ادیب الممالک
»
دیوان اشعار
»
مقطعات
»
شمارهٔ ۸ - نقل از روزنامه ادب سال سوم شمارهٔ سوم صفحه بیست و چهارم
ملک تجرید است بنگاهم که از روز ازل
عزلت آنجا پیشکار است و قناعت پیشوا
ناگوارستم مزعفر بر سر خوان کسان
زانکه اندر خوان خود آماده دارم سرکبا
راست گفتارم برین معنی نسب دارم دلیل
نیک هنجارم درین دعوی حسب دارم گوا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره تجرد و قناعت است. شاعر به این اشاره میکند که از ابتدای خلقت، تنها بودن را ترجیح میدهد و قناعت را سرلوحه زندگیاش قرار داده است. او از زندگی مادی و زرق و برق دیگران خوشنود نیست و به جای آن، به منابع درونی خود بسنده میکند. شاعر همچنین به درستی و صداقت خود در این موضوع اشاره میکند و به اصول و خصلتهای نیک خود در این راستا تأکید مینمايد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف جهانی فراتر از جهان مادی میپردازد. شاعر اشاره میکند که در عالم تجرد، یک نوع زندگی ساده و بدون دغدغه وجود دارد. از زمان آغاز هستی، این فضای ساکت و خلوت، به عنوان مکانی برای آرامش و قناعت مورد توجه قرار گرفته است. در اینجا، قناعت به عنوان رهبری برتری در کنار آرامش و سادگی زندگی مطرح میشود.
هوش مصنوعی: من نمیپسندم که برای دیگران زعفران بر سر سفره بگذارم، چون خودم در سفرهام آماده و دلپذیر دارم.
هوش مصنوعی: من در این موضوع کاملاً درست میگویم و دلیلهای نیکویی برای ادعای خود دارم. در این دعوی، شناسنامهام نیز گواهی میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عسکری شکر بود تو گو بیا می شکرم
ای نموده ترش روی ار جا بد این شوخی ترا
از که آمختی نهادن شعرهائی شوخ چم
گر برستی شاعران هرگز نبودی آشنا
کشه بربندی گرفتی در گدائی سرسری
[...]
پادشا بر کامهای دل که باشد؟ پارسا
پارسا شو تا شوی بر هر مرادی پادشا
پارسا شو تا بباشی پادشا بر آرزو
کآرزو هرگز نباشد پادشا بر پارسا
پادشا گشت آرزو بر تو ز بیباکی تو
[...]
تا دل من در هوای نیکوان گشت آشنا
در سرشک دیده ام کرد این دل خونین شنا
تا مرا بیند بلا با کس نبدد دوستی
تا مرا بیند هوی با کس نگردد آشنا
من بدی را نیک تر جویم که مرد مرا بدی
[...]
شاعران بینوا خوانند شعر با نوا
وز نوای شعرشان افزون نمی گردد نوا
طوطیانه گفت و نتوانند جز آموخته
عندلیبم من که هر ساعت دگر سازم نوا
اندران معنی که گوید بدهم انصاف سخن
[...]
ای جهانداری که هستی پادشاهی را سزا
در جهانداری نباشد چون تو هرگز پادشا
از بشارتهای دولت وز اشارتهای بخت
شاه پیروز اختری و خسرو فرمانروا
پادشاهی یافته است از نام تو عز و شرف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.