حمیدرضا 🌐
حمیدرضا در دیروز دوشنبه، ساعت ۱۶:۵۵ در پاسخ به حمیدرضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴:
ضمناً این بیت را از ابوالعباس ربنجنی از قدیمترین شعرای پارسیگو در همین مضمون نقل میکنند:
زیغبافان را با وشیبافان ننهند
طبلزن را ننشانند بر روذ نواز
متن شعر از اینجا نقل شده است.
حمیدرضا در دیروز دوشنبه، ساعت ۱۶:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴:
به نقل از شرح صوتی دکتر ضیاء این بیت میتواند تحت تأثیر این بیت نظامی سروده شده باشد:
به قدر شغل خود باید زدن لاف
که زردوزی نداند بوریاباف
حمیدرضا در دیروز دوشنبه، ساعت ۱۶:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴:
طبق نقل دکتر ضیاء در شرح صوتی این غزل، این بیت میتواند تحت تأثیر این بیت سنایی سروده شده باشد:
دل به احکام دین سپردن به
باده خوردن ز وقف خوردن به
حمیدرضا در ۱۲ روز قبل، چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۵۵ در پاسخ به میر ذبیح الله تاتار دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:
دکتر ضیاء در شرح صوتی این غزل به همین نکته اشاره میکنند و میفرمایند که علاوه بر مطلعی که جنابعالی اشاره کردید (وصف حسن تو گفتنم هوس است ... قابل مطالعه در این نشانی) غزل دیگری در دیوان عماد فقیه کرمانی با همین وزن و قافیه وجود دارد که با این بیت شروع میشود: «با جوانان نشستنم هوس است - عهد پیران شکستنم هوس است» (قابل مطالعه در این نشانی).
البته ایشان معتقدند همهٔ این غزلها در استقبال از یک بیت سنایی در حدیقه سروده شدهاند:
مرگ همسایه واعظ تو بس است
حمیدرضا در ۲۴ روز قبل، شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۷:۳۱ در پاسخ به احمد احمدی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:
در صورتی که ظن شما نقل اشتباه متن در گنجور است این گمان صحیح نیست. تصویر متن چاپی و یک نسخه خطی زیر شعر قابل مشاهده است و متن این مصرع در هر دو همین است. از این جهت پیشنهاد جنابعالی به نظر غیرمستند و بر اساس ذوق شخصی میرسد.
نمونه مشابه همین مورد در آثار دیگران دیده میشود و نشان میدهد که غیرمعمول نیست. نمونه از جامی:
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۰ » پری و آدمی قاصرند از جمالش ...
حمیدرضا در ۲۴ روز قبل، جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۵۳ در پاسخ به احمد احمدی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:
واو آدمی را باید به آدمی بچسبانید و وادمی (vaadami) بخوانید. نظیرش در شعر فارسی هست. نمونه از خود سعدی که میبایست به همین شکل خوانده شود:
وآدمی را که تربیت نکنند - تا به صد سالگی خری باشد
حمیدرضا در ۱ ماه قبل، شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۹ در پاسخ به مصطفی ملائی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
در نسخههای دستنویس عمدتاً «ای» را در «آمدهای» به این صورت مینوشتند: «آمدهٔ» و گاهی حتی همان ۶ کوچک را نمیگذاشتند.
این شده که غزل «ای که با سلسله زلف دراز آمدهای» در دستهبندی الفبایی در حرف «ه» قرار گرفته.
منتهی وقتی الگوریتمی و با رسمالخط جدید غزلیات را دستهبندی میکنیم این غزل میشود ابتدای حرف «ی» و چند غزل بعدی که هنوز جزو قافیهٔ منتهی به «ه» هستند در ردهٔ «ی» قرار گرفتهاند.
حمیدرضا در ۱ ماه قبل، شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶:
در ارتباط با این بیت، داستان رانده شدن آدم و حوا از بهشت به دسیسهٔ ابلیس و همکاری طاووس و مار به اشارهٔ دکتر ضیاء در شرح صوتی این غزل در این صفحه از تفسیر سورآبادی در دسترس و قابل مشاهده است.
حمیدرضا در ۱ ماه قبل، شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶:
دکتر ضیاء در شرح صوتی این این غزل اشاره میکنند که احتمال دارد این غزل حافظ به اقتفای غزلی از عماد فقیه کرمانی با این مطلع سروده شده باشد:
دلم از تیغ فراغت به دو نیم افتادهست
در میان غمت از غصه چو میم افتادهست
حمیدرضا در ۲ ماه قبل، جمعه ۲۲ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
به نقل از کانال تلگرامی «گاهنامهٔ ادبی» از آن «محسن شریفی صحی»:
*این غزل از سلمان ساوجی نیست!
