گنجور

حاشیه‌گذاری‌های ضیا احمدی

ضیا احمدی

بازنشسته

کارشناس ریاضی گرایش دبیری

کارشناس ارشد حقوق خصوصی

تجربه در امور قانونگذاری و انجام مشاوره‌ی حقوقی به‌ویژه در حقوق عمومی

تجربه‌ی طولانی در ویرایش متون کتاب‌های ترجمه و گزارش‌های متنوع اداری و کارشناسی


ضیا احمدی در ‫۲۸ روز قبل، چهارشنبه ۴ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲۹:

با پوزش و کسب اجازه از اهالیِ ادب، برای درک یکی از مفاهیمی که از این رباعی می‌توان دریافت کرد می‌توان اینطور بیان کرد:

آتش در مصرع اول همان آتشی است که اموال و دارایی‌ها یا دلبستگی‌های دنیایی را می‌سوزاند.

آتش در مصرع سوم به آتش عشقی اشاره می‌کند که عیاران از آن به‌عنوان مفرش و مایه‌ی آرامش استفاده می‌کنند.

در مصرع پایانی مولوی اضافه می‌کند: در زمره‌ی عیاران نیستی وقتی به تمایلات خود به دارایی‌های دنیایی آتش نزده‌ای و همچنان به آن وابسته‌ای.

علاوه بر اینکه عیاری و جوانمردی، بخشش و کمک به ضعیفان با دلبستگی به دنیا سازگار نیست؛ عشق به خالق یکتا اجازه‌ی عشق به مفهومی دیگر را نمی‌دهد.

چرا که

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن
یا ز جانان یا ز جان بایست دل برداشتن
«قاآنی قصیده‌ی شماره ۲۸۴»

نتیجه‌ی این شعر در مصرع دوم بیت اول است که خوشی و آرامش واقعی انسان به رهایی از دلبستگی به دنیا و متعلقات آن، وابسته است.

 

ضیا احمدی در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵:

سلام

در بیت سوم «زُهّادِ ابله» اشتباه تایپی دارد. (اتصالِ حرفِ دال به کلمه دوم)

 

ضیا احمدی در ‫۸ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۵۷ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵:

هرچند نگارش «سدّ» در مصرع اول بیت ششم را صحیح می‌دانم ولی دیکته‌ی «صد» نیز با مفهوم سایر ابیات چندان مخالفتی ندارد؛ اولی یک قطره‌ای از باده‌ی عشق را مانع دریای زهر ارزیابی می‌کند و دومی بالعکس، آن را معادل صد دریای زهر!...

از نظرات دوستان فرهیخته استفاده می‌کنم.

 

 

ضیا احمدی در ‫۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۷ دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۱ - غزل:

سلام

سپاس از پرستو. امید که مدیران محترم گنجور اصلاح بفرمایند.

مستند به نظر پرستو تلاش کردم در ویرایش، دو مصرع جاافتاده در بیت‌های ۴ و آخر را به‌شرح زیر اضافه کنم که یا با امکانات این نرم‌افزار آشنا نبودم یا بخش ویرایش این امکان را در اختیار ندارد و نشد!🙏

مصرع دوم بیت چهارم:

گر بخت کند یاریم این کم‌هوسی نیست

مصرع آخر در بیت آخر:

آیا تو بر آنی که ازین به، قفسی نیست؟

 

ضیا احمدی در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۹ دربارهٔ غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۲۰ - لسان حال المظلومه زینب الکبری علیهاالسلام:

سلام

مصرع اول بیت هشتم اشکال مفهومی دارد. منابع دیگر آن را به‌شرح زیر نقل کرده‌اند؛ امیدوارم اصلاح بفرمایید:

گردون شود نگون سر، افلاک تیره منظر

 

ضیا احمدی در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۹ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۶ - پیش رفتن دقوقی رحمة الله علیه به امامت:

یکی از دوستان، درباره‌ی نظر مولوی در موضوع «کافر» اینطور آورده:

«آنکه انسان دیگری را نجس و کثیف میداند، خللی در مغز دارد یا تعصبی نابجا در دین»

هرچند مولوی مسلمان بوده و شریعت را به‌نحوی که می‌فهمیده باور داشته و نشر می‌داده، و امروزه از این منظر کم نیستند اندیشمندان دینی و غیر آنها که متفاوت می‌اندیشند؛ ولی شاید بهتر باشد بیشتر در کلام وی تامل شود و مفاهیم مورد استفاده او در نظر آورده شود.

کافِر در لغت یعنی:

«پوشاننده حق و حقیقت، کتمان‌کننده حقیقت و در عین حال: بی‌دین، ناسپاس و حتی ظالم»

این مفهوم در کنار نگاه دینی شاعر به‌ویژه آنجا که درباره‌ی «امام جماعت» در نماز، قالب می‌گیرد، این بیان را تاحدودی متوجه مفهومی کلی‌تر، خارج از موضوعِ «یک انسان با نگاه دینیِ متفاوت» می‌کند و ضرورت «بیناییِ باطن» را یادآور می‌شود.

«نجاست» در این شعر همان معنای ظاهری است که در شریعت آمده و با آب، پاک می‌شود و شاعر در ادامه از همین مفهوم در حوزه‌ی باطنی بهره می‌گیرد.

به‌نظر می‌رسد عدم توقف در مفهوم ظاهری، کمک بیشتری به مستمع کند؛ با همین نگاه می‌توان این شعر را دارای مفاهیم بلندی دانست که شاعر را ناگزیر به اقرار بر اینکه: «بیان خود را به‌قدر فهم مخاطب تنظیم کرده و خود هم قائل به این است کلامش ممکن است به‌درستی فهمیده نشود.» نموده است.

پوزش از اینکه قلمم به‌قدر کفایت روشنگر نیست.

 

ضیا احمدی در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:

سلام
هرچند نخست باید با حافظ پژوهی آغاز کرد ولی درباره‌ی معنا و مفهوم «می» و «مستی» در اشعار حافظ پندارهای فراوانی ازجمله اینکه «همه‌ی باده‌های حافظ عرفانی نیست»! وجود دارد و کمابیش می‌توان به درستیِ هر یک از آنها گواهی داد؛ با این حال، وی را دین‌باوری می‌دانم که نمی‌تواند دیگران را به مِی و مستیِ آشکار بخواند.
پیشنهاد می‌کنم در کنار اندیشه‌ی بزرگان ادب و عرفان،
مصاحبه‌ی خبر آن‌لاین که در تاریخ ۱۹ مهر ماه ۱۳۸۹ با آقای بهاءالدین خرمشاهی صورت گرفته است و همچنین کتاب «حافظ نامه» ایشان
را مطالعه بفرمایید.