ای مولد فرخنده دارای جهاندار
امسال فراز آمده ای خوب تر از پار
خوب آمدی و فرخ و فرخنده و نیکو
شاد آمدی و خرم و زیبا و بهنجار
هر سال تو از سال دگر خوب تر آیی
امسال به از پاری چون پار ز پیرار
روزی که تو آیی برود انده دلها
یارب که تو در دهر همی آیی بسیار
گر روشنی چرخ ز ماهش بودای عید
تو روشنی از شاه جهان داری هشدار
این گنبد گردان برخ شاه تو نازد
با آن همه خورشید و مه و ثابت و سیار
سلطان جهان داور بخشنده گیتی
خورشید جهان سایه پاینده دادار
شمس ملکان و ملک تاج گذاران
تاج سر شاهان جهان سید احرار
شیران به گه رزمش چون ضیغم پرچم
شاهان به صف بزمش چون صورت دیوار
فرخنده مظفر شه عادل که هماره
با بخت جوان باشد و با طالع بیدار
گیتی ز عطایش ببرد نعمت جاوید
گردون ز رکابش طلبد خاتم زنهار
گنج است نوالش بگه بخشش و رادی
شیرست شکارش بگه کوشش و پیکار
دینار پراکنده کند دست کریمش
گوئی دل و دستش به ستوهست ز دینار
در باغ جهان شاه درختی است که دارد
از دانش و داد و دین شاخ و تنه و بار
در سایه هر شاخش آسوده جهانی
وز سایه یزدان نه شگفت است چنین کار
زین کشن درخت است یکی شاخ برومند
نوئین جهان گیر جهان بخش جهاندار
آن نیر دولت که ز تأیید الهی
بر کشور شرق آمده فرمانده و سالار
آن قاعده دولت و آن قائمه ملک
آن داهیه دهیا و آن صارم بتار
بینا بهمه راز و خجسته بهمه امر
دانا بهمه شغل و ستوده به همه کار
از لهو و لعب معرض و از عیش و طرب دور
با فضل و هنر جفت و به فرهنگ و خرد یار
گوشش پی فرمان شه و رای اتابیک
قصدش سوی شرع و روش احمد مختار
باده نخورد ور بخورد مست نگردد
می مست ازو گردد و وی ماند هشیار
اندیشه و کلک و لبش آسوده نباشند
یک لحظه ز تدبیر و ز تحریر و ز گفتار
در فکرت او سهو و خطا راه نیابد
این را من ازو تجربه کردستم صد بار
اشباه فزونند مر او را بهمه ملک
اما همه گفتاری و او یکسره کردار
آنجا که ببارد ز کف رادش گوهر
آنجا که بتابد ز رخ پاکش انوار
خیره ز چه رو باری ای ابر بهاری
یافه بکجا تابی ای ماه ده و چار
ای مایه دانش را فرهنگ تو میزان
ای گوهر معنی را فضل تو خریدار
تا من ببر و دوش عروسان معانی
از مدح تو آراستم این دیبه زرتار
برکند ز بر فرخی و افکند از سر
آن حله دهقانی و آن سگزی دستار
تا در سر بازار جهان در طلب سود
آن را که متاعیست کشد بر سر بازار
هر ساله به میلاد شهنشاه جوان بخت
بنشین ز بر تخت باقبال و بده بار
تابنده به شکرانه سر سبزی دولت
در پای تو از شعر گهر سازد ایثار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تولد یک پادشاه فرخنده و نیکوکار است که به خوشحالی و امید در دل مردم میافزاید. شاعر به خوبی و زیبایی این پادشاه و اثرات مثبت او بر روی جامعه اشاره میکند و او را به عنوان منبع دانش، دادگری و برکت توصیف میکند. پادشاه به شجاعت و خرد خود معروف است و با تدبیر و دوراندیشی حکومت میکند. همچنین، شاعر به مناسبت سالروز تولد او، از آن به عنوان فرصتی برای شکرگزاری و جشن یاد میکند و امید دارد که برکت و نعمتهای او همچنان ادامه یابد. در نهایت، شاعر عزم و اراده پادشاه را ستایش میکند و دلدادگی خود را به او ابراز مینماید.
هوش مصنوعی: ای مولود مبارک و خوشبخت که دارای پادشاهی، امسال بهتر از سال گذشته به دنیا آمدهای.
هوش مصنوعی: خوش آمدی، با شادی و خوشبختی و زیبایی به جمع ما پیوستی.
هوش مصنوعی: هر سال تو از سال قبل بهتر میشوی و امسال هم زیباتر از پارسال به نظر میرسی.
هوش مصنوعی: یک روز که تو بیایی، غم و اندوه دلها برطرف خواهد شد. ای پروردگار، زیرا تو در این دنیا به ندرت میآیی.
هوش مصنوعی: اگر نور آسمان از نور ماه است، عید تو نیز از نور پادشاه جهانیان برخوردار است. پس هوشیار باش.
هوش مصنوعی: این دایره آسمانی که بر سر شاه تو میچرخد، با تمام نور خورشید و ماه و ستارههای ثابت و متحرک به او افتخار میکند.
هوش مصنوعی: شاهی که در جهان حکمفرماست، برای انسانها قاضی و بخشنده است. او همچون خورشید نوربخش عالم است و سایهاش همواره پایدار و بزرگوار است.
هوش مصنوعی: شمس، نورافشان و برتر از تمامی پادشاهان، مانند تاجی است که بر سر فرمانروایان قرار میگیرد و بزرگترین و پرهیزگارترین شخصیتها را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: شیرهای جنگی در زمان نبرد، همچون پلنگی شجاع و دلیر هستند و پرچم شاهان در حال جشن و بزم، مانند دیواری مستحکم و با وقار به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: مظفر، پادشاهی خوشبخت و عادل است که همیشه در کنار شانس جوان و سرنوشت سرزنده قرار دارد.
