گنجور

 
وطواط

مشکست توده توده، نهاده بَر ارغوان

زلفینِ حلقه حلقهٔ آن ماه دلستان

زان توده توده،تودهٔ مشک آیدم حقیر

زین حلقه حلقه،حلقهٔ تنگ آیدم بجان

چون قطره قطرهٔ آب لطیفست عارضش

وز نور شعله شعله نهاده بر ارغوان

زان قطره قطره،قطرهٔ آبست چون بخار

زین شعله شعله،شعلهٔ نارست چون دخان

هر روز دجله دجله بر آرم من از سرشک

کو طرفه طرفه گل شکفاند ببوستان

زان دجله دجله،دجلهٔ بغداد را مدد

زین طرفه طرفه،طرفهٔ شمشاد شد نوان

تا پشته پشته بار فراقش همی کشم

چون ذره ذره کرد مرا بر هوا هوان

زان پشته پشته،پشتهٔ کوه آیدم سبک

زین ذره ذره،ذرهٔ گَرد آیدم گران

هجرانش باره باره زمن برد خواب و خور

من خیره خیره مانده ز دست عنا عیان

زان باره باره بارهٔ ...............

زین خیره خیره خیرهٔ ...................

چون نکته نکته در غزل آرم ز وصف او

بَختم ز تحفه تحفهٔ دولت دهد نشان

زان نکته نکته،نکتهٔ رنج و جراحتست

زین تحفه تحفه،تحفه قبول خدایگان