بخش ۱۷ - شرح انما المؤمنون اخوة والعلماء کنفس واحدة خاصه اتحاد داود و سلیمان و سایر انبیا علیهمالسلام کی اگر یکی ازیشان را منکر شوی ایمان به هیچ نبی درست نباشد و این علامت اتحادست کی یک خانه از هزاران خانه ویران کنی آن همه ویران شود و یک دیوار قایم نماند کی لانفرق بین احد منهم و العاقل یکفیه الاشارة این خود از اشارت گذشت
گرچه بر ناید به جهد و زور تو
لیک مسجد را برآرد پور تو
کردهٔ او کردهٔ تست ای حکیم
مؤمنان را اتصالی دان قدیم
مؤمنان معدود لیک ایمان یکی
جسمشان معدود لیکن جان یکی
غیرفهم و جان که در گاو و خرست
آدمی را عقل و جانی دیگرست
باز غیرجان و عقل آدمی
هست جانی در ولی آن دمی
جان حیوانی ندارد اتحاد
تو مجو این اتحاد از روح باد
گر خورد این نان نگردد سیر آن
ور کشد بار این نگردد او گران
بلک این شادی کند از مرگ او
از حسد میرد چو بیند برگ او
جان گرگان و سگان هر یک جداست
متحد جانهای شیران خداست
جمع گفتم جانهاشان من به اسم
کان یکی جان صد بود نسبت به جسم
همچو آن یک نور خورشید سما
صد بود نسبت بصحن خانهها
لیک یک باشد همه انوارشان
چونک برگیری تو دیوار از میان
چون نماند خانهها را قاعده
مؤمنان مانند نفس واحده
فرق و اشکالات آید زین مقال
زانک نبود مثل این باشد مثال
فرقها بیحد بود از شخص شیر
تا به شخص آدمیزاد دلیر
لیک در وقت مثال ای خوشنظر
اتحاد از روی جانبازی نگر
کان دلیر آخر مثال شیر بود
نیست مثل شیر در جملهٔ حدود
متحد نقشی ندارد این سرا
تا که مثلی وا نمایم من ترا
هم مثال ناقصی دست آورم
تا ز حیرانی خرد را وا خرم
شب بهر خانه چراغی مینهند
تا به نور آن ز ظلمت میرهند
آن چراغ این تن بود نورش چو جان
هست محتاج فتیل و این و آن
آن چراغ شش فتیلهٔ این حواس
جملگی بر خواب و خور دارد اساس
بیخور و بیخواب نزید نیم دم
با خور و با خواب نزید نیز هم
بیفتیل و روغنش نبود بقا
با فتیل و روغن او هم بیوفا
زانک نور علتیاش مرگجوست
چون زید که روز روشن مرگ اوست
جمله حسهای بشر هم بیبقاست
زانک پیش نور روز حشر لاست
نور حس و جان بابایان ما
نیست کلی فانی و لا چون گیا
لیک مانند ستاره و ماهتاب
جمله محوند از شعاع آفتاب
آنچنان که سوز و درد زخم کیک
محو گردد چون در آید مار الیک
آنچنان که عور اندر آب جست
تا در آب از زخم زنبوران برست
میکند زنبور بر بالا طواف
چون بر آرد سر ندارندش معاف
آب ذکر حق و زنبور این زمان
هست یاد آن فلانه وان فلان
دم بخور در آب ذکر و صبر کن
تا رهی از فکر و وسواس کهن
بعد از آن تو طبع آن آب صفا
خود بگیری جملگی سر تا به پا
آنچنان که از آب آن زنبور شر
میگریزد از تو هم گیرد حذر
بعد از آن خواهی تو دور از آب باش
که بسر همطبع آبی خواجهتاش
بس کسانی کز جهان بگذشتهاند
لا نیند و در صفات آغشتهاند
در صفات حق صفات جملهشان
همچو اختر پیش آن خور بینشان
گر ز قرآن نقل خواهی ای حرون
خوان جمیع هم لدینا محضرون
محضرون معدوم نبود نیک بین
تا بقای روحها دانی یقین
روح محجوب از بقا بس در عذاب
روح واصل در بقا پاک از حجاب
زین چراغ حس حیوان المراد
گفتمت هان تا نجویی اتحاد
روح خود را متصل کن ای فلان
زود با ارواح قدس سالکان
صد چراغت ار مرند ار بیستند
پس جدا اند و یگانه نیستند
زان همه جنگند این اصحاب ما
جنگ کس نشنید اندر انبیا
زانک نور انبیا خورشید بود