در دیوان سلمان ساوجی غزلی بدین شرح به ثبت رسیده است:
ای نور دیده بازگو جرمی که از ما دیدهای
تا بیگناه از ما چرا چون بخت برگردیدهای
ای کاش دشمن بودمی ای دوست چون بر رغم من
با دشمنان پیوستهای وز دوستان ببریدهای
بر من نبخشاید دلت یارب چه سنگیندل بتی
مانا که یارب یاربم در نیمهشب نشنیدهای
از عجز و ضعف و مسکنت وز حسن و لطف و نازکی
ما خاک خاک آستان تو نور نور دیدهای
از اشک سلمان کردهای آبی روان وانگه ازان
دامن ز ناز و سرکشی چون نارون پیچیدهایاین غزل که تخلّص سلمان دارد، در چاپهای دیوان سلمان چون تصحیح ابوالقاسم حالت (ص488) و عباسعلی وفایی (ص 399) موجود است و در دستنویسهای قدیم دیوان وی، چون نسخۀ مورخ 794ق کتابخانۀ مجلس، نسخۀ مورخ 804ق کتابخانۀ مرعشی و نسخۀ مورخ 826ق کتابخانۀ رضوی به ثبت رسیده است.
اما این غزل نمیتواند از سلمان ساوجی باشد؛ زیرا در دیوان سید ذوالفقار شروانی درج شده است.
سید ذوالفقار شروانی که به قول دولتشاه سمرقندی در روزگار سلطان محمد خوارزمشاه میزیسته است -و البته کاشی در خلاصةالاشعار این سخن را نفی کرده- بختیار بوده و دیوان کاملی از اشعارش به تاریخ 745ق به جای مانده است. در خلاصةالاشعار کاشی نیز برخی اشعار وی به ثبت رسیده است.
سلمان ساوجی بعد از سرودن قصیدۀ مصنوع خویش در حق خواجه غیاثالدین محمد وزیر، چنانکه انتظار داشت صله دریافت نکرد و داستان مقایسۀ این قصیده با قصیدۀ مصنوع ذوالفقار و صلۀ دریافتی دو شاعر از ممدوحان خویش از جانب سلمان ساوجی نیز در کتاب دولتشاه ذکر شده است. درواقع در جریان این حکایت است که نام این دو شاعرِ صنعتپرداز در کنار یکدیگر ذکر شده است (ص 131 تذکرۀ دولتشاه).غزل پنج بیتی مذکور به نام سلمان، با هفت بیت در دیوان ذوالفقار چنین به ثبت رسیده است:
ای نور دیده بازگو جرمی که از ما دیدهای
تا بیگناه از ما چرا چون بخت برگردیدهای
ای کاش دشمن بودمی بی دوست چون بر رغم من
با دشمنان پیوستهای وز دوستان ببریدهای
بر من نبخشاید دلت یارب چه سنگیندل بتی
مانا که هرگز یاربم در نیمشب نشنیدهای
دل بردی و آن نیستم کز دل پشیمانی خورم
دل چیست جان بادت فدا زیرا که جان ارزیدهایاز عجز و ضعف و مسکنت وز حسن و لطف و چابکی
ما خاک خاک آستان تو نور نور دیدهای
از اشک چشمم کردهای آب روان وانگه ازان
دامن ز ناز و سرکشی چون نارون پیچیدهایچون حسبحال توست هان ای ذوالفقار ایراد کن
ای نور دیده بازگو جرمی که از ما دیدهای
(ص 443، چاپ عکسی نسخۀ بریتانیا)بیت پنجم سلمان که تخلص دارد، همان بیت ششم ذوالفقار است و «سلمان» جایگزین «چشمم» شده است. بیت هفتم ذوالفقار نیز حاوی تخلص اوست.
به نظر میرسد کاتبی در دستنویسی که حاوی اشعار این دو شاعر بوده سهواً در غزل مذکور تصرف کرده و غزل ذوالفقار را تقدیم سلمان کرده باشد.در جُنگها و سفینههای شعری بسیار معمول است که کاتب برخی از ابیات یک شعر را به شکل گزینشی کتابت کرده باشد؛ لذا این احتمال نیز وجود دارد که کاتبی در متنی که حاوی اشعار سلمان بوده، غزل ذوالفقار را بدون بیت تخلص وی دیده و خود نام سلمان را بدان افزوده باشد.
میدانیم که سلمان پیرو شعر ذوالفقار بوده است. مطلع قصیدۀ مصنوع ذوالفقار چنین است:
چمن شد از گل صـد برگ تازه دلبروار
بهـار یـافـت بهـــاری ز بـاد در گلزارو سلمان در قصیدۀ مصنوع خویش در همان وزن و قافیه سروده:
صفای صفوت رویت بریخت آب بهـار
هوای جنّت کویت ببیخت مشک تتارنیز ذوالفقار در یکی از قصاید خویش چنین گفته:
از سپهر ملک طالع شد همایوناختری
وز محیط شرع پیدا گشت والاگوهریو سلمان در همین زمین سروده:
طالع عالم مبارک شد به میمون اختری
منتظم شد کار ملک و دین به والا گوهریدر نمونۀ دیگری ذوالفقار در بارخواستن به مجلس ممدوح گفته:
صدرا کمینهبنده به درگاهت آمدهست
بر کهربا ز جزع روان داشته بُسد
گر باشدش اجازه درآید چو فال نیک
ور نیست بازگردد مانند چشم بدو سلمان در بارخواستن به مجلس شاه، شعر ذوالفقار را پیش چشم داشته و گفته:
شها قمری طوقدار تو آمد
که دست شما بوسد و بازگردد
اگر هست ره تا چو دولت درآید
وگر نیست تا چون بلا بازگرددلذا با عنایت به اینکه هر دو شاعر در محیط جغرافیایی آذربایجان بالیدهاند و دسترسی و تأثیرپذیری سلمان از شعر ذوالفقار معلوم است، این احتمال نیز وجود دارد که سلمان به دلیل علاقه به شعر ذوالفقار، غزل مذکور را در میان اشعار خویش یادداشت کرده بوده و بعدها کاتبان نیز در نسبت شعر به سلمان به خطا رفته باشند. در هر صورت، این غزل از سلمان ساوجی نیست.
