در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها ادیب الممالک مصرع یا بیتی از ناصرخسرو را عیناً نقل قول کرده است:
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ :: ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱
ادیب الممالک (بیت ۱۱۱): لیک فضل از متقدم شده کو گوید - «چند گوئی که چو هنگام بهار آید»
ناصرخسرو (بیت ۱): چند گوئی که:چو ایام بهار آید - گل بیاراید و بادام به بار آید
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در نکوهش سپاهیان روس تزاری هنگام توپ بستن بگنبد امام هشتم فرماید:خراب کردند این قوم ملک ایران را - به باد دادند آیین و دین و ایمان را
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴:سلام کن ز من ای باد مر خراسان را - مر اهل فضل و خرد را نه عام نادان را
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در حماسه و نکوهش زمامداران ایران هنگام توپ بستن سپاهیان تزاری روس به بارگاه امام هشتم فرماید:تا به دارالملک عزلت گشته ام فرمانروا - تاج فقرم ساخت بر تخت قناعت پادشا
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲ - در نکوهش خطیبان بی زبان آغاز مشروطیت فرماید:«بوالعنبس »:بود «بوالعنبس » خطیب فحل و شیخ نامور - بر خلایق پیشوا بر مسلمین فرمان روا
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸ - نقل از روزنامه ادب سال سوم شمارهٔ سوم صفحه بیست و چهارم:ملک تجرید است بنگاهم که از روز ازل - عزلت آنجا پیشکار است و قناعت پیشوا
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹:کاشکی بودی مرا طبعی چو قلزم در خروش - کاشکی بودی مرا فکری چو مینو با صفا
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱:پادشا بر کامهای دل که باشد؟ پارسا - پارسا شو تا شوی بر هر مرادی پادشا
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در انتقاد اوضاع و اشخاص عدلیه وقت فرماید:فضا و ساحت عدلیه یارب از چپ و راست - تهی ز مردم دیندار و دین پرست چراست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - بمناسبت جنگ روس و ژاپن و غلبه ژاپن در تهییج ایرانیان فرماید:غرض ز انجمن و اجتماع جمع قواست - چرا که قطره چو شد متصل بهم دریاست
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳:اگر بزرگی و جاه و جلال در درم است - ز کردگار بر آن مرد کم درم ستم است
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸:گویند فریدون چو شدش کار جهان راست - آهنگ طرب کرد و بکف ساغر می خواست
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴:گویند عقابی به در شهری برخاست - وز بهر طمع پر به پرواز بیاراست
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵:خدای عزوجل بر جهانیان بخشود - دری ز روضه ی رضوان به روی خلق گشود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹:حکایتی ز ملوک سلف شنیدستم - که همچو من بشگفتی رود هر آنکه شنود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱:خجسته بادا بر آفتاب کشور جود - صباح فرخ میلاد بهترین مولود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در نکوهش عین الدوله:ز بسکه از دل مردم همی برآید دود - سیه شده است رخ مه بر آسمان کبود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶:بپای آل علی هر که روی زاری سود - ز دستبرد حوادث در این جهان آسود
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱:از اهل ملک در این خیمهٔ کبود که بود - که ملک ازو نربود این بلند چرخ کبود؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴:این نبینی که چو هنگام بهار آید - شاخ خرم شود و غنچه به بار آید
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱:چند گوئی که:چو ایام بهار آید - گل بیاراید و بادام به بار آید
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸:دانا کبود بنزد مردم هشیار - آنکه به بیهوده هیچ می نکند کار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴:کشور خاور شده است خسته و بیمار - خیز و برایش یکی طبیب بدست آر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴ - ترجمه از عربی:بار خدایا توئی که باطن اسرار - دانی در روز روشن و به شب تار
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۱:ای به هوا و مراد این تن غدار - مانده به چنگال باز آز گرفتار
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹:بارها خواندم ز قول مصطفی اندر خبر - کاید آن روزی که تابد آفتاب از باختر
