کوروش در ۱ ماه قبل، شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۷ - رجوع کردن به قصهٔ قبه و گنج:
اسجدوا لادم ندا آمد همی
که آدمید و خویش بینیدش دمی
یعنی چه ؟
کوروش در ۱ ماه قبل، شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۷ - رجوع کردن به قصهٔ قبه و گنج:
گر بدیدی ز آینه او یک پشیز
بیخیالی زو نماندی هیچ چیز
یعنی چه ؟
مجید ملک محمد در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۱ - در هزل و مطایبه گوید:
بجای ران سربء سعی کردم گران سرین ویرایش کنم موفق نشدم اینجا تذکر دادم با عذرخواهی
افسانه چراغی در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:
مولانا بیش از هشتصد سال پیش در این رباعی، به یک اصل مهم خودشناسی اشاره میکند که امروزه یکی از توصیههای کلیدی روانشناسان است و بسیاری از مردم آن را باور دارند:
او میگوید: اگر کسی به شما این امید را داده که غم خوردن به شما کمکی میکند، آگاه باشید که فریب او را نخورید. اتفاقا اگر حال درونتان خوش باشد و دل آرام و روشن داشته باشید، همۀ جهان و کائنات با شما همنوا و هماهنگ میشوند و یاریتان میکنند. اما اگر حال درونتان خوش نباشد و دل غمگین و تاریک داشته باشید، یاریگری از بیرون نخواهید داشت.
در ادبیات عرفانی ما حال خوش و شادمانی درونی جایگاه بلندی دارد. مولانا معتقد است اندیشه و حال درونت تعیین میکند که جهان بیرون چگونه با تو رفتار کند. در واقع رفتار جهان با تو، بازتابی از احوال درون خود توست.
انسان با فرستادن پیام شادی و حال خوب و انرژی مثبت به جهان، روی کائنات تاثیر میگذارد و نیروهای مثبت را به سمت خود فرا میخواند تا با یاری آنها، دنیای بیرون از وجودش نیز مانند دنیای درونش، روشن و خوش و آرام شود.
احمد خرمآبادیزاد در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۴۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
اگر مصرع نخست بیت دهم را درست بنویسیم و درست بخوانیم، قطعا نیازی به تغییر نخواهد بود.
«حکم قضای بود و گر، نه چنین بُدی/خاقانی از کجا و هوای تو از کجا»
*معنی بیت: حکم قضا بود؛ اگر چنین نبود، خاقانی کجا و هوای تو کجا!
امیرحسین صدری در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۲۹:
لوت یعنی لخت و یک واژه تاتی هست
همون طور که در ابتدا به جای ندونم گفته نِذونُم ! که اونم تاتی هست
احمد خرمآبادیزاد در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۵۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
1-شاعر که در مصرع نخست بیت شماره 3 این غزل میگوید «از آنجا که شب پردۀ راز من است»، قطعا میخواهد روز هم پردهای داشته باشد تا رازش را بپوشاند. به همین خاطر، در مصرع دوم میافزاید «میخواهم پردهای از دود دل روی روز بکشم».
2-اگر تنها با کمی دقت بیت شمار 4 را بررسی کنیم که میگوید «اما از ترس رقیب و نفی گمان، راه را بر آه درونسوز بستهام»، بیدرنگ پی خواهیم برد که در مصرع دوم بیت شماره 3، «دودِ دل» درست است که البته با نسخههای خطی نیز انطباق دارد.
3-شاعر به زیبایی و با ظرافت وصف ناپذیری از مفهوم «تاریکی شب» و «سیاهی دود» بهره گرفته است.
4-بد نیست نگاهی هم ببیندازیم به بیت شماره 2 از غزل 36 خاقانی؛ یعنی «به هفت آسمان، هشتمین درفزایم/ز دود دلی کآسمانوش فتاده است»
5-توجه داشته باشیم که این سخنور، «دود دل» را در مصرع دوم بیت 5 (قصیدۀ 176)، مصرع نخست بیت 4 (قصیدۀ 184) و مصرع نخست بیت 28 (قصیدۀ 119) نیز به کار برده است.