حمیدرضا در ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۳۲ در پاسخ به امیررضا دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۱:
وزن دوری است. باید در میانهٔ مصرع توقف کامل کنید. بیت مشکلی ندارد و متن مطابق نسخهٔ چاپی است.
حمیدرضا در ۳ ماه قبل، شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۲۲ در پاسخ به سپیده سپهری دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:
این مطلب را مطالعه بفرمایید:
حمیدرضا در ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱:
دکتر محمدرضا ضیاء در شرح صوتی این غزل از استادشان دکتر مظاهری نقل میکنند که از آنجا که در بیت اول این غزل ردیف «درآید باز» و حروف قافیه «ان» است ولی در ادامهٔ غزل ردیف «باز» و حروف قافیه «اید» بوده، برخی نسخهنویسان به ظن اشکال «درآید» مصرع دوم بیت اول را به «گراید» تغییر دادهاند.
سپس مثالهایی شبیه همین شعر در دیوان کمال اسماعیل میآورند و اظهار میکنند که گویا کاری که شاعر در این غزل کرده نوعی تفنن و شاید صنعت محسوب میشده و نیاز به تصحیح نداشته است.
حمیدرضا در ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴:
به اعتقاد دکتر محمدرضا ضیاء به نقل از استادشان دکتر مظاهری (در شرح صوتی غزل «چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست»)، یای «صبحی» در اینجا یای «توقیت» است از نوعی که در محاورهٔ روزمره به کار میرود (نمونه: «صبحی، حسن را دیدم» یعنی امروز صبح حسن را دیدم). این صورت سومی برای خواندن این کلمه در اینجا ایجاد میکند (صورت اول: بادِ صبحی یعنی باد صبحگاهان و صورت دوم بادْ صبحی با یای نکره یعنی باد یک روز صبح).
حمیدرضا در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
به نقل از شرح صوتی دکتر محمدرضا ضیاء این که قافیهٔ شعر بر اساس نام ممدوح تنظیم شود صنعتی است به نام «توسیم» که حافظ در این غزل به آن مقیّد بوده.
حمیدرضا در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
این بیت و بیت بعدی در دیوان قطبالدین اوشی (خواجه قطبالدین بن کمالالدین بختیارکاکی) احتمالاً متوفی به سال ۶۳۳ هجری قمری مشابه دارد (نقل از اینجا):
تا عکس روی یار درافتد به جام ما
ساقی بیـار جام مـی لعـل فـام ما
داریم امید آنکـه لبالب بـود مـدام
خالی نگردد از مـی عشق تو جام ما
مـا را جز این اراده نباشد که دائمـا
انـدر حریـم وصـل تو باشد مقام ما
چون قرب ما ملائکه دیدند بیگمان
هر دم زننـد کوس سعـادت بنـام ما
مـا همنشیـن یار وفـادار گشتـهایـم
ای بی خبر ز لذت وصـل دوام ما
نقل از شرح صوتی دکتر محمدرضا ضیاء
حمیدرضا در ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
به نظر میرسد مصرع اوَل این بیت درمصرع اوّل این بیت حافظ تأثیرگذار بوده است:
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵ » ای صاحب کرامت شکرانهٔ سلامت ...
به نقل شرح صوتی دکتر محمدرضا ضیاء بر غزل حافظ
حمیدرضا در ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:
مصرع اوّل این بیت یادآور مصرع اوّل این بیت سعدی است:
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶ » ای ماهِ سرو قامت، شکرانهٔ ...
به نقل از شرح صوتی دکتر محمدرضا ضیاء
حمیدرضا در ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:
مصرع اوّل این بیت را حافظ تقریباً بعینه نقل کرده است:
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴ » جز این قَدَر نتوان گفت در ...
حمیدرضا در ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۶:
صورت دیگر مصرع اوّل این بیت حافظ (اگر دشنام فرمایی و گر نفرین، دعا گویم - جوابِ تلخ میزیبد، لبِ لعلِ شکرخا را):
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳ » اگر دشنام فرمایی و گر نفرین، ...
در نسخهها این است: «بدم گفتیَ و خرسندم، عفاک الله نکو گفتی» که نقل از همین بیت سعدی است.
نقل از شرح صوتی دکتر محمدرضا ضیاء بر غزل حافظ