گنجور

حاشیه‌ها

nabavar در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۱۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایشِ خرد:

گرامی قانعی
چه گفت آن هنرمند مَردِ خرد
که دانا ز گفتار او برخورد
گمانم اشتباهی در تایپ این بیت رخ داده
ولی اگر به خوانش دکلمه ها گوش کنی بهتر واقف خواهی شد

رضا سامی در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۳۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۷:

ظاهراً این رباعی بیشتر به «محمّد مرشدِ زوّراه‌ای» منسوب شده و ضبطِ درستش به این شکل است:
زنّار پرست و زلفِ عنبر بویت
محراب نشین و گوشهٔ ابرویت
یا رب تو چه قبله‌ای که باشد شب و روز
روی دلِ کافر و مسلمان سویت

قانعی در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایشِ خرد:

در مصراع چه گفت آن سخن گویی مرد از خرد ، مقصود فردوسی از سخن گویی مرد ه بوده؟؟؟

nabavar در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۴:

گرامی منوچهر
چون که پیدا شد منم رسوای تو// چون که رسوا شد، منم پیدای تو
لطف کنید و این ابیاتی را که نوشته ای معنا کن
عشقه اینجا چه نقشی دارد؟

منوچهر در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۳ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۴:

گر بگویم نام تو غوغا شود// نام او از نام تو پیدا شود
چون که پیدا شد منم رسوای تو// چون که رسوا شد، منم پیدای تو
این چنین کن نا بیابم هر زمان// ای خدا بر من تو این عشقه بخوان
شعر از : شمس دین(رضا اهرابی)

رسول بهاری در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۵۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸:

گر عاشق صادقی ز مردن (نهراس)

ماه در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۵۲ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۰:

با احترام
بسیار جالب است
اکثر قریب به اتفاق شعرای نامی ایران عزیز ، روح لطیف و شاعرانه و عارفانه خود را مدیون معارف اسلام و قرآن هستند و معترفند که هرچه کردند همه از دولت قرآن کردند و یا خود عالم اسلامی بودند و یا در محضر علمای دین شاگردی کردند.
و بسیار تعجب آور اینکه خیلی از عاشقان ادبیات فارسی و شعرایش، اُنسی با قرآن و حدیث ندارند به کنار، نماز هم نمیخوانند....
این شعرای بزرگ چی فکر میکردن چی شد
فاین تذهبون؟؟

جواد در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۰۲ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - یکی هست و دو تا نیست:

به سیم ِ آخر زدنِ موقّرانه‌ی شاعری که در مرزِ ایمان و کُفر دست‌وپا می‌زد: انکارِ معاد و، اثبات ِ بی‌هدفیِ خلقت و، تأکیدِ ضمنی بر بی‌تفاوت‌بودنِ هستی نسبت‌به سرنوشت ِ بشر؛ امّا به‌جای گیتی‌گراییِ اخلاق‌مدارانه (اَشو زرتشت) نتیجه‌گیری/راهِ‌حل/تجویز ِ محافظه‌کارانه نمودن: عرفان‌بازی؛ بازگشت به 'نورِ ازلی' با ستُردنِ 'هیولی' (: مادّه)؛ وَ اشاره‌ی به‌جا به 'مانی' و مشرب ِ شدیداً دنیاستیزَش، که یک‌بار (ازجمله‌ی عواملی بود که) ما را به خاک ِ سیاه نشانْد (فروپاشیِ شاهنشاهی ساسانی و اِدبارِ بی‌پایانِ ایران و ایرانی)

سید مهدی در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۳۵ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل پنجاه دوم - پرسیدند معنی این بیت:

سلام علیکم
ظاهراً در عبارت «تا واسطهٔ امر و نهی و خلق و قدرت بوی شرح نکردند نتوانست دین» واژۀ آخر باید «دید» باشد و در حروفچینی اشتباهی رخ داده.
از بابت مطالب سایت متشکرم

قلندر در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:

با درود و مهر...
گفتند تفاووت کدام است بین حکما و علما
گفت....
پند حکیم محض صواب است و عین خیر
فرخنده آن کسی که به سمع رضا شنید...
همچنین در جایی دیگر چنین فرمایش داد که...
حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است
کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد...
اما، علما گرچه به ظاهر نیک، لیک به درون روی و ریایی گریبانشان گرفته چون ایثار که بویی از خودپسندی درون دارد ...
ملالت علما هم ز علم بی عمل است
به چشم عقل در این رهگذار پرآشوب...
و اما....عارف رها شده از خویش است و فنا شده در خلق و این برایش جز حق نیست گویی با عقل محاسبه نشاید و با عشق به حد کافی شناخت میسر نشد....
طره شاهد دنیی همه بند است و فریب
عارفان بر سر این رشته نجویند نزاع...
باسپاس از راهیان راه حق.

سام در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۴۶ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴:

در قالب محدود غزل ولی در حال روایت سرگذشتی همچون مثنوی! معرکه در معرکه ای از عراقی بزرگ.روحت شاد

امیرخان در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸:

کشته ابروی توام در مصراع اول به معنی شیفته و دلبسته ابروی یار بودن است . بقول معروف عاشق کشته مرده ابروی معشوق است . مصراع دوم اختیار را در کف معشوق میگذارد که اگر لایق کشتنم باز اشاره ابرویی کفایت است . کما اینکه کشته نیم به معنی کشنه نبودن هم درست است . هر دو معنا در اینجا درست و بجاست .

محمد در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹:

استاد حسین قوامی این شعر رو در برنامه گلهای رنگارنگ 457 با ساز زیبای اساتید شریف و خرم اجرا کرده اند.

ناصر در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ رشحه » شمارهٔ ۲۶ - نامشخص:

دست مریزاد ناباور عزیز
داشتم بیت دوم را می گفتم که شما گُل کاشتی
این هم بیت سوم 
یکی شد تا به کویت بانگ زاغ و نغمهٔ بلبل
گلستان سر کوی تو با زاغ و زغن مانده
نمی دانی چرا با این همه ناساز گاری ها
دو چشمانم بر آن گیسوی پُر چین و شکن مانده ؟
از آن روزی که ما را از سر کویت به غم راندی
دل ماتم زده بی یار و یاور ، بی وطن مانده

nabavar در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۵ دربارهٔ رشحه » شمارهٔ ۲۶ - نامشخص:

گرامی احمد ترکمان
گمان نمی کنم شما چندان با ادبیات فارسی آشنا باشی
چون هم شعری که می گویی و هم نثری که می نویسی پُر غلط است و بی معنی ست
این هم بیت دوم
یکی شد تا به کویت بانگ زاغ و نغمهٔ بلبل
گلستان سر کوی تو با زاغ و زغن مانده
نمی دانی چرا با این همه ناساز گاری ها
دو چشمانم بر آن گیسوی پُر چین و شکن مانده ؟

nabavar در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ شمس مغربی » رباعیات » شمارهٔ ۱:

بت گفت به بت پرست کای عابد ما
دانی ز چه روی گشته ئی ساجد ما
بر ما بجمال خود تجلی کرده است
آنکس ز تست ناظر و شاهد ما
به نظر می آید مصرع آخر نا موزون است

برگ بی برگی در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۶ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد:

طفل تا گیرا و تا پویا نبود
مرکبش جز گردن بابا نبود
مولانا در اینجا انسان را پیش از گرفتار شدن در ذهن که گمان میبرد اکنون علم را فرا گرفته و همه چیز را میداند و پوینده شده است ، مانند طفلی ست که تکیه گاه و مرکب او گردن پدر بوده و او تسلیم محض در برابر خواست پدر میباشد تا هرجا که صلاح بداند او را به همراه خود به آنجا ببرد .
چون فضولی گشت و دست و پا نمود
در عنا افتاد و در کور و کبود
اما پس از آنکه خود را فضول و دانشمند دانسته و گمان میبرد زمان حرکت بر اساس دانش خود داشته و اصطلاحا دست و پای او رشد میکند و قصد اداره امور بر اساس دانستنهای خود را مینماید ، پس درآنجاست که در ستیزه گری و نابینایی باطنی افتاده و زشت روی و کبود میگردد . در اینجا انسان خود را بی نیاز از خدا و یاری او دانسته و امور خود را بر مبنای دانش ذهنی و مستغنی از خدا یا زندگی به انجام میرساند که البته غالباً همراه با درد و عدم موفقیت توام میشود .
جانهای خلق پیش از دست و پا
می‌پریدند از وفا اندر صفا
میفرماید حان اصلی انسان که از جنس خداست تا پیش از اینکه خود را عالم بیابد و از طریق ذهن و دست و پای خود بخواهد جهان پیرامون خود را بنگرد و بر اساس این دید فکر و عمل کند به دلیل اینکه دید او با دید خدا یکی بود و دید خدا نیز همه صفا و پاکی و شادی میباشد ، پس چنین انسانی بر اساس پیمان معروف به الست با خداوند خود را هم او می دانست و به رسم وفای به عهد خود ، با آن پاکی و صفای خدا یکی میگردید . یعنی هیچ چیزی حایل خدا و انسان نبود تا اینکه امر اهبطو آمد .
چون بامر اهبطوا بندی شدند
حبس خشم و حرص و خرسندی شدند
و انسان پس از هبوط و در بند و گرفتار شدن در جسم و فرم ، در واقع انسان زندانی خشم و حرص و هیجانات خود مانند ترس و خوشی های زود گذر و سایر خرسندی ها و هیجانات کاذب شده و از اصل خدایی خود دور میشود . اما مولانا و سایر بزرگان برای نجات انسان از این زندان بپا خاستند تا انسان در این جهان فرم بتوانند به اصل خدایی خود زنده شده و دوباره جان شود .

علی رضا در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۸:

چنین گفت رستم به اسفندیار که آوردی آن تخم زفتی به بار
زفتی به فتح ز یا به ضم ز؟

صاد الف در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۱ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » مربع:

وای،محشره،واقعا گمنام مونده اوحدی

صاد الف در ‫۴ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۰ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » مربع:

وای،محشره،واقعا گمنامه این شاعر

۱
۱۵۳۳
۱۵۳۴
۱۵۳۵
۱۵۳۶
۱۵۳۷
۵۴۶۳