گنجور

حاشیه‌ها

برمک در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۴۳ در پاسخ به حسین سلمانی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۸:

بار کی میکشم  است کی همان که است به گویش کهن

برمک در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۴۰ در پاسخ به رحیم سینایی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۸:

وزن و اهنگ بسیار خوش است  «زاشتر کوتهی مجو ای شه هوشیار من» گمانم شما  گرفتار امختگی زمان شده اید  از انجا که  امخته این زمانید میپندارید که مولوی هم باید بزبان امروز و امخته شما سخن گوید
بنگرید که اشتر  است و نه  شتر
 کوتهی مجو  با هم است و  میانش  شتر نگنجد

احمدرضا نظری چروده در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۴۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۳:

که مهمان به چرم خر اندر که دوخت

که بازار کین کهن برفروخت

هوش مصنوعی: مهمان به دقت و با دلالت بر تاریخ و فراموشی‌ها در زندگی ما، در حالی که زنجیر‌های گذشته را می‌سازد و یادآور رنج‌ها و غم‌های کهن است، انباشت احساسات و تجربیات را به یاد می‌آورد.

من پیش ازاین هم گفتم ونوشتم که هوش مصنوعی درکی درست ازواژگان ومعنای ابیات شاهنامه ندارد وحتی یک بیت  از۶۰هزار بیت یا۵۰ هزاربیت شاهنامه را درست معنی نکرده است.

اما معنای درست این بیت.

چون برانوش به شاپورنامه نوشت که ازکین دست بردارد وآشتی جوید وفرستاده نامه راپیش شاپورآورد وپادشاه جواب سخن برانوش تازه قیصر شده را می دهد.

میگوید چه کسی میهمان را درچرم خردوخت وزندانی کرد.همان کاری که قیصربا شاپورکرده بود وبازارکینه کهن را رونق داد.یعنی قیصرکه باید ازشاپور که میهمان او بود پذیرایی می کردنه اینکه اورا به چرم خربدوزد وکینه خود را ایرانیان بستاند.

 

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۳:

تو گرد بخردی خیز پیش من آی

خود و فیلسوفان پاکیزه رای

متاسفانه غلطهای تایپی وغیرتایپی بسیاری درنسخه شاهنامه مسکو هست. تصحیح مصراع اول

 توگر بخردی، خیز، پیش من آی

خود و فیلسوفان  پاکیزه رای

شایان سپ در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۳۷ در پاسخ به سارا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

من تصحیحی زدم بر شعر و تایید شد دوست عزیز
درست دَرد هست و معنی رو هم اصلاح کردم میتونین مطالعه بفرمایید
در واقع در شعر ساقی و جام / دَرد و تن، با هم متقارن میشن
اگر دُرد باشه معنی شعر خراب میشود چون دَرد را به تن می دهند نه دُرد
میگه اگر ساقی( استعاره از معشوق ) تماما دَرد به ما میدهد، کیست که همانطور که جام دهنشو برای شراب یا دُرد باز میکند، تنش را برای آن دَرد باز(پیشکش) نکند.
استعاره از پذیرا بودن عاشق به هر دَرد و غمی که معشوق میفرستد

بی نوا در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٩۶:

به نظر می رسد در بیت اول «مقصد ز» درست تر از «مقصود» باشد.

در بیت سوم نیز «او» صحیح نمی باشد . چون این ضمیر به بناها و ساختمانها و درختان و ... برمی گردد بنابراین صحیح « آن » می باشد. « دانی چراست ؟ تا بمراد دل اندر آن »

saeed rai در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۱:

وزن این شعر مفعول مفاعلن فعولن هست و در دسته بندی اشتباهی قرار داده شده

ناصر خوش بیان در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:

روانشناسیِ موجود ، بله

ولی فکر میکنم بحث سعدی بیشتر،  ژنتیک باشه

گرگ زاده

برمک در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۵۶ در پاسخ به دهقان دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۷:

اچار در پارسی از چر/چرا/چرشت است و چر  مزه و چاشت (تغذیه) و لذت و چاشنی است

 واژ چاشنی و چاشت و آچار(ترشی و هر مزه دهنده  و چاشنی  را اچار گویند ) و چریدن از انست

اچار در اینجا  چاشنی است

برمک در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۷:

 بیخته پارسی

آچار خدای است مز و بوی خوش و رنگ
با سیب و ترنج آمد و گوز و بهی و نار
از تاک زر انگور نو امسال خوش آیدت
هر چند کزو پار همین آمد و پیرار
سالار تن توست، چرا تنت گرامی است
نزدیک تو و مهتر و سالار تنت خوار؟
زشت است که صد سال دو تن پیش تو باشد
هموار یکی سیر و یکی گرسنهٔ زار
زیرا که به بازار نیابی ره ازین پس
آنگاه که بیمار بمانی و به تیمار
بر گفتهٔ من کار کن، ای خواجه، ازیراک
کردار ببایدت براندازهٔ گفتار
چیزی که بجوئیش نه از جایگه خویش
بر مردم دشوار شود کار نه دشوار
شد خوب به نیکو سخنت دفتر ناخوب
دفتر بسخن خوب شود، جامه به آهار.

