اگر مطالعه خواهد کسی بهشت برین را
بیا مطالعه کن گو به نوبهار زمین را
شگفت نیست گر از طین به در کند گل و نسرین
همانکه صورت آدم کند سلالهٔ طین را
حکیم بار خدایی که صورت گل خندان
درون غنچه ببندد چو در مشیمه جنین را
سزد که روی عبادت نهند بر در حکمش
مصوری که تواند نگاشت نقش چنین را
نعیم خطهٔ شیراز و لعبتان بهشتی
ز هر دریچه نگه کن که حور بینی و عین را
گرفته راه تماشا بدیع چهره بتانی
که در مشاهده عاجز کنند بتگر چین را
کمان ابرو ترکان به تیر غمزهٔ جادو
گشاده بر دل عشاق مستمند کمین را
هزار نالهٔ بیدل ز هر کنار برآید
چو پر کنند غلامان شاه، خانهٔ زین را
به هم برآمده آب از نهیب باد بهاری
مثال شاهد غضبان گره فکنده جبین را
مگر شکوفه بخندید و بوی عطر برآمد
که ناله در چمن افتاد بلبلان حزین را
بیار ساقی مجلس، بگوی مطرب مونس
که دیر شد که قرینان ندیدهاند قرین را
هزاردستان بر گل سخن سرای چو سعدی
دعای صاحب عادل علاء دولت و دین را
وزیر مشرق و مغرب امین مکه و یثرب
که هیچ ملک ندارد چنو حفیظ و امین را
جهان فضل و فتوت جمال دست وزارت
که زیر دست نشانده مقربان مکین را
در آن حرم که نهندش چهار بالش حرمت
جز آستان نرسد خواجگان صدرنشین را
چو شیر رایت وی را کند صبا متحرک
مجال حمله نماند ز هول شیر عرین را
ملوک روی زمین را به استمالت و حکمت
چنان مطیع و مسخر کند که ملک یمین را
دیار دشمن وی را به منجنیق چه حاجت
که رعب او متزلزل کند بروج حصین را
وزیر عالم و عادل به اتفاق افاضل
پناه ملک بود پادشاه روی زمین را
سنان دولت او دشمنان دولت و دین را
چنان زند که سنان ستاره دیو لعین را
به عهد ملک وی اندر نماند دست تطاول
مگر سواعد سیمین و بازوان سمین را
همیشه دست توقع گرفته دامن فضلش
چو وامدار که دریابد آستین ضمین را
شروح فکر من اندر بیان خاصیت او
تکلف است که حاجت به شرح نیست یقین را
هلال اگر بنماید کسی بدیع نباشد
چه حاجت است که بنمایم آفتاب مبین را
در این حدیقه که بلبل زبان نطق ندارد
تو شوخ دیده مگس بین که برگرفت طنین را
ایا رسیده به جایی کلاه گوشهٔ قدرت
که دست نیست بر آن پایه آسمان برین را
گر اشتیاق نویسم به وصف راست نیاید
چنان مرید محبم که تشنه ماء معین را
به خاک پای تو ماند یمین غیر مکفر
کزان زمان که بدانستم از یسار یمین را
برای حاجت دنیا طمع به خلق نبندم
که تنگ چشم تحمل کند عذاب مهین را
تو قدر فضل شناسی که اهل فضلی و دانش
شبه فروش چه داند بهای در ثمین را
نگاهدار و معینت خدای بود که هرگز
به از خدای نبینی نگاهدار و معین را
مضاجع پدرانت غریق باد به رحمت
که چون تو عاقل و هشیار پرورند بنین را
در سخن به دو مصرع چنان لطیف ببندم
که شاید اهل معانی که ورد خود کند این را
بخور ببخش که دنیا به هیچ کار نیاید
جز آنکه پیش فرستند روز بازپسین را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف زیباییهای جهان و نعمتهای الهی میپردازد. او به بهشت و گلهای آن اشاره میکند و از قدرت خداوند در آفرینش اشاره میزند. شاعری که با دقت و زیبایی هنر خود را نشان میدهد، به عبادت خداوند و سپاسگزاری از نعمتهای او دعوت میکند. همچنین در توصیف عشق و زیبایی، از ترکانی با ابروان کماندار و دلباختگان یاد میکند. او خواهان این است که در مجالس و محافل، یاد خدا و مومنان باشد و به وزیران و عادلانی اشاره میکند که در خدمت به ملت و دین مشغولاند. نهایتاً، شاعر بر اهمیت علم و فضل تاکید کرده و خواستار توجه به زوال دنیا و ضرورت عمل به احکام الهی در روز قیامت است.
