گنجور

 
ادیب الممالک

در بوستان سروش همی روید از درخت

وز آسمان ببارد دانش ز ماه و هور

تابد هنر ز گوی گریبان بخردان

چون ماه نو ز چرخ و می کهنه از خنور

با فر شهریار تواناست پای لنگ

وز توتیای مهرش بیناست چشم کور

دانا چنانکه تشنه شتابد در آبگاه

تازد به خاک راه شهنشه ز راه دور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ناصرخسرو

هشیار باش و خفته مرو تیز بر ستور

تا نوفتد ستور تو ناگه به جر و لور

موری تو و فلک به مثل زنده پیل مست

دارد هگرز طاقت با پیل مست، مور؟

شور است آب او ننشاندت تشنگی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

گویند شغل خویش بدشمن مده بزور

بورک لصاحبه نشنیدی ز لوح گور

خورشید رخت خویش بمغرب نه زان برد

کش زحمتی همیبود از مرغ روز کور

نزضعف زنده پیل ز پشه حذر کند

[...]

حکیم نزاری

ای دل ز خوابِ جهل برآور سر غرور

تا بو که بگذری به سلامت ازین فتور

گر بایدت که حشرِ تو با صالحان بود

در موقفِ جزا که بود موعدِ نشور

این جا ز خود بمیر و به حق زنده باز شو

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
اوحدی

ای ساربان، که رنج کشیدی ز راه دور

آمد شتر به منزل لیلی، مکن عبور

اینست خارها که ازو چیده‌ایم گل

وین جای خیمها که درو دیده‌ایم حور

این لحظه آتشست به جایی که بود آب

[...]

سلمان ساوجی

بزمی که از نوای نوالش به بزم خلد

روحانیان نواله برند از برای حور

بزمی که مانده اند هم از یاد مجلسش

حوران بزم روضه فردوس در قصور

بود از فروغ باده و عکس صفای جام

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه