بر رگ دل گاه ناخن گاه نشتر می زنم
هر زمان بر ساز غم مضراب دیگر می زنم
در لباس شید زاهد در حرم ره می روند
من درین میخانه بدنامم که ساغر می زنم
عقده مکتوب ما را از گشادن بهره نیست
این گره بیهوده بر بال کبوتر می زنم
جام چون لبریز شد دیگر نمی دارد صدا
با دل پر درد حرف شکوه کمتر می زنم
گه گریبان می درم گه می شکافم سینه را
جستجوئی می کنم خود را بهر در می زنم
می توان گاهی بمکتوبی مرا خورسند کرد
من ز مردی داستان شکوه را سر می زنم
تازه می گردد دلم هرگاه آهی می کشم
هر نفس کز دل کشم دامن بر اخگر می زنم
خودنمائی شیوه من نیست، چون دیوار باغ
گل بدامن دارم اما خار بر سر می زنم
عاقبت بر شمع رویش می زنم خود را کلیم
منکه چون پروانه ام خود را برین در می زنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از احساسات عمیق قلبی و رنجهای خود سخن میگوید. او از سوز و گداز دلش مینالد و در عین حال در جستجوی شادی و آرامش است. او در زندگی خود بین دوگانگیها سرگردان است؛ گاه غمگین و گاه امیدوار. شاعر به زهد ظاهری اشاره میکند و تضاد بین زندگی مجلل و زهد را نشان میدهد. او از تلاش برای آزاد کردن درد و رنجهایش و بیان آنچه در دل دارد صحبت میکند. در نهایت، او به زیبایی و زشتی در زندگی اشاره میکند و خود را به پروانهای تشبیه میکند که برای عشق میسوزد و به سمت شمع میرود.
هوش مصنوعی: گاهی با ناخن و گاهی با نشتر بر رگ دل خود میزنم و هر بار روی ساز غم نواختن دیگری را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: افرادی در لباس زهد و پرهیزگاری به مکانهای مذهبی میروند، اما من در این میخانهی بد نامی هستم که مشغول نوشیدن هستم.
هوش مصنوعی: ما از نوشتن مشکلات و دلمشغولیهایمان به جایی نمیرسیم. این درد بیفایده را بر دوش کبوتر میگذارم، اما هیچ فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی لیوان پر میشود، دیگر صدایی نمیدهد. من هم با دل پر درد، حرفهای کمتری از شکایت میزنم.
هوش مصنوعی: گاهی در پی شراب هستم و گاهی سینهام را میشکافم تا خود را جستجو کنم و به در میکوبم.
هوش مصنوعی: میتوانی با نوشتن نامهای مرا خوشحال کنی، زیرا من از مردانگی و داستانهای شکوهمند یاد میکنم.
هوش مصنوعی: هر بار که آهی از دل میکشم، دلم تازه و شاداب میشود. هر نفسی که از دل برمیآید، مانند برداشتن دامن بر روی خاکستر است.
هوش مصنوعی: من اهل خودنمایی نیستم، چون در دل باغی که گلها دارد، شاید خارهایی هم وجود داشته باشد که بر سرم بزنند.
هوش مصنوعی: در نهایت به شمع وجودش نزدیک میشوم و خودم را معرفی میکنم، زیرا مانند پروانهای هستم که برای دیدن نور او، به این در میزنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نرگسم، نرگس، ندارم از طرب جز تهمتی
نیست رنگی از شرابم، گرچه ساغر می زنم
نیم بسمل طایرم، افتان و خیزان بر زمین
یک طرف خون می فشانم، یک طرف پر می زنم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.