هوش مصنوعی: اگر کسی میخواهد بهشت برینی را که در آرزو دارد ببیند، بهتر است به زیباییهای بهار زمین نگاه کند و از آن لذت ببرد.
هوش مصنوعی: غافلگیرکننده نیست اگر گل و نسرین از خاک بیرون بیایند، چرا که همان خاکی که شکل آدم را میسازد، در واقع منشاء گل و نسرین نیز هست.
هوش مصنوعی: خالق بزرگ که توانایی دارد که شکل گل خوشبو را درون غنچه بپوشاند، مانند آن که جنینی را در رحم خودش پنهان کرده باشد.
هوش مصنوعی: خوب است که بندهها به درگاه حق عبادت کنند به گونهای که تصوّری زیبا از آن حالت بتوان کشید و خلق کرد، زیرا این عمل شایسته و مناسب است.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از زیباییهای شیراز و تصویرهای بهشتی که از هر پنجره دیده میشود، سخن میگوید. او به مخاطب اشاره میکند که با هر نگاهش به این منطقه، میتواند زیباییهای حور و چشمههای بهشتی را مشاهده کند. این توصیف نمایانگر جلوههای دلنواز و شگفتانگیز طبیعت و شکوه زندگی در شیراز است.
هوش مصنوعی: شخصی مشغول تماشای زیباییهای چهره معشوق است و در این میان دچار حیرت و ناتوانی میشود. او با دیدن این زیباییها متوجه میشود که حتی هنرمندان بزرگ چینی نیز در مقایسه با این چهره زیبا عاجز و ناتوان هستند.
هوش مصنوعی: کمان ابروی ترکان مانند تیر مرموزی است که به دل عاشقان بیچاره نشانه رفته است.
هوش مصنوعی: گوشه و کنار هزار نالهٔ دلbroken به گوش میرسد، زمانی که خدمتگزاران شاه، خانهٔ زین را پر میکنند.
هوش مصنوعی: به خاطر شدت وزش باد بهاری، آبها به هم میخورد و به هم نزدیک میشوند. این وضعیت، شبیه حالتی است که یک معشوق خشمگین، ابروهای خود را به هم گره زده و حالت تند و جذابی به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: تنها زمانی که شکوفهها به خنده میآیند و عطرشان در فضا پخش میشود، است که صدای ناله بلبلان غمگین در چمن به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: بیا ساقی، بگو به نوازنده که دوستان دیرشان شده و مدت زیادی است که یکدیگر را ندیدهاند.
هوش مصنوعی: در این بیت، به ستایش سعدی پرداخته شده و بر اهمیت سخنان او در جهان اشاره شده است. همچنین دعا و آرزوی خیر و سعادت برای صاحبان حق و عدالت در زمینههای دینی و دنیوی نیز مطرح شده است. به طور کلی، این متن به عشق و ارادت به شخصیتهای بزرگ و خواستههای نیک آنها پرداخته است.
هوش مصنوعی: وزیر شرق و غرب، کسی است که در مکه و مدینه (یثرب) مورد اعتماد و امین است، حتی اگر هیچ سلطنتی نداشته باشد، باز هم او را به عنوان فردی قابل اعتماد و حافظ به شمار میآورند.
هوش مصنوعی: دنیای علم و بزرگواری، زیبایی و خوبیاش در دستان کسی است که مقام وزارت را در اختیار دارد و او قدرت را به کسانی میدهد که به او نزدیک و محبوباند.
هوش مصنوعی: در آن مکان مقدس که برای او چهار بالش احترام گذاشتهاند، تنها آستانش به خواص و بزرگان میرسد و دیگران به آنجا نمیتوانند دسترسی داشته باشند.
هوش مصنوعی: زمانی که نسیم، مانند شیر، او را به حرکت درآورد، دیگر جایی برای حمله باقی نمیماند، زیرا از ترس شیر وحشی، همه متوحش میشوند.
هوش مصنوعی: پادشاهان و فرمانروایان دنیا را با قدرت و دانش به گونهای فرمانبردار و مطیع میسازد که مانند رعیتها و افراد زیر دست هستند.
