مستانه در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۵۵ در پاسخ به شکوهی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱:
کلام شما درست است، اما در اینجا جستجو به معنی جستن و جوییدن نیست. بلکه یک واژه و به معنی گشتن است. همانطور که گفتگو به معنی مکالمه است و نه دو فعل گفت و گو. این کلمات در لغتنامه هم به شکل پیوسته درج شده اند.
مهرداد شادمهر در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۴۴ در پاسخ به فرزانه دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
سپاس فراوان
احمـــدترکمانی در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۹:
با من آن ترک کمان ابرو گفت
پیش چشمش به زبان ترکی
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۶:۱۲ در پاسخ به شاهین شیرزادی دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶:
دقیقا درست فرمودید
سوشیانت در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه):
بین همه اشعار شاه نعمت الله، این شعربه دلیل ماهیت پیشگویی بسیار معروف است و برخی به خاطر وجود همین قصیده، کل دیوان نعمت الله را با نام کتاب پیشگویی قلمداد میکنند! ابیات الحاقی هم بسیار دارد. در بعضی نسخ نه چندان قدیمی اسم شاهان قاجار و پهلوی آمده که ظاهرا الحاقی است. در کل کتاب پیشگویی های شاه نعمت الله ولی فقط همین یک قصیده نیست و بهتر است از دیگر قصائد و اشعار عالیجناب نیز سود برد.
حامد اسدالهی در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۰ - در بیان آنکه انسان را قابلیت جمیع صفات متقابله هست به هر کدام که میل می کند و ورزش آن پیش می گیرد در آن به کمال می رسد:
البته درستش باید اینطور باشد:
نسپاری عنان به حیله و «ریو»
فرشاد فلک در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:
دلیر آمدی سعدیا در سخن..
کوروش در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۹ - جواب دادن قاضی صوفی را:
خویشتن را ساز منطیقی ز حال
تا نگردی همچو من سخرهٔ مقال
این بیت رو کسی میتونه تفسیر کنه ؟
کوروش در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۷:۲۵ در پاسخ به مهری کریمی نمی جانی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو:
مطمئنید ؟
باربد در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۸:
عالی
سینا در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۳۶ دربارهٔ نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم:
ضمن تشکر از افزودن و انتشار اشعار مرحوم میرزا محمدتقی نیر مامقانی، به استحضار میرساند آن شاعر فقید از سلاله خاندان مشهور به «حجت الاسلام» است که رهبری فرقه شیخیه تبریز را برعهده داشتند؛ همه اعقاب ایشان (ملا محمدبن حسین بن زین العابدین بن ابراهیم مامقانی)، برادران (میرزاحسین مامقانی و میرزا اسماعیل مامقانی متخلص به نیاز) واخلافشان (میرزا ابوالقاسم مامقانی) جملگی با نام «مامقانی» یا دستکم «تبریزی المامقانی» شناخته شدهاند. لذا استدعا دارد نام ایشان را هم از تبریزی به مامقانی تصحیح بفرمایید.
سوشیانت در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۸:
بدون هیچ تردیدی گلستان سعدی مایه فخر ادب و زبان پارسی است.
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۵۸ در پاسخ به Nazanin دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۳ - برون انداختن مرد تاجر طوطی را از قفس و پریدن طوطی مرده:
لقب خموش در واقع برای مولانا هست چون در اشعار خود بسیار خموش آورده (در اکثر اشعار)
ولی خب این چه ربطی به خود مولانا دارد !؟
مولانا این را به ما میگوید که خموش باشیم ...
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷ - قصهٔ دیدن خلیفه لیلی را:
چون بحق بیدار نبود جان ما هست بیداری چو در بندان ما ...
هر که بیدارست در خواب تر هست بیداریش از خوابش بتر...