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۰:اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر - نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵:امام عصر چراگه به چاه گاه به غار - شود چو یوسف صدیق و احمد مختار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۳ - چند بیت از یک قصیده ناتمام مانده بخط استاد:مرا وزارت عدلیه از نخستین بار - ندید قابل شفقت نخواند لایق کار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۱ - در مدح حضرت امیر «ع » به پارسی خالص:شهی که موردم تیغش اژدهائی بود - هژبر پیکر و جادوکش و نهنگ اوبار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۶ - در شمار ایام هفته از یکشنبه تا شنبه:سمن، که، هفته بود روزهایش با ترتیب - بگیر از احد و تا به سَبت میبشمار
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳ - قصیده احمد بن حسن جرجانی:یکیست صورت هر نوع و نیست زینت گذار - چرا که هیئت هر صورتی بود بسیار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۸ - اندر قول ارسططا لیس:سخن چرا که چهار است: امر وباز ندا - سدیگرش خبرست و چهارم استخبار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۹ - اندر هیئت و خاصه و رسم و حد:زحال هیئت وز خاصه و ز رسم وز حد - خبر چه داری و چه شنیده ای؟ بگوی و بیار
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۰ - اندر تعریف «من»:همه جهان خود را با «منی» مضاف کنند - ابر چه او فتد این «من»؟ بگوی وریش مخار
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۱ - اندر جسد و نفس و عقل:(چرا چو تن زغذا پر شود نگنجد نیز - الم رسدش گر فزون کنی تو از مقدار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۳ - اندر دهر و حق و سرور و حیات روزگذار و کمال و غیبت:نخست دهر، چه چیز است دهر و حق و سرور - و باز برهان آنکه حیات روز گذار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۴ - اندر طبیعت کلی:اگر طبیعت کلی با ولیت حال - مرا بگوئی، دانم که هستی از ابرار
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۵ - اندر فرشته و پری و دیو:فرشته و پری و دیو را بدانستم - که هست و نیز بباید بهست بر، تکرار
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۶ - اندر شرح (یکی):یکی کدام که بسیاریاندرو موجود؟ - یکی بمحض چرا گفت خالق جبار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۸ - اندر سعد و نحس واندر امروز و دی و فردا:چه بود عالم وقتی همه سعادت بود - و هر دو نحس فرو نیستاده بود از کار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۹ - اندر بعض خواص جمادات و حیوانات و امکنه:شکستن سرب الماس و سنگ و آهن کس - چه علت است مر این هر دو را چنین کردار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۲ - اندر خواص ماه:کسوف شمس بجرم قمر بود بیقین - قمر چو علوی و نورانی، از چه گشت چو قار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۳ - اندر نیازمندی مردم بپرورش:قویترست بهر حال مردم از حیوان - بحیله بیش و بهر دانشی شعبده وار
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۴ - اندر ابداع:اگر بخواهم از تو دلیل بر ابداع - چه آوری که عیانم بدو کنی اخبار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۵ - اندر پدید آمدن انواع از شخص:روا بود که یکی مر آفرید ایزد - و هم زتنش یکی جفت کرده انده خوار،
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۶ - اندر عقل و علم:یکی سؤال که قایم شدست چون شطرنج - زبس که هر کس جستاندرین سخن بازار:
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۸ - اندر آفرینش آسمان و زمین:روابود که نخست آسمان پدید آمد - که او قویتر و آنگه زمین و کوه و بحار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۰ - اندر کل و جزو:وجود کل روا هست و جزو او معدوم؟ - اگر رواست ابا حجتی بمن بسپار
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۱ - اندر زحل واندر تخم بهار:چرا کواکب را اول از زحل گفتند؟ - بطبع آتش از بهر چیست تخم بهار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۲ - اندر خانههای خورشید و ماه و دیگر سیارات:چرا که خانه خورشید شیر و خانه ماه - زبرج سرطان کردند استوار حصار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۵ - اندر سؤالهای بی جواب از خواص عناصر:چرا که تری بر آب بر پدیدترست - بدو کنند همه چیز خشک را آغار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۶ - اندر عزم شاعر بجواب دادن سؤالات خویش:سخن دراز شد، این جایگه فروهشتم - گران شد و شکهانم من از گرانی بار