هوش مصنوعی: در سرزمین دشمن، نیازی به منجنیق نیست، زیرا ترس او میتواند دژهای مستحکم را به لرزه درآورد.
هوش مصنوعی: وزیر دانا و عادل به همراه دیگر نخبگان، حمایتگر پادشاهی بود که بر زمین حکومت میکرد.
هوش مصنوعی: تیغ قدرت او به دشمنان دین و دولت آنقدر ضربه میزند که مانند تیر ستارهی زهرآگین میباشد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر میگوید که در زمان حاکمیت او، تنها افرادی میتوانند به ثروت و قدرت دست پیدا کنند که دارای توانایی و قابلیتهای خاصی هستند و همگان نمیتوانند به طور دلخواه به آن امتیازات برسند. به عبارتی، تنها کسانی که دارای ویژگیهای برجستهای چون استعداد و مهارت هستند، شایسته دستیابی به موقعیتهای بالای اجتماعی و مالی میباشند.
هوش مصنوعی: همیشه باید انتظار داشته باشیم که نعمتها و برکات زندگی به ما برسد، مانند کسی که به دیگران بدهکار است و تلاش میکند که از زمین کمک بگیرد و دستش را از آن بگیرد.
هوش مصنوعی: فکر و اندیشهی من در توضیح ویژگیهای او، دشوار و بیمورد است، زیرا برای شناخت حقیقت به توضیح و شرح نیازی نیست.
هوش مصنوعی: اگر هلال ماه دیده شود، نشاندهندهی چیزی نو و جالب نیست؛ بنابراین نیازی نیست که من خورشید روشنی را به نمایش بگذارم.
هوش مصنوعی: در این باغی که بلبل نمیتواند صحبت کند، تو که به شوخی و با دیدهای تیز هستی، توجهت را به مگسی جلب کن که صدای برگها را به گوش میآورد.
هوش مصنوعی: آیا به جایی رسیدهای که در کلاه گوشهٔ قدرت قرار گرفتهای و دیگر دستت به آن نمیرسد، در حالی که آسمان بر این مرتبه قرار دارد؟
هوش مصنوعی: اگر اشتیاق و علاقهام را به خوبی بیان کنم، درست نخواهد بود؛ مثل مریدی که شدیداً به آب پاک و زلال تشنه است.
هوش مصنوعی: به خاک پای تو ماند، دستی که غیر از تو را نمیشناسد، زیرا از زمانی که فهمیدم چیزی جز تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من برای برآورده کردن نیازهای دنیویام به دیگران امیدوار نیستم، زیرا انسانهای کمبینش و خودخواه قادر به تحمل سختیها و ذلتهای خود نیستند.
هوش مصنوعی: تو ارزش نعمتهای خود را درک کن، زیرا کسانی که اهل فضیلت و علم هستند، نمیدانند ارزش چیزهای گرانبها را.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که همواره باید به خداوند به عنوان نگهدار و راهنما ایمان داشته باشیم، زیرا کسی بهتر از او نمیتوان یافت که در سختیها و چالشهای زندگی به ما کمک کند و ما را حمایت کند.
هوش مصنوعی: پدرانت در خوابگاههای خود به آرامش رفتهاند و تحت سرپرستی و رحمت الهی قرار دارند، چون مانند تو با هوش و بافکر هستند و فرزندان را به خوبی تربیت میکنند.
هوش مصنوعی: من در کلامم به گونهای لطیف و زیبا سخن میگویم که شاید کسانی که به معانی عمیق اهتمام دارند، به این کلام توجه کنند و در آن تأمل کنند.
هوش مصنوعی: این دنیا هیچ ارزشی ندارد جز این که تو در عمل خود، برای روزی که به حسابرسی میرسی، درست عمل کنی و آن را به یاد داشته باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز راستی نبود خجلتی گشاده جبین را
که نقش راست نسازد سیاه روی نگین را
به پیچ و تاب کمر نیست رحم کوه سرین را
چه غم ز لاغری رشته است در ثمین را؟
چه حاجت است به گلگشت باغ، گوشه نشین را؟
[...]
علی نمود مصفا جمال علم یقین را
فکند پرده ز رخسار ناز شاهد دین را
علی ز تیغ شرربار و منطق گهر آگین
گسست عروه کفر و ببست حبل متین را
نمود نصرت پیشینیان ز غیب ولیکن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.