متاسفانه مصرع دوم بیت شماره 3 در دو نسخه سالهای اخیر به شکل نامفهوم و ناسازگار «خواهم کز دردِ دل، پرده کنم روز را» آمده است که دیگر نمیتوان آنرا به اشتباه چاپی نسبت داد.
*واقعیت انسجام در گفتار و هوش سرشار سخنوران بزرگ را بپذیریم.
*از دستکاری اسناد هویت ملی به بهانه ویرایش و تصحیح بپرهیزیم و به یاد داشته باشیم که همیشه، همه جا و در انجام هر کاری، بهره گیری از «نگرش موضعی»، یعنی پیآمد فاجعه بار.
جعفر عسکری در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱:
بر رگ دل گاه ناخن، گاه نشتر میزنم
هر زمان بر ساز غم، مضراب دیگر میزنم
در لباس شید زاهد در حرم ره میزند
من درین میخانه بدنامم که ساغر میزنم
عقدهی مکتوب ما را از گشادن بهره نیست
این گره بیهوده بر بال کبوتر میزنم
جام چون لبریز شد، چندان نمیدارد صدا
با دل پر درد، حرف شکوه کمتر میزنم
گه گریبان میدرم، گه میشکافم سینه را
جستجویی میکنم، خود را به هر در میزنم
میتوان گاهی به مکتوبی مرا خرسند کرد
من ز مدّی داستان شکوه را سر میزنم
تازه میگردد دلم هرگاه آهی میکشم
هر نفس کز دل کشم دامن بر اخگر میزنم
خودنمایی شیوهی من نیست، چون دیوار باغ
گل به دامن دارم اما خار بر سر میزنم
عاقبت بر شمع رویش میزنم خود را کلیم!
من کم از پروانهام؟ خود را به این در میزنم
ایوب عبدالهیان در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰:
واقعا خاقانی الگوی مولانا بوده،شعرشون یک رنگ و بو دارد..
سیدمحمد جهانشاهی در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱
گر کُشی و گر بخشی ، هر چه میکنی خوب است
کشتن از تو میزیبد ، بخشش از تو محبوب استگر نوازی از لطفم ، ور گدازی از قهرم
هر چه میکنی نیکو ست ، التفات مطلوب استگر وفا کنی شاید ، ور جفا کنی باید
قهرهات مستحسن ، لطف هات محبوب استجلوه هایِ تو موزون ، غمزه هایِ تو شیرین
نازها به جایِ خود ، شیوه هات مرغوب استغمزه را چو سردادی ، هر چه میکند نیکو ست
ناز را چو ره دادی ، هر چه میکند نیکو ستدم بدم زنی بر هم ، آن دو زلفِ خم در خم
عالمی کنی ویران ، شیوهٔ تو آشوب استیوسفِ زمانی تو ، زبدهٔ جهانی تو
هر که قدرِ تو دانست ، در غمِ تو یعقوب استدل به عشق دِه زاهد ، دلفسردگی عیب است
حق به هیچ نستاند ، آن دلی که معیوب استوه چه میکند با دل ، ناله هایِ درد آلود
در غمش بنال ای فیض ، ناله ی تو مرغوب است
مطاع در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۲۲ دربارهٔ ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۸۰ - آب حیات:
تا بیت آخر قابل درک بود
اما امان از ایرج 😁😅
محسن عبدی در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۹ در پاسخ به محسن عبدی دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رفتن شاپور دیگر بار به طلب شیرین:
ز شیرین بر طریق یادگاری
تک شبدیز کردش غمگساری
به یاد ماه با شبرنگ میساخت
به امید گهر با سنگ میساخت
سیدمحمد جهانشاهی در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳
دست با تو در کمر خواهیم کردقصد آن تُنگِ شکر خواهیم کرد
در سرِ زلفِ تو ، سر خواهیم باخت
کار با تو ، سر به سر خواهیم کردچون لب شیرین تو ، خواهیم دید
پای کوبان ، شور و شر خواهیم کردچون ز چشمت ، تیرباران در رسد