هوش مصنوعی: جهان از بخششهایش نعمتهای جاویدان میگیرد و آسمان هم از او میخواهد که انگشتری به او بدهد.
هوش مصنوعی: نعمت زندگی مانند یک گنج باارزش است که باید با بخشش و از خودگذشتگی آن را حفظ کنیم. برای به دست آوردن این نعمت، لازم است که تلاش و مبارزه کنیم.
هوش مصنوعی: دست سخاوتمند او مانند این است که دلش از پول خسته شده و به همین خاطر دینارها را بیپروا تقسیم میکند.
هوش مصنوعی: در دنیا همچون باغی، درختی وجود دارد که از علم، عدالت و دیانت پرورش یافته و دارای شاخهها، تنه و میوهای پربار است.
هوش مصنوعی: در زیر هر درخت، جهانی در آرامش است و طبیعی است که چنین وضعیتی از سایه خداوند باشد.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن درختی بزرگ و تنومند است که درختی پربار و با شاخ و برگی سرسبز است. این درخت نمادی از قدرت و عظمت جهانی است که بر جهان حکمرانی میکند و نعمتهای فراوانی را به انسانها میبخشد.
هوش مصنوعی: آن نیرویی که با حمایت خداوند به سرزمین شرق آمده، فرمانده و پیشوای بزرگی است.
هوش مصنوعی: آن قانون حکومت و آن پایهی ملک، آن کارساز و تدبیرگر قوی و آن شمشیر برنده است.
هوش مصنوعی: بینندهای که به تمام اسرار آگاه است و در همه کارها خوشبخت و موفق است، دانا به همه امور و مورد ستایش است.
هوش مصنوعی: شخص از سرگرمیها و تفریحات دوری میکند و از لذتهای کاذب فاصله میگیرد. او به فضل و هنر توجه دارد و بر پایه فرهنگ و خرد زندگی میکند.
هوش مصنوعی: گوش او به فرمان شاه و نظر اتابیک است و هدف او پیروی از قوانین و روش پیامبر اسلام، احمد مختار است.
هوش مصنوعی: اگر کسی نوشیدنی ننوشد، هرگز مست نخواهد شد. ولی اگر کسی بنوشد و مست شود، در واقع او تنها نوشیدنی است که باعث مستی او شده و خود او به حال طبیعی و هوشیار باقی میماند.
هوش مصنوعی: هرگز افکار و هنر و لبش آرام نمیگیرد، حتی برای یک لحظه، از فکر کردن، نوشتن و سخن گفتن.
هوش مصنوعی: فکر او همیشه درست و بیخطا است و من این را بارها و بارها تجربه کردهام.
هوش مصنوعی: افراد زیادی در دنیا هستند که ظواهر و ویژگیهای محترم را دارند، اما در واقعیت تنها کسانی که عمل و رفتارشان موثر و ارزشمند است، اهمیت دارند.
هوش مصنوعی: در جایی که زیبایی و نعمت با دست بخشش رادش فرو میریزد، و در جایی که نور و روشنی از چهرهی پاک او میتابد، بهشتی برقرار است.
هوش مصنوعی: ابر بهاری با چه حالتی به آسمان مینگرد و کجا به حرکت در میآید، ای ماهی که چه روزی را نشان میدهی.
هوش مصنوعی: ای کسی که دانش تو معیار فرهنگ است، گوهری که معنای عالی دارد به وسیله فضل تو ارزشمند میشود.
هوش مصنوعی: من برای تو مدح و ستایش عروسان معانی را با دقت و زیبایی زینت بخشیدم، مانند پارچهای نرم و باقیمت.
هوش مصنوعی: او از چهرهاش خوشی و شادی را برداشت و همان کلاهی که مانند لباس یک کشاورز بود، از سرش به زمین انداخت.
هوش مصنوعی: در میان شلوغیهای زندگی و تلاش برای رسیدن به منفعت، شخصی که کالا یا سرمایهای با ارزش دارد، میتواند به جلوهگری و جلب توجه بپردازد.
هوش مصنوعی: هر سال در زمان تولد پادشاه خوشبخت، بر تختی که جایگاه نیایش و شکرگزاری است بنشین و هدایا و نذورات خود را تقدیم کن.
هوش مصنوعی: به خاطر خوشحالی از رونق و سرسبزی زندگی، فردی در پای تو به نشانه قدردانی، شعر زیبا و ارزندهای میسراید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عاشق دل داده بدین جای سپنجی
همچون شمنی شیفته بر صورت فرخار
امروز به اقبال تو، ای میر خراسان
هم نعمت و هم روی نکو دارم و سیار
درواز و دریواز فرو گشت و بر آمد
[...]
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد ؟
جز شیر خداوند جهان ، حیدر کرّار
این دین هدی را به مثل دایرهای دان
[...]
ای آنکه همی قصه من پرسی هموار
گویی که چگونه ست بر شاه تراکار
چیزیکه همی دانی بیهوده چه پرسی
گفتار چه باید که همی دانی کردار
ور گویی گفتار بباید ز پی شکر
[...]
این زرد تن لاغر گل خوار سیه سار
زرد است و نزار است و چنین باشد گل خوار
همواره سیه سرش ببرند از ایراک
هم صورت مار است و ببرند سر مار
تا سرش نبری نکند قصد برفتن
[...]
هنگام بهارست و جهان چون بت فرخار
خیز ای بت فرخار، بیار آن گل بیخار
آن گل که مر او را بتوان خورد به خوشی
وز خوردن آن روی شود چون گل بربار
آن گل که مر او را بود اشجار ده انگشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.