سرمدا! شعری که گفتی خوب بود
صاف و بیتعقید و خوشاسلوب بود
مطلبش مطلوب بود
لیک تاریخی که گفتی سر بسر
با حقیقت جفت نامد درنظر
فکرکن بار دگر
شاعرانی که ببردی نامشان
کردی از روی ادب اکرامشان
بوده طرزی عامشان
جمله در وزن و روی هممشربند
در عبارات دری هممکتبند
گر جدا در مطلبند
شعر فردوسی، دقیقیوار بود
فرقش اندر قرصی اشعار بود
ورنه یک هنجار بود
وان دقیقی با همه کبر و غرور
بود سبکش همچ سبک بوشکور
کن به اشعارش مرور
عنصریّ و فرخیّ و عسجدی
زینتیّ و خرمیّ و ترمدی
یکدگر را مقتدی
کمکمک وضع زبان تغییر کرد
وان تطوّر در سخن تأثیر کرد
فکر هم توفیر کرد
گر نو آید در نظر شعر کسی
اختراعی نیست در شعرش بسی
هست فکرش نورسی
فارسی بعد از مغول بر باد شد
و اصطلاحات کهن از یاد شد
شعر بیبنیاد شد
سعدی و حافظ که نیکو گفتهاند
هر دو دنبال تتبع رفتهاند
کهنه گوهر سفتهاند
نکتهٔ دیگر کنم بهرت بیان
شاعر اندر هر زمان و هر مکان
هست شاگرد زمان
هر زمانی فارسی یکطور بود
شاعر آنطوری کهصحبت مینمود
شعرهایی میسرود
هر کرا فکر نکو بود و قوی
شهرتی میکرد در نظم و روی
چون جناب مولوی
هر چه شاعر میشنید از شهر خویش
همچنان می گفت شعر از بهر خویش
مقتضای دهر خویش
رفته رفته شد زبان خام و خراب
شد لغات از یاد، با هر انقلاب
گشت ملت بیکتاب
سبک هندی گرچه سبکی تازه بود
لیکن او را ضعف بیاندازه بود
سست و بیشیرازه بود
فکرها سست و تخیلها عجیب
شعر پرمضمون ولی نادلفریب
وز فصاحت بینصیب
شعر هندی سر به ملیون میکشید
هر سخنور بار مضمون میکشید
رنج افزون میکشید
لیک از آن ملیون نبینی دههزار
شعر دلچسب فصیح آبدار
کآید انسان را به کار
زان سبب شد سبک هندی مبتذل
گشت پیدا در سخن عکسالعمل
شد تتبع وجه حل
بحث بعد الموت شد مقبول عام
نوبت تقلید آمد در کلام
یافت این معنی دوام
چاپ شد آثار استادان پیش
شاعران را تازه شد آیین و کیش
سبکها شد گرگ و میش
تا به مشروطیت این رسم و نمط
بود مجری، چه صحیح و چه غلط
لیک در ایران فقط
ازپس مشروطه نو شد فکرها
سبکهایی تازه آوردیم ما
شد جراید پر صدا
بدعت افکندند چند زاهل هوش
سبکهایی تازه با جوش و خروش
لیک زشت آمد به گوش
سربسر تصنیف عارف نیک بود
سبک عشقی هم بدان نزدیک بود
شعر ایرج شیک بود
لیک بودند این سه تن از اتفاق
در فن خود هرسه قاآنی مذاق
گاه لاغر، گاه چاق
بود ایرج پیرو قائممقام
کرده از او سبک و لفظ و فکر، وام
عارف و عشقی عوام
احمدای«سیداشرف»خوببود
احمدا گفتن ازو مطلوب بود
شیوهاش مرغوب بود
سبک اشرف تازه بود و بیبدل
لیک «هپهپنامه» بودش در بغل
بود شعرش منتحل
بعد از آنها گشت روحانی علم
آن که درشعرش «اجنه» زد رقم
خوب گوید، لیک کم
دیگری پژمان و دیگر شهریار
شعرهاشان تازه است و خوشگوار
هر دو لیکن کند کار
شعر افسر محکم است و یکنواخت
لیک غیر از قطعه، کمتر شعر ساخت
زی سداسی نیز تاخت
گرچه طرز قطعهسازی طرز نیست
خاصه چون کم باشد آن را ارز نیست
مایهاش را ورز نیست
قطعههای افسر از روی یقین
هست طرز قطعهٔ ابنیمین
لیک محدود است این
شعر سرمد هست شیرین چون عسل
چامه و قطعه، دوبیتی و غزل
شیوهاش نامنتحل
من خود از اهل تتبع بودهام
جانب تقلید ره پیمودهام
وز تعب فرسودهام
لیک در هر سبک دارم من سخن
پیرو موضوع باشد سبک من
سبک نو، سبک کهن
نوترین سبکی که در دست شماست
بار اول از خیال بنده خاست
دفتر و دیوان گواست
بود در طرز کهن نقصی عظیم
رفع کردم نقص اسلوب قدیم
با خیال مستقیم
سبکها در طبع من ترکیب یافت
تا که طرزی مستقل ترتیب یافت
-ناتمام-
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.