ما ز جانِ خود ، سپر خواهیم کرداز دو عالم ، چشم بر خواهیم دوخت
چون به رویِ تو ، نظر خواهیم کرددر غمِ عشقِ تو ، جان خواهیم داد
سر در آن ، از خاک بر خواهیم کردچون بَرِ سیمینت ، بی زر کَس ندید
هر زمان ، وامی دگر خواهیم کردتا برِ سیمینِ تو ، چون زر بود
کارِ خود ، چون آبِ زر خواهیم کردبا جنونِ عشقِ تو ، خواهیم ساخت
ترکِ عقلِ حیلهگر ، خواهیم کردهر سخن کان را ، تعلّق با تو نیست
آن سخن را ، مختصر خواهیم کرددر همه عالم ، تو را خواهیم یافت
گر همه عالم ، سفر خواهیم کردگرچه ، هرگز نوحهٔ ما نشنوی
نوحه ، هر دم بیشتر خواهیم کردتا تو بر ما بگذری ، گر نگذری
خویشتن را ، خاکِ دَر خواهیم کردبر سرِ کویِ وفا ، سگ بِه ز ما
گر ز کوی تو ، گذر خواهیم کردچون تو میخواهی ، نگونساریِّ ما
ما کنون از پای ، سر خواهیم کرددر قیامت ، با تو خواهد بود و بس
هرچه از ما ، خیر و شر خواهیم کردهرچه آن عطّار ، در وصفِ تو گفت
ذکرِ دایم را ، ز بَر خواهیم کرد
محسن عبدی در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۵ در پاسخ به سوره صادقی دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رفتن شاپور دیگر بار به طلب شیرین:
شبدیز را در همون مدائن می گذارد. در ابیات بعدی اشاره شده که وقتی شیرین برگشت، و خسرو میاد به پایتخت برای پادشاهی، چون از شیرین دور هست با شبدیز هجرشو تحمل میکنه. حال علت این که چرا شبدیز رو نمیبره مشخص نیست. شاید شبدیز در آخور شاه در مشگو بسته بود و فاصله با جایی که شیرین اومده زیاده و اگر میخواست بره سراغ شبدیز، دیر می شد برای حرکت و شیرین عاشق مشتاق بود که زودتر حرکت کنه.
Jamshid Dehpalevani در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۲۷ در پاسخ به بختیاربختیاری دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
_ _ ن ن / _ _ ن ن / _ _ ن ن / _
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فع
واژه «دو» در این مصراع اشباع می شود و به صورت dow تلفظ می شود تا به هجای بلند تبدیل شده و وزن مصراع درست شود.
بزرگمهر در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۳ در پاسخ به فرشید دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۳:
دوست عزیز، متوجه شدید چرا بعد ۹ سال و اندی هیچ کس به شما پاسخ نداده است، در صورتیکه بیشتر کسانی که صاف و ساده سوال کردهاند پاسخ داده شده است ؟!
بزرگمهر در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۳:
مصرع اول از بیت دوم در نسخ دیگر از جمله شفیعی کدکنی به این صورت آمده:
از یک قدح و از صد، دل مست نمیگردد.
خوب است بررسی شود.
ali solgi در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۲:
منظور علی علیه سلام است مولانا منظوربه خودش میگوید باید از چهار ویژگی وخصلتی که پیامبر در چهار نفر به عنوان هم پیمان او با اوعهد بستند استفاده کنند
کوروش در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۶ - معجزهٔ هود علیهالسلام در تخلص مؤمنان امت به وقت نزول باد:
کودک دیوانه بازی کی کند
جزو باید تا که کل را فی کند
یعنی چه ؟
کوروش در ۱ ماه قبل، شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۷ - رجوع کردن به قصهٔ قبه و گنج: