ماهان زندی در ۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳۴:
ابیاتی از این غزل را خانم پریسا با آهنگ سازی سعید فرجپوری اجرا کردند که شنیدنش را به دوستان توصیه میکنم
سید علی موسوی رومشکانی در ۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۴ دربارهٔ جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۰:
سلام به همگی.
این شعر رو جناب دکتر زرین کوب در کتاب معروف سیری در شعر فارسی در صفحه 513 آورده البته فقط مطلع شعر رو و لطیفه ای نغز پیرامون آن آورده است
آزادبخت در ۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
جمال ناصر برادر قابل عضم نیست هضم است وازگان عربی را نباید با گویش پهلوی ه و الف را دگرش دهیم - اما عبید زبانش بسیار خوب است اینکه در این شعر گاهی چیزکی را عوامانه می بینید برای اینست که این شعر بسیار دهان به دهان گشته و اصل ان در دست نیست -
-
موشان گمان میکردند گربه شد عابد و مسلمانا نمی دانستند ک
این زمان پنج پنج می گیرد
چون که عارف شده به عرفانا
عرفان هفت پله از قلتبانی بالاتر است
نادر در ۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان:
سلام و عرض ادب
لطفا به کسی بر نخوره فقط یه سواله ، چرا حضرت مولانا از زبان چوپان خدا را به شکل یک کودک تفصیر میکنه ، دستکت ؟ پایکت ؟ بروبم جایکت؟
بعد ازش میرسن با کی هستی؟
میگه آن که ما را آفرید و زمین و چرخ از او آمد پدید
ما رو خلق کرد و زمین و چرخه حیات پس خورشید و کهکشان و جهان چی؟ اونا رو کی خلق کرد؟
الوهیم (الف لام میم ) کسانی که از آسمان آمدند
الوهیم جمع هستش فرد نیست ولی معنی شده اله شده خدا
در انجیل ، آفرینش
اومده الوهیم به زمین آمد ، همه جا را آب فرا گرفته بود ، آبها رایکجا جمع کردیم و آنجا را دریا نام نهادیم و زمین نمایان شد !
کردیم جمع نیست؟ چرا نمیگه کردم؟
یا در قرآن هم در اکثر موارد خداوند خودشو جمع میبنده
ای محمد ما برگوشها و چشمهای آنها مهر نهادیم
کاری به مهرو مومی که گذاشته شده ندارم ولی آخه "ما" ؟ مگه چند نفرند؟ ازین مثالها در قرآن خیلی زیاده و خود شما عزیزان واقفید.
آیا
فرا زمینی ها با آفرینش انسان رابطه دارند؟
چرا در کتیبه های ایرانی و مصری و مایاها آرم فروهر مشترکه و آیا آن انسانی در بشقاب پرنده است؟
شاید شبان هم در بیابان مثل خود موسی که در غار خالق را ملاقات کرده بود خالق را دیده
چرا
حضرت مولانا طوری این داستان رو بیان کرده که انگار چند بعد رو باید درک کرد
ممنون میشم راهنماییم بفرمایید.
کاظم ایاصوفی در ۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۱۲ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۷:
مصراع اول بیت اوا غالیه درست است نه غالبه
محمد در ۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۱۵ دربارهٔ غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴:
فکر کنم به تقلید از این غزل سعدی بوده
آن که هلاک من همیخواهد و من سلامتش
هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش
میوه نمیدهد به کس باغ تفرج است و بس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
داروی دل نمیکنم کان که مریض عشق شد
هیچ دوا نیاورد باز به استقامتش
هر که فدا نمیکند دنیی و دین و مال و سر
گو غم نیکوان مخور تا نخوری ندامتش
جنگ نمیکنم اگر دست به تیغ میبرد
بلکه به خون مطالبت هم نکنم قیامتش
کاش که در قیامتش بار دگر بدیدمی
کانچه گناه او بود من بکشم غرامتش
هر که هوا گرفت و رفت از پی آرزوی دل
گوش مدار سعدیا بر خبر سلامتش
مهدی در ۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۲۸ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۸۰:
اجرای عالی اولحسن اقبالآذر در دستگاه ابو عطا:
پیوند به وبگاه بیرونی
میهن پرست در ۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل:
در بیت ششم فکر میکنم واژه بود به آخر هر دو مصرع اضافه بشه وزن و معنا درست تر در میآید.
در میان راه حیران مانده بود...
میهن پرست در ۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۰ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل:
مصرع آخر به جای بی خوشتن واژه بی خویش درست است.
جعفر در ۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۳ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۶ - در موعظه:
بنظرم تو بیت اول مصرع دوم باید راتب هر روزه باشه
امیر مستلزم در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ حافظ » مثنوی (الا ای آهوی وحشی):
مصیب گرامی!
دد به معنی وحشی و دردنده و در کل جاندار وحشیست
دام هم حیوان اهلی و مقابل و متضاد دد
امیر مستلزم در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۳ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:
بسیار زیبا سروده!
امین چترروز در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:
سلام
سوال
چرا حافظ اینقدر دوست داشت که در اشعارش از شراب و می و دلبر و ساقی و .. استفاده کند؟
عبدالعلی صادقی پور در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۳۳ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۹۴ - زندگی در صدف خویش گهر ساختن است:
شاید بتوان گفت که اقبال تمامی فلسفه رواقی را در دو بیت اول و اخر این شعر بیان داشته است.
موضوعی که می تواند پایه یک زندگی سعادتمندانه و شاد را بنا نهد.
خدا رحمتش کند و مسیرش را پر رهرو گرداند
حمید رضا۴ در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:
خیام در بیت نخست، روشن می کند که سوی سخنش به معتقدین دین و مذهب است، و نیز آنانکه گمان میبرند هر آنچه باور دارند و آموخته اند یقین است و حقیقت.
در بیت دوم، خیام خود این را خوب می داند که هرگز بانگی از عالم غیب بر نخواهد خاست،
پس واژه ”می ترسم“ کنایه است به همان مخاطبان،
با این پیام که هراندازه هم که به باورهای خود پافشاری کنند، ”بیخبرانی” بیش نیستند.
اما آیا این بانگ، همین فریادهای برخاسته از ستیز و بیدادگری و زورگویی نیست که قرن هاست نشانگر این است که “پافشاری” به این همه باورهای گوناگون و موروثی در جهان، بیراهه رفتن است؟
آصف در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸:
با سلام در برخی متون چنین آمده است
خاکیم بزن نغمه به تار ای مطرب ...
بابک در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
برای تفسیر بیت آن سو کشان سوی خوشان ... به برنامه شماره 187 مدرنیته: عرفان بازدارنده تحول (مولوی) محمد صدیق یزدچی نگاه کنید یا فایل صوتی صوتی آن را از طریق کانال تلگرام ی (فلسفه، ایران مدرنیته ) گوش کنید.
نوشین در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:
با نظر جناب آقای محسن موافقم. برداشت بنده هم از این بیت این است که:
سیرگشتن از جفای دوستان و تحمل کردن و صبوری و سکوت، رسم و هنر مردانگی نیست. بلکه ابتدا می بایست جهد کرد تا جفای دوست را زدود (و در واقع این لطفی است به دوست و بقای دوستی) اما اگر میسر نشد، در تاب آوردن جفای دوست نیز لطفی نهفته است.
قلندر در ۴ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:
با درود و مهر...
عمریست با خیال خال رخ دوست حتی بخواب دل خوش کردیم و هنوزم بیخبر در انتظار به صبر نشسته ایم در آتش..
گاه گمان میرسد که گله بی ثمر است و گاه راه خلاصی از این حیرت به میخانه پناه بردن و همچنان درد را میبایست کرد پنهانش...
گاه دیگر درگیر روزگار قداره کش و باز گذری به میکده و نوشیدن شراب بی غش و غلام ساقی مهوش..
بیهوده ندا سر نداد خواجه که ...
کجاست همنفسی تا به شرح عرضه دهم
که دل چه میکشد از روزگار هجرانش...
با سپاس از راهیان راه حق
سجاد در ۴ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹: