گنجور

حاشیه‌ها

نیشتر در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶:

سلام/بیت چهارم (در این چمن چو درآید خزان به یغمایی       رهش به سرو سهی قامت بلند مباد) در خوانش قشنگ جناب آقای فریدون فرح اندوز ،  فراموش شده  

متشکرم

مجید majidrazzazi@gmail.com در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۳۸ در پاسخ به عرفان دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » مناظرهٔ ادبی (در جواب صادق سرمد از ادبای زمان):

"بدعت افکندند چند از اهل هوش" /توی دیوان اینطوری اومده. 

مجید majidrazzazi@gmail.com در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۳۵ در پاسخ به مهناز ، س دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » مناظرهٔ ادبی (در جواب صادق سرمد از ادبای زمان):

اون اشتباه تایپی ه. بازم هست. 

احمدرضا ضیایی در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ وطواط » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:

این شعر به نام ادیب صابر هم ضبط شده و در دیوان اشعار او آمده است. این شعر مزین به صنعت زیبای تکرار میباشد و در متن موجود در گنجور(همین متن حاضر) به درستی نوشته نشده و کاستی دارد. در دیوان ادیب بدین شکل آمده است:

مشکست توده توده نهاده بر ارغوان

زلفین حلقه حلقهء آن ماه دلستان

زان توده توده، تودهء مشک آیدم حقیر

زین حلقه حلقه، حلقهء تنگ آیدم جهان

چون قطره قطره آب لطیفست عارضش

وز نور شعله شعله نهاده بر ارغوان

زان قطره قطره، قطرهء آبست در بخار

زین شعله شعله، شعلهء نارست چون دخان

هر روز دجله دجله ببارم من از دو چشم

کو طرفه طرفه گل شکفاند به بوستان

زان دجله دجله، دجله بغداد دردمند

زین طرفه طرفه، طرفهء بغداد شد نوان

تا پشته پشته بار فراقش همی کشم

چون ذره ذره کرد مرا در هوا هوان

زان پشته پشته، پشته چو کاه آیدم سبک

زین ذره ذره، ذره چو کوه آیدم گران

هجرانش پاره پاره زمن برد خواب و خور

من خیره خیره داده بدست عنا عنان 

زان پاره پاره، پاره شود مر مرا جگر

زین خیره خیره، خیره شود چشم خونفشان

چون نکته نکته در غزل آرم ز وصف او

بختم ز تحفه تحفهء دولت دهد نشان

زان نکته نکته، نکتهء رنج و جراحت است

زین تحفه تحفه، تحفه قبول خدایگان. 

ح الف در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۴۷ در پاسخ به دکتر رحمت مظاهری سیف دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶:

نخست اینکه کتابی که شما نوشته‌اید برای مخاطب انگلیسی زبان است. استدلال خودتان را می‌توانید همین‌جا بگویید. خوانند‌ۀ انگلیسی زبان که حتی یک مصرع از حافظ را نمی‌تواند بخواند خود را درگیر نکات و دقایق شعر حافظ نخواهد کرد. مگر آن که بفرمایید که برای کارشناسان زبان فارسی و ادیبان و محققان و حافظ شناسان انگلیسی زبان نوشته‌اید که ایشان همه خود فارسی بلدند به طور معمول. دوم، جنابعالی نوشته‌اید که چنین اعترافی معمولاً آخر نامه می آید اما توجه نکردید که شعر نامه نیست و اینکه اتفاقاً شاعر در اواسط شعر، زمانی که مخاطب گرم خواندن است و در گرماگرم خواندن به او می گوید هُش دار که این حرفهایی که دارم می‌گویم به تو، به رمز و نمادین است.

ح الف در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶:

 در بیت چهارم که ظاهراً بسیار هم مورد بحث قرار گرفته به نظر می‌رسد که به جای «کرامت» باید «عنایت» قرار بگیرد: من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست / تو هم ز روی عنایت چنان بخوان که تو دانی . عنایت به معنای توجه و لطف است که اینجا معنی می‌دهد و همینطور خوش آهنگ‌تر است

احمدرضا ضیایی در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۴۰:

این رباعی به شکل زیر هم در فرهنگها آمده است:

از زلف برون کنی اگر تاب شوم

بر لب ننهی اگر می ناب شوم

در چشم نیاوری اگر خواب شوم

از دست فرو ریزی اگر آب شوم.

حمید حسنی HAMIDHASSANI۱۹۶۸@GMAIL.COM در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۱۳ دربارهٔ جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۷۹:

درود بر شما.