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۷ - اندر زنده بودن عالم و مرده بودن جاهل:بجوی و بنویس، آنگه بخوان و باز بپرس - پسش بیاموز آنگه بدان و بر دل کار
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱:ای مولد فرخنده دارای جهاندار - امسال فراز آمده ای خوب تر از پار
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۹:این زرد تن لاغر گل خوار سیه سار - زرد است و نزار است و چنین باشد گل خوار
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۷:ای حجت بسیار سخن، دفتر پیش آر - وز نوک قلم در سخنهات فروبار
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - قصیده وطنی در ۱۳۱۹:تا کی ای شاعر سخن پرداز - می کنی وصف دلبران طراز
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۴:خسروا ای که ز ابر احسانت - گشته سیراب کشت آز و نیاز
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۶:ای تو را آروزی نعمت و ناز - آز کرده عنان اسپ نیاز
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۷:برآمد بامدادان مهر روشن - به پهنای فلک گسترد دامن
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - در نکوهش بعضی از وزرای وزرانگیز آغاز مشروطیت:به ایران از اروپا گشت روشن - چراغ تربیت شمع تمدن
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۶:غریبی می چه خواهد یارب از من؟ - که با من روز و شب بسته است دامن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۳ - چکامه:وقت خروش خروس و بانک مؤذن - چون صف سیاره شد درون مواطن
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۴:دیر بماندم در این سرای کهن من - تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۵:ببال ای تخت افریدون بناز ای تاج نوشروان - که آمد شه درون کاخ و تابد مه بشادروان
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۸:چه گوئی؟ ای شده زین گوی گردان پشت تو چوگان - به دست سالیان شسته زمان از موی تو قطران
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱:برآمد بانک یا بشری بگردون - که اینک چار چیز از فر بیچون
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳۳:همایون باد و فرخ باد و میمون - جلوس شاه بر تخت همایون
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۱:که پرسد زین غریب خوار محزون - خراسان را که بیمن حال تو چون؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰:ای دل چو ز تن کاهی در جان بفزائی - در جلوه ز صاحبنظران هوش ربائی
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:ای دل چو ز تن کاهی و در جان بفزائی - در جلوه ز صاحبنظران هوش ربائی
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۷:ای خواجه، تو را در دل اگر هست صفائی - بر هستی آن چونکه تو را نیست ضیائی؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۱:بکام یا نه بکام ار رود مرا گیتی - دلم ز گردش او فارغ است و مستغنی
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۱ - اسامی کعبه:بخوان اسامی و القاب کعبه را یکسر - ازین دو بیت که این بنده ساختم انشی
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۴۴:به هر که جور نکردی نمی توانستی - تو آن نه ای که جفایی توانی و نکنی
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۹:چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟ - سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹:به زیر سایه شاهی که مهر از پرتوش زاید - ولی حق که بر خورشید رخت از نور بخشاید
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۲:یکی بیجان و بیتن ابلق اسپی کاو نفرساید - به کوه و دشت و دریا بر همیتازد که ناساید
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵:ای مفخر دودمان تیمور - ای سوره فضل و آیت نور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۵:اندر پی اقتباس نورم - همچون موسی ز نخله طور
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۹:ای یار سرود و آب انگور - نه یار منی به حق والطور
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸ - اصطلاحات عکاسی:ای عقل دوربین تو در اولین ظهور - بر کرسی ثبوت حقایق فکنده نور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۸ - در مقدمه طبع شاهنامه در وصف دربار مظفرالدین شاه:در بوستان سروش همی روید از درخت - وز آسمان ببارد دانش ز ماه و هور
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۰:هشیار باش و خفته مرو تیز بر ستور - تا نوفتد ستور تو ناگه به جر و لور
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹:از دستبرد چرخ شنیدم که ناگهان - آسیب و درد یافته پای خدایگان