نور حس ما چراغ و شمع و دود
یک بمیرد یک بماند تا به روز
یک بود پژمرده دیگر با فروز
جان حیوانی بود حی از غذا
هم بمیرد او بهر نیک و بذی
گر بمیرد این چراغ و طی شود
خانهٔ همسایه مظلم کی شود
نور آن خانه چو بی این هم به پاست
پس چراغ حس هر خانه جداست
این مثال جان حیوانی بود
نه مثال جان ربانی بود
باز از هندوی شب چون ماه زاد
در سر هر روزنی نوری فتاد
نور آن صد خانه را تو یک شمر
که نماند نور این بی آن دگر
تا بود خورشید تابان بر افق
هست در هر خانه نور او قنق
باز چون خورشید جان آفل شود
نور جمله خانهها زایل شود
این مثال نور آمد مثل نی
مر ترا هادی عدو را رهزنی
بر مثال عنکبوت آن زشتخو
پردههای گنده را بر بافد او
از لعاب خویش پردهٔ نور کرد
دیدهٔ ادراک خود را کور کرد
گردن اسپ ار بگیرد بر خورد
ور بگیرد پاش بستاند لگد
کم نشین بر اسپ توسن بیلگام
عقل و دین را پیشوا کن والسلام
اندرین آهنگ منگر سست و پست
کاندرین ره صبر و شق انفسست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن در مورد اتحاد و تفاوتهای روح آدمی و حیوانات صحبت میکند. شاعر با بیان اینکه مؤمنان از یک روح واحد برخوردارند، به تفاوتهای ظاهری آنها اشاره میکند و میگوید که هر چند جسمهایشان متفاوت است، اما روح آنها یکی است. او به ارتباط میان روح و جسم، و همچنین به نور روحانی و حس اشاره میکند و یادآور میشود که روحهای قدس و مؤمنان در یک اتحاد معنوی قرار دارند.
شاعر همچنین با استفاده از مثالهایی چون چراغ، حس و نور خورشید، به مفاهیم عمیقتری از بقا و عدم بقا، و جوهر واقعی انسانها در مقایسه با حیوانات میپردازد. او تأکید میکند که در عالم روح، اتحاد وجود دارد و انسانها باید به سمت این نور و حقیقت حرکت کنند تا از دنیای مادی و محدود خود رها شوند. در نهایت، شاعر به کسانی که در جستجوی اتحاد و حقیقت هستند، توصیه میکند که با صبر و ایمان به جلو حرکت کنند.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است تلاش و قدرت تو کافی نباشد، اما فرزند تو میتواند مسجد را برپا کند و از خود نشانی به جا بگذارد.
هوش مصنوعی: ای حکیم، کردارهای او در واقع نشاندهندهٔ کردارهای توست، پس این ارتباط را به قدیم و دیرینه دان.
هوش مصنوعی: مؤمنان شاید کم شمار باشند، اما ایمانشان واحد و یکپارچه است. هرچند که جسمهایشان متفاوت و متنوع است، اما روح و جانشان یکی و مشترک است.
هوش مصنوعی: انسانها با وجود بدنهای مادی و حیوانی، از عقل و روحی متفاوت برخوردارند که آنها را از دیگر موجودات متمایز میکند.
هوش مصنوعی: انسان تنها به وجود خود و عقلش محدود نیست، زیرا در وجود او یک روح الهی نیز وجود دارد که در لحظات خاص، هوش و درک او را ارتقا میدهد.
هوش مصنوعی: حیات در دنیای حیوانات بر اثر همبستگی و اتحاد آنها نیست. این همبستگی از روح و انرژی زندگی به مانند باد است و نباید به آن وابسته شوی.
هوش مصنوعی: اگر این نان خورده شود، شخص سیر نخواهد شد و بار این شخص سنگین نخواهد شد.
هوش مصنوعی: شاید این شادی به خاطر مرگ او باشد، زیرا حسادت او باعث میشود که وقتی زیبایی و کامیابی او را میبیند، از حسرت بمیرد.
هوش مصنوعی: جانها و روحهای گرگها و سگها از یکدیگر متفاوتاند، اما روحهای شیران، همگی به خدا پیوسته و متحد هستند.