 

بابک چندم در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۸:

@ پرویز شیخی

نه عزیز 

آنچه که شما در این حاشیه نوشته بودی و سپس آنرا نیست و نابود کردی این بود:

"موسی برگزیده و خلیفه خداوند در زمین است که او را با نام «روح القدس» می شناسیم، کورش پاسارگاد را ساخت و موسی ، شبهای یلدا در آنجا فرود می آمد و به کسانی که با او صلح می کردند ، نور عطا میکرد تا به حیات جاودانه برسند.... پاسارگاد توسط زرتشت زمانیکه خود را بدروغ بردیا پسر کورش جا زده بود تخریب و با خاک یکسان شد .... داریوش ، متوجه دروغ زرتشت میشه و اونو میکشه ، سپس معبد مقدس که خانه خدا در آن بود رو بازسازی میکنه.... تا اینکه محمدرضاپهلوی ، بخاطر اینکه خودش رو به کورش بچسبونه ،در جشنهای 2500 ساله ، معبد مقدس رو تخریب میکنه و خانه خدا رو بعنوان مقبره کورش جعل میکنه و میگه کورش آسوده بخواب که ما فرزندانت بیداریم!...درحالیکه کورش هرگز ایرانی و آریایی و زرتشتی نبود و از همه مهمتر او زنده ای جاودانه است...

منابع:

سنگ نوشته های بیستون

سنگ نوشته های پارسه

کتاب مقدس

قرآن

شاهنامه

اشعار مولوی ، سعدی و حافظ و افسرالملوک عاملی"

خوب اینها همه و همه پرت و پلا و چرندیات و محملاتی است که شما در مخیله خودت سرهم کردی،...

برای چرند و پرند و جفنگیات هم نه نیازی به سوال کردن است ونه احتیاجی به سند و مدرک، خود به روشنی گویای ماهیت خود است... 

حسین عبداله در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۳:

جدا از آنکه در میان بزرگان ادب فارسی اشعاری سخیف مثل این بسیار دیده می شود ، سپردن تحلیل شعر به هوش مصنوعی مسخره است درهمین چند بیت میتوان ده تا عیب از تحلیل ماشینی هوش مصنوعی دید 

۱) تیم محل نگهداری یتیمان نیست ،تیمچه وگذرگاه وکاروانریای صرافان است 

۲) قلب کریم نام کودک اوبنه ای نیست بلکه استفاده از صنعت ( اونهم چه صنعتی ؟؟؟؟) صنعت قلب در ادب فارسی استفاده شده یعنی نام کریم را اگر قلب یا معکوس کنیم میشود میرک 

هادی علی زاده در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

چرا آقا رضا تو این شعر تفسیر نزاشتن؟

محمد ملکی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۲۶ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۴:

این مصراع، از فندرمانی، شاعر بزرگ عرب زبان است:

عسی الایام ان یرجعن قوماً کالذی کانوا

محمد جعفرزاده در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۰۶ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۳ - کوشش و امید ترجمه از یک قطعه فرانسه:

ببخشید کسی می داند ترجمه ی کدام قطعه ی فرانسوی است؟ آیا درست است که نام قطعه ی ترجمه شدهLe Ruisseau et le Rocher (چشمه و سنگ) از ژان دو لافونتن هست ؟

محمد ملکی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۳۲ دربارهٔ مولانا » مجالس سبعه » المجلس الاوّل » مناجات:

مولانا در مجالس سبعه شاهکار کرده... درود بر روان پاک او

افسانه چراغی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۱۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:

بامدادی که تفاوت نکند لیل و ...

بامدادان درست است. «ان» در بامدادان نشانگر زمان است؛ یعنی هنگام بامداد که صبح و شب هنوز از هم جدا نشده‌اند؛ اصطلاحا حالت گرگ و میش را گویند.

بامدادی بسیار نادرست است.

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۵۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۲ - افسانهٔ ماریه قبطیه:

«مارِ گنج» به مفهومِ «گنج‌دار، دور کننده گزند» و «نگهبان گنج و هر چیز با ارزش» است. بدون رنج وَ داشتن فرزانگی وُ شایستگی نیز نمی‌توان مارِ گنج بود!

این اصطلاح، 18 بار در متونِ بررسی شده آمده است که، یکی از آنها بیتی است از غزل شماره 6867 صائب تبریزی:

قدم برون مگذار از سرای درویشی/که مارِ گنج بود بوریای درویشی

محمد مهدی نظری در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹:

چقد زیبا و دلنشین.

شاهرخ آسمانی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۳۳ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۸:

سلام و درود فراوان  و آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون. 

سپاسگزارم از این تفسیر و توضیح شما.

 

۱
۴۹
۵۰
۵۱
۵۲
۵۳
۵۴۰۴