پیشنهاد می‌کنم غزل را به این شکل درج بفرمایید:

 

ز لعلت آن ز وی قدر شکر هیچ،

ندارم رنگْ جز خون جگر هیچ

 

به گرد آن میان گشتم کمروار

بسی، وز وی ندیدم جز کمر هیچ

 

دهانت نیست جز هیچ و میان نیز

وز ایشان کار عاشق هیچ بر هیچ

 

چو خوش‌خاطر نشینی با رقیبان

نباشد عاشقان را زین بتر هیچ

 

چو آرم تحفهٔ جان پیش چشمت

نماید مختصر، وان مختصر هیچ

 

نبینی آب چشم و روی زردم

نباشد پیش شاهان سیم و زر هیچ

 

لب لعل و دهانْ هیچ است و جامی

همین لعل لبت خواهد، دگر هیچ

سیدمحسن سعیدزاده در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۷ - در بیان آنک صفا و سادگی نفس مطمنه از فکرتها مشوش شود چنانک بر روی آینه چیزی نویسی یا نقش کنی اگر چه پاک کنی داغی بماند و نقصانی:

به نام خداوند جان وخرد

کزین برتر اندیشه برنگذرد

موضوع سخن جلال الملّة والدین والدنیا،اندیشه های ناساز یا فکرت بدی است که برنفس مطمئنه آدمی هجوم می آوردملّای بلخی رومی گفته است:افکار بد یا به تعبیر روانشناسان افکار منفی  همانندناخن های پر زهری اند که بر روی جان(ذهن وضمیر) پاک آدمی کشیده میشوند ومنشأ این افکار ازجسد ما یعنی از مغز ما است.این فکر ها درعمق جان ما ناخن میکشند.

برای مبارزه با این فکرهای منفی دوراه وجود دارد: اول راه دورریختن همه ی اینها ، که راه عرفا است.. دوم اینکه دانه دانه این افکار بد را بررسی کنی وازناخن تیزآن خلاص بشوی. این راه دوم راهی است که فلاسفه در پیش گرفته اند؛وقت گیروپر هزینه است وعمری را باید برایش هزینه داد درنهایت هم به جایی نمیرسد.درحقیقت تفاوت مسیر عارف وفیسلسوف در خصوص روش متفاوت ایشان برای مواجهه با افکار منفی ،محور بحث است.

Gholam Balouch در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۱۴ - حکایت:

کلید در دوزخ است آن نماز                      که در چشم مردم گزاری دراز

موضوع ریا در عبادات: همه عبادات اگر بر اثر عادت باشد که تاثیری در شرنوشت ندارد ولی اگر عبادات ما جنبه نمایشی وریا داشته باشد نتیجه اش ،به جای اینکه باعث نجات ما باشد ، باعت گرفتاری خودمان می شود.مثل همین بیت که میگه اگه نماز را جلوی مردم ودر نظر مردم طولانی بخوانیم ،بسوی دوزخ است مسیر مان.

مرداد در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

محشر بود.

میم الف در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱ - سر آغاز:

دوستان خودشان میتوانند ویرایش کنند اگر عضوند. منتهی بر اساس نسخه‌ای معتبر نه صرفا حدس و گمان خودشان. منبع را نیز ذکر کنند

افسانه چراغی در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:

زاد و بوم درست نیست. زادبوم یعنی زادگاه، محل تولد. درواقع اضافه مقلوب است.

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۱۳ در پاسخ به زیزا دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۴:

بزرگمردی می‌گفت و همچنان در کتابی نوشته شده بود که در کودکی مولانا با همسالان و کودکان دیگر در حال بازی بود و لحظه ای بود که مولانا غیب شد ؛ افراد زیادی به دنبال وی گشتند لیک او را نیافتند و البته برخی میگویند سرودن این غزل :

بالا روم بالا روم آنجا روم آنجا روم 

...

نیز مرتبط با این موضوع هست و البته درستی یا نادرستی ش را نمیدانم و خود من هم چندان باور ندارم ولی از نظر من قطع به یقین شاعران بزرگ از همان انشایی که ما سعی میکنیم زیبایش کنیم چند بیتی می‌سرایند که به هزار انشای ما زیباتر و زیباتر است :-)

هر کدام از شاعران عطار و خیام و فردوسی و مولانا و سعدی و حافظ و خیلی از بزرگان دیگر که آوردن نامشان از انگشتان دست فراتر می‌رود قطعا به نوعی یک عشق داشتند یکی عاشق وطنش بود یکی عاشق یارش یکی عاشق خدایش یکی هم عاشق کسی مجهول ...    :-)

آیا ما نیز در عشق چون این بزرگان غرقه میگردیم ؟! ...

علی عابدی a.abedi۸۲@yahoo.com در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۸۰ - نمونه‌ای از غزلیات عارف شادروان:

سلام

بیت سوم مصراع اول بی نیست بر صحیح است. می گذارم قدمِ نازِ تو را بر سر چشم

مظفر محمدی الموتی خشکچالی در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۵:

بیت هفتم، مصرع دوم، درست است؛ فقط با ویرگول گذاری، راحت‌تر خوانده می‌شود:
خجلتی دارم که خواهد پرده‌پوش من شدن
گر چه از سجاده‌ی تقوی، بَر و دوشم، تهی‌ست
«بَر»: به معنی: تَن و اندام: مصرع دوم یعنی: اگرچه وجودم از تقوا، خالی است. (توشه‌ی تقوایی، نیندوخته‌ام).

سوشیانت در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۰:

یکبار استاد فریدون جنیدی سر یکی از کلاس‌هاشون فرمودند که شاهنامه فردوسی شناسنامه ماست. و به حق که چنین است.

محمد حسین صرامی فَروَشانی در ‫۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۳۲ در پاسخ به جمشید پیمان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:

دست مریزاد

سید جواد هاشمی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۱۸ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۲:

احتمالا کلمه پایانی مصرع پنجم 

لیک 

بوده باشه ...

۱
۱۳۰۲
۱۳۰۳
۱۳۰۴
۱۳۰۵
۱۳۰۶
۵۴۶۳