هوش مصنوعی: من در جمعی از آنها نامشان را ذکر کردم و به این نکته اشاره کردم که هر یک از آنان به نوعی مثل یک جان هستند که به جسمهایشان نسبت داده میشود، به گونهای که تعداد جانها بیشتر از تعداد جسمهاست.
هوش مصنوعی: وقتی که نور خورشید به خانهها میتابد، در واقع هر خانه را مانند صدای خوشی از نور پر میکند. این نشاندهنده روشنی و زندگی است که در هر مکان به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: اما نورهای آنها همه یکی است، چون اگر دیواری را از میان برداری، همه چیز به یکدیگر متصل میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که در خانهها دیگر اصول و قواعد مؤمنان برقرار نباشد، مانند این است که فقط یک نفس واحد وجود دارد.
هوش مصنوعی: اختلافات و مشکلات ناشی از این گفتار است، زیرا هیچ نمونهای مشابه این وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تفاوتها بسیار زیاد و مشخص است بین یک شیر و یک انسان دلیر.
هوش مصنوعی: اما در زمان مثال، ای خوشچهره، به اتحاد در نگاه جانبازی توجه کن.
هوش مصنوعی: شجاعت او مانند شیر بود و هیچکس در میان مردم به اندازه او دلیر و بیباک نیست.
هوش مصنوعی: اینجا هیچ نشانی از یک فرد خاص وجود ندارد تا زمانی که من تو را به شکلی شبیه خودت معرفی کنم.
هوش مصنوعی: من مانند یک موجود ناقص به جستجوی حقیقت و دانش میروم تا از سرگشتگی و گیجی ذهن خود رها شوم.
هوش مصنوعی: در شب برای هر خانه چراغی قرار میدهند تا به وسیله نور آن، از تاریکی دور شوند.
هوش مصنوعی: این بدن مانند چراغی است که نور آن شبیه به جان است. نور چراغ برای روشنایی به فتیله و دیگر موارد نیاز دارد.
هوش مصنوعی: این چراغ که دارای شش فتیله است، تمام حواس ما را تحت تاثیر قرار داده و پایهگذار خواب و خوراک ماست.
هوش مصنوعی: نه در خواب و نه در خوراک، نزدیک نمیشوم، چون با خواب و خوراک هم نزدیک نمیشوم.
هوش مصنوعی: بدون فتیله و روغن، چیزی نمیتواند پابرجا بماند، حتی با داشتن فتیله و روغن هم وفادار نیست.
هوش مصنوعی: چون نور به جستجوی علتی است که آن را میسازد، به مانند زیدی که در روز روشن با مرگش رو به رو میشود.
هوش مصنوعی: تمام احساسات و ویژگیهای بشری ماندگار نیستند، زیرا در برابر روشنایی روز قیامت ناپدید خواهند شد.
هوش مصنوعی: نور حس و جان در واقع از پدران ما نیست، بلکه چیزی است گذرا و محدود مانند گیاهان.
هوش مصنوعی: اما مانند ستاره و ماه، همگی تحت تأثیر نور آفتاب قرار دارند.
هوش مصنوعی: در این بیت، بیان شده که وقتی زخم و درد ناشی از یک مشکل به مرور زمان فروکش میکند، همانطور که زخم کیک به تدریج محو میشود، وجود خطر یا مشکلی دیگر مثل مار به شکل ناگهانی نمایان میشود. به عبارتی، وقتی که غم و درد کمتر میشود، یک خطر جدید خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: عور، به دلیل آسیبهایی که از نیش زنبورها خورده، به دنبال روشی میگردد تا از درد و رنج خود خلاص شود و در این مسیر به آب پناه میبرد.
هوش مصنوعی: زنبور هنگامی که بر فراز چیزی میچرخد، بدون اینکه چیزی بر روی سرش بیفتد، آزاد و رهاست.
هوش مصنوعی: در حال حاضر، یادآوری نام حق و ذکر آن مانند آبی است که زنبور آن را مینوشد. این اشاره به اهمیت یادآوری و ذکر نام خدا دارد و نشاندهندهٔ توجه به مسائل معنوی در زمان حاضر است.
هوش مصنوعی: لحظهای در آب ذکر و یاد خدا بمان و صبر کن تا راهی پیدا کنی از افکار و نگرانیهای قدیمی.
هوش مصنوعی: پس از آن، تو هم خود را با صفای آن آب تطبیق خواهی داد و به طور کامل از سر تا پا تحت تأثیر قرار میگیری.
