گنجور

حاشیه‌ها

نواب قلی پور در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۱۲ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

❤🙏

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:

پیوند به وبگاه بیرونیدانلود آهنگ همایون شجریان با نام شب چله که در بخشی از آهنگ این شعر را میخواند 

 

امیر سپهری در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۰۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق:

سلام. حقیقتا که این شاعر بزرگوار اگر بهترین شاعر معاصر ادبیات فارسی نباشه جز سه یا 4 شاعر برتر معاصر زبان فارسیه. خود من خیلی اهل اشعار معاصر نیستم و شعرای قدیمی رو بیشتر میپسندم. ولی به احترام بانو پروین و اشعارش باید به پا ایستاد و با احترام به روانش تعظیم کرد. به قول خیلی از دوستان این مثنوی پرمغز کاملا یادآور مثنوی مولانای بزرگه. البته تقریبا همه اشعار ایشون همین کیفیت رو داره.

روحشون شاد

ستارک s.khoshnevis@yahoo.com در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵:

اساتید گرامی لطفا معنای «باده همراه» را بفرمایید. سپاس.

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۶:

ای که همه نگاه من خورده گره به روی تو 

تا نرود نفس ز تن پا نکشم ز کوی تو 

...

ای که به لطف و دلبری از دو جهان زیاده‌ای

ای که چو آفتاب و مه دست کرم گشاده‌ای

...

.

 

 

 

احمـــدترکمانی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۶:۵۳ در پاسخ به جهن یزداد دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۱:

دوست گرامی یزداد

شاهنامه خیلی زیبا سروده شده.و یک ایرانی یا فارسی زبان که میخونش احساس غرور میکنه

ممنونم از شما که اشعار نابشو انتخاب میکنید و ما استفاده میکنیم.از ملیکا هم تشکر میکنم که شعر زیبایی از رهی انتخاب کردند.میشه از همه اشعار استفاده کرد ذوق میخواد

"چو ایران نباشد تن من مباد"

زاهد در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۸ - تتمهٔ قصهٔ مفلس:

کان فلانی یافت گنجی ناگهان من ...

کان فلانی یافت گنجی ناگهان

من همان خواهم چرا جویم دکان

Sepide در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۲۸ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:

چه جوابی؟ 

Sepide در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق:

فکر می‌کردم این شعر از مولانا باشه. حقیقتا عالیه این شعر.

روح بانو پروین قرین آرامش♡

افسانه چراغی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۱۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۳ - در محبت روحانی:

به سودای جانان به جان مشتغل ...

مشتغل شدن به: سرگرم و مشغول شدن

مشتغل شدن از: روی‌گردان شدن، رو برگرداندن، اِعراض کردن

بنابراین در هر دو مصرع، مشتغل درست است. 

احمد فضل الهی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۲۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۰۳:

از نظر قافیه و ردیف انتهای بیت ۸ باید "پریشانش کنم " باشد.

گیوه چی givhamid@gmail.com در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۰۰ در پاسخ به امیررضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴:

سلام، در فیلم یک حبه قند "کشته" با کسره ک خوانش میکند

سهیل قاسمی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۳۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۹:

نمک به قیمت بستان یعنی بابت نمکی که می‌گیری پولش را پرداخت کن. که رسمی نشود. یعنی رسم بد بنیاد نهاده نشود که غلام سلطان حق دارد نمک بگیرد و پول ندهد. چون الان اگر تو نمک بگیری بگویی برای شاه می‌خواهم و حق نداری پول بگیری، بعد از این بقیه هم به خلق زور خواهند گفت.

اگر شاه به‌اندازه‌ی پنج تا تخم مرغ به مردم ستم کند، (مثلاً پنج تا تخم مرغ بگیرد و پول ندهد) رسم می‌شود و لشکری‌های او، هزار تا مرغ از رعیت می‌گیرند و می‌زنند به سیخ و کباب می‌کنند و پول نمی‌دهند

نیشتر در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:

سلام - نه عاقل است که نسیه خرید و نقد به هِشت

نیشتر در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:

مرا که واله آن چاک سینه ام ...

سلام- «کوچه باغ» از محله های معروف تبریز است و منظور صائب اینست که چطور میتوانم از خاطرات این کوچه بسادگی دل بکَنم 

کجا گشاده شود دل ز «کوچه باغ» به هِشت؟

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:

چرا یاد غزل سعدی افتادم :

وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان ها بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان ها ...

البته این شعر سعدی چیز دیگری ست ولی بی وقفه یاد این افتادم :-)

علی رفیعی در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۲۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۳:

به نظرم خیلی غزل زیباییه و در اون از آرایه های ادبی بسیار لطیف و دلنشین استفاده شده. به قول "محمود" خیلی زلاله.

من البته خیلی در شرح و  تفسیر وارد نیستم و بیشتر از همین سایت گنجور پیداشون میکنم. ولی چون برای این شعر چیزی نبود، نظر شخصیمو مینویسم تا کاربلدا اصلاحم کنن.

بیت اول : انگار که زیبایی های معشوقش رو در دفتری گردآوری کرده و در فهرست اون پر از خط و خاله. یعنی معشوقش بسیار زیباست. اما بعد میگه که شرح کامل زیبایی تو در پوششی از خط و خال و زیبایی ظاهری تو هست. یعنی تو برای من خیلی زیباتر از خط و خال هایت هستی.

بیت دوم : منظور اینه که قهر و خشم تو، انتهای تمامی سختی های دنیاست و لطف تو، انتهای اقبال و توفیق. این رو از تضاد مشرق و مغرب میشه برداشت کرد. یعنی خشم تو برای من بزرگ ترین شوربختی و لطف تو بزرگ ترین موفقیته.

بیت سوم : میگه جرم و جفای من به تو، خدشه ای به صفت بخشندگیت وارد نمیکنه. ذات تو همیشه ثابت و زیباست.

بیت چهارم : منظور از شمع همون معشوقشه. پروانه که همون عاشقه، وقتی به دور شمع میچرخه، بالش میسوزه. اما شاعر میگه که این سوختن مهم نیست، معشوق داره عاشق رو زیبا و متعالی میکنه؛ حالا در این راه هر رنجی هم وارد بشه رواست

بیت های بعدی هم از شوریده حالی و اوضاع خرابش به خاطر عشق که به قول حافظ آتشیست که در خرمن پروانه افتاده،حکایت میکنه. در بیت 5، شاعر از تقابل عشق و عقل گفته. اما به نظرم لازمه که بگیم منظور از عقل، تفکر مصلحت اندیشه و نه عقلی که در قرآن میگه باهاش تعقل و تفکر کنید. اتفاقا به نظرم توانایی عاشق شدن آدم ارتباط مستقیم با میزان تفکری که در همه چیز میکنه داره.

خوشحال میشم اگه چیز دیگه ای به نظر شما اومد، نظرات من رو هم اصلاح کنید.

جهن یزداد در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۱:

سخن گویی پارسی را باید از سراینده  شاهنامه اموخت  پاکست و بیچون خدایی کش افرید  چه زیبا گفته
چو بگشاد گسترده ها برگرفت 

شیخ الاسود در ‫۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۷:۵۹ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۲:

الحق که شاهکار این غزل

۱
۱۳۰۴
۱۳۰۵
۱۳۰۶
۱۳۰۷
۱۳۰۸
۵۴۶۳