارتفاع سطرلابها
ابر زیر و بم شعر اعشی قیس
همیزد زننده به مضرابها
و کاس شربت علی لذة
و اخری تداویت منها بْها
لکی یعلم الناس انی امرو
اخذت المعیشة من بابها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف لحظهای از صبحگاه و بیدار شدن از خواب میپردازد. در آن، تاریکی شب به آرامی کنار میرود و سپیدهدم با خود تغییراتی به همراه میآورد. در این زمان، میخوارگان به ساقی فراخوانده میشوند و صدای خوش زنگی به فضا پخش میشود. همسایگان نیز از صدای شادی بیدار میشوند و با زیبایی نور ماه و ستارهها، به زیبایی صبحگاه نگاه میکنند. شاعر به توصیف سرزندگی و لذت از زندگی میپردازد و همچنین یادآور میشود که از طریق تلاش و کوشش، میتوان به زندگی و معیشت رسید.
هوش مصنوعی: زمانی که تاریکی شب کنار رفت و زلف آن گشوده شد، نورها و زینتهای محراب کمکم فروکش کردند.
هوش مصنوعی: صبح زود، سنجابها برای فرار از سرما و سرمای شدید، بر روی کوهها پناه میگیرند.
هوش مصنوعی: ساقی به میخواران پیام داد و در زلف زیبایش تاب و تماشا برپا کرده است.
هوش مصنوعی: با بلند شدن از خواب شیرین، به سرعت به دنیای واقعی برگشتیم، همچون صدای شادی و جشنهایی که به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: عصاره جوانه هنوز در حال بیرون آمدن از لیوان بود و به سرعت پرتاب میشد.
هوش مصنوعی: آوای ما باعث شد که همسایگان در خوابهایشان آرام نداشته باشند و بیدار شوند.
هوش مصنوعی: نور ماه بر دیوار و بام میتابد و آنجا را روشن کرده است.
هوش مصنوعی: منجم بر روی بام خانه رفت و از نور برای اندازهگیری ارتفاع ستارهها استفاده کرد.
هوش مصنوعی: ابر در حال نواختن شعری از اعشی قیس است و صدای سازها را به اهتزاز درآورده است.
هوش مصنوعی: و جام شراب را به خاطر لذتش نوشیدم و از جام دیگری برای درمان خود استفاده کردم.
هوش مصنوعی: شخصی به دیگران یاد میدهد که من در امور زندگیام، با صداقت و از راه درست پیش میروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خطرهای دیگر به اسباب ها
کزان بر ضمیر اوفتد تاب ها
به پیچانی و طره تابها
به غلتانی ناله آب ها
که بر زلف سنبل زد این تابها
که داد به گلبرگ این آبها
که افکند پرتو به آتشکده
که ابرو نموده به محرابها
که سودا به زلف نکویان نهاد
[...]
چو پرسند از موج این آبها
ازین جلوهها، رنگها، تابها
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.