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۴:بنگر بدین رباط و بدین صعب کاروان - تا چونکه سال و ماه دوانند هردوان
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳ - ماده تاریخ کتاب گوهر خاوری تألیف پرنس ارفع الدوله:گوهر خاوری است این دیوان - که بود رشک گوهر عمان
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۵:امهات و نبات با حیوان - بیخ و شاخند و بارشان انسان
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۱:چیست آن لشکر فریشتگان - که بیایند از آسمان پران
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴ - مطایبه:ای فتنه کفر و خصم ایمان - غارتگر کافر و مسلمان
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۵:بر جانور و نبات و ارکان - سالار که کردت ای سخندان؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹ - در نکوهش تقویم نگاران تازه:اندرین همسایگی دانم یکی مردی کهن - روز و شب با جفت خود پرخاشجوی اندر سخن
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۶:ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن - خون دن خونت بخواهد ریخت گرد دن مدن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶ - تاریخ رحلت شمس المعالی:فغان کن ماتم شمس المعالی - شکست آمد بر این طاق هلالی
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۸:چنین زرد و نوان مانند نالی - نکردهستم غم دلبر غزالی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۱:مرا عالم وطن باشد بشر خویش - نخواهم غیر ازین بنگاه و بنیاد
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۵:ز جور لشکر خرداد و مرداد - تواند داد ما را هیچکس داد؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۳:دوش در خواب بدیدم که یکی مرد کهن - خفته در گور و بگردنش یکی رشته دراز
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۵:ای کهن گشته تن و دیده بسی نعمت و ناز - روز ناز تو گذشتهاست بدو نیز مناز
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۰ - مطایبه:دریغ آن ناصرالدین شاه و استبداد دورانش - عزیز حضرت سلطان امین بزم خاقانش
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۳:چه بود این چرخ گردان را که دیگر گشت سامانش؟ - به بستان جامهٔ زربفت بدریدند خوبانش
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - تاریخ جلوس مظفرالدین شاه:تاریخ جلوس شه مظفر - آن خسرو آفتاب تمکین
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۵:مر جان مرا روان مسکین - دانی که چه کرد دوش تلقین؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۷:شاد زی ای شهریار قدر دان کز فضل تو - گشت بازار معارف گرم و پشت دین قوی
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۲:این کهن گیتی ببرد از تازه فرزندان اوی - ما کهن گشتیم و او نو اینت زیبا جادوی!
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۳:ای خواجه عون سلطنه ای داوری که نیست - یک تن همال و شبه تو در صفحه زمی
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۷:ای آدمی به صورت و بیهیچ مردمی - چونی به فعل دیو چو فرزند آدمی؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۱:دلبر ماه پیکر خود را - دیدم اندر چمن که گل میچید
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۷:چون همی بودهها بفرساید - بودنی از چه میپدید آید؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۰ - نیز در مدح مظفرالدین شاه:کسان زخارف دنیا بدین خریدارند - تو این جهان بفروشی و نام نیک خری
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۶:ایا همیشه به نوروز سوی هر شجری - تو ناپدید و پدید از تو بر شجر اثری
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۲:راست شد از عطای حی قدیم - بر سر تاج خسروان دیهیم
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷:حاجیان آمدند با تعظیم - شاکر از رحمت خدای رحیم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اصطلاحات علم رمل » شمارهٔ ۴ - قسم دیگر بترتیب طبیعی:لحیان و حمره نصرت خارج بیاض و قبض - پس اجتماع و عتبه و انگیس و عقله گیر
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۷:با خویشتن شمار کن ای هوشیار پیر - تا بر تو نوبهار چه مایه گذشت و تیر
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۲ - نامهای بروج در دساتیر:شت جی افرام در دساتیرش - از بروج این چنین کند تعبیر
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۳:ای زده تکیه بر بلند سریر - بر سرت خز و زیر پای حریر