هوش مصنوعی: همانطور که زنبور از آب فرار میکند، تو نیز باید از بدیها دوری کنی.
هوش مصنوعی: پس از آن میخواهی دور از آب بمانی، زیرا که به طبع خودت وابستگی شوی.
هوش مصنوعی: بسیاری از افرادی که از دنیا رفتهاند، همچنان در یاد و صفات خوبشان باقی ماندهاند.
هوش مصنوعی: در صفات خداوند، تمام ویژگیها مانند ستارههایی هستند که در مقابل خورشید، که وجودش روشن و مشخص است، هیچ نشانی از خود ندارند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از قرآن نقل کنی، ای حرون، همه ما در محضر تو هستیم.
هوش مصنوعی: اگر کسی با دید باز و درست به واقعیتها نگاه کند، متوجه میشود که وجود و بقای روحها حقیقی است و هیچ چیز وجود ندارد که آن را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: روحی که در برابر حقایق الهی پوشیده و محجوب است، به خاطر عدم اتصال به بقا و وجود حقیقی در رنج و عذاب است. اما روحی که به این وجود حقیقی متصل شده و در بقا قرار دارد، از هر نوع حجاب و مانع پاک و خالص است.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که از چراغی که حس حیوانی را روشن میکند، چیزی را به تو گفتم که باید به دنبال اتحاد و هماهنگی باشی. در واقع، تأکید بر اهمیت جستجوی پیوند و همبستگی در زندگی است.
هوش مصنوعی: ای فلان، خودت را سریع به ارواح پاک و بزرگ سالکان وصل کن.
هوش مصنوعی: اگر صد چراغ هم داشته باشی که روشن باشند، باز هم اگر از هم جدا شوند، نمیتوانند به عنوان یک نور واحد به شمار آیند.
هوش مصنوعی: به خاطر همهی جنگها و درگیریهایی که این افراد دارند، هیچکس در مورد جنگهایی که پیامبران داشتند، نشنیده است.
هوش مصنوعی: چرا که نور پیامبران همچون خورشید است، در حالی که حس ما تنها مثل چراغ، شمع و دود میباشد.
هوش مصنوعی: یکی میمیرد و یکی زنده میماند تا روزی که یکی از آنها پژمرده و دیگری همچنان درخشان و پرانرژی باشد.
هوش مصنوعی: جان حیوان به غذا وابسته است و اگر از آن محروم شود، به مرگ خواهد رسید؛ بنابراین، او برای بهبود و حیاتش به غذا نیاز دارد.
هوش مصنوعی: اگر این چراغ خاموش شود و خانهی همسایه تاریک گردد، چه زمانی روشن خواهد شد؟
هوش مصنوعی: نور آن خانه همیشه وجود دارد، بنابراین روشنایی احساس در هر خانهای به طور مستقل و جداست.
هوش مصنوعی: این مثال مربوط به روحی است که به موجودات زنده تعلق دارد، نه به روحی که به خداوند مربوط میشود.
هوش مصنوعی: هر شب، مانند ماهی که از هندوان میزاید، نوری روشن در سر هر شکاف و روزنی میافتد.
هوش مصنوعی: نور آن صد خانه را یکجا شمرده و در نظر بگیر که اگر یکی از آنها نباشد، نور اینجا به اتمام میرسد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خورشید در آسمان درخشان است، در هر خانهای نور آن وجود دارد و زندگی جاری است.
هوش مصنوعی: وقتی که خورشید جان از دنیا برود، نور همه خانهها خاموش میشود.
هوش مصنوعی: این مثال نور مانند نی است که تو را به سمت هدایت میکند و دشمن را به راهزنی میکشاند.
هوش مصنوعی: مثل یک عنکبوت که با ظاهری زشت و ناخوشایند، پردههای بزرگی میبافد.
هوش مصنوعی: دیدهٔ اندیشهاش را با چشمهٔ نور از خودش پنهان کرد و به این ترتیب توانایی درک و فهمش را از دست داد.
هوش مصنوعی: اگر گردن اسبی را بگیرند، او در برابر فشار واکنش نشان میدهد و اگر پایش را بکشند، به شدت لگد میزند.
هوش مصنوعی: بر اسب تندرو بدون لگام ننشین و عقل و دین را پیشوای خود قرار بده و در این مسیر به خدا پناه ببر.
هوش مصنوعی: به این آهنگ توجه نکن که ضعیف و پست است؛ زیرا در این راه، صبر و زحمت نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.