آری ... آدمی که بیدار است و خود را به نادانی زده و عمری دراز در این غفلت در خواب طولانی تر و درازتر از بقیه زندگی کرده آن هنگام که از غفلت آید و بیدار شود و آگاه باشد و دیگر در غفلت نباشد از خواب و غفلت بودن بدتر است ... اینهمه آشکار حقیقت روبه روی ماست و چون با این همه آشکاری جان و وجود ما از حق و از خدا آگاه نبود و در غفلت و خواب بود بیداری ما به مانند بسته ای ست که ما را هر دم در زندان می اندازد ؛یعنی چون که با این همه حق و آشکاری خواب بودیم اگر بیدار شویم باز همان است و بدتر خوابیم ...
خواب از چه هستیم حق یا حقیقت ؟خدا یا اسرار خدا ؟ما در چه هستیم ، ...ما از هر دو در خواب هستیم ؛اصلا همین که از خدا خواب هستیم پس از اسرا هم خوابیم ... چگونه میشود که خواب میشویم ؟اصلا خواب هستیم یا به خواب خود را زدیم ؟ما یا از درد ها و غصه ها و مشکلات به خود میگوییم غافل شو و مشکلات را از ذهن دور میکنیم و به بعد موکول میکنیم که این یعنی خود را به خواب زدن این همین است و در این جا به همین شکل و با دلایل گوناگون و مختلف ...و آنکس که خواب است واقعا او چه ؟او چگونه شد که به خواب رفت ؟ او کافر است که چشم بر حق و حقیقت بست و یا چه ؟نه ...او هر چه هست خواب است ؛آنکس که به خواب است خود تواند از خواب برخیزد ولی آنکس که خود را به خواب زد هرگز نتوانی بیدارش کنی و خود نیز ؛ ... .
جان همه روز از لگد کوب خیال وز زیان و سود وز خوف و زوال
نی صفامیماندش لطف و فر نی به سوی آسمان راه سفر ...
این همان است که گفتم ...خیال یعنی چه ؟ با رویا چه فرق دارد ؟ رویا یعنی چه ؟
این جا خیال یعنی تصور زدن چیزی در آینده که مربوط به هر چه میتواند باشد .
رویا باید بگویم که بافتن چیزهایی ست که شخص میداند هیچ گاه دست نمیابد ؛
خب پس اینجا خیال همان چیزی ست که در این دنیا میتواندست یافت و جان تو یعنی جسم تو یعنی آن نفس تو که در پی هوس ها و این اموال دنیایی ست بر جسم تو یعنی بر وجود تو لگد میزند یعنی پی در پی بر تو اضطراب می آرد یعنی تو را مشغول میکند یعنی بر تو ترس می آرد یعنی ...همین ترس و امید و حرص و آز و ...که آدمی در راه آن به آن وارد میشود ؛ در وجود این آدم نه صفا میماند و خوشی و نه چیزی که مایه فرح و شادی و محبت و لطفی به وجود اصلی ش شود و نه میتواند به آسمان سفر کند
خب یعنی یانمیتواند مرگ را فکر کند و قبول کند و از این دنیا چشم بپوشد و یا نمیتواند پایی پاک داشته باشد تا به سوی خدای رود ...
...
دو بیت اول خیلی زیباست ...مخصوصا وقتی لیلی میگه باش خاموش چون تو مجنون نیستی ...
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۱۳ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴:
سلام ؛
بحث سر خوانندگان است ،و مقایسه چند خواننده ؛
چاووشی و استاد شجریان ؛ ... به نظر من هر کدام از این دو هنرمند در سبک خود فوق العاده هستند ؛چاووشی در پاپ و استاد در سنتی ؛ اما اگر بخواهیم از این بگذریم ، بدون شک صدای استاد از صدای چاووشی بسیار فراتر و زیباتر خواهد بود و هست ؛ حتی بدون موسیقی هم باز صدای شان شنودنی ست ؛ صدای ایشان گرم و نرم و رسا هست و با موسیقی همخوانی بسیار حیرت انگیز دارد ! بی خود نباشد که استاد است و خسرو آ واز ایران ، و اگر در قید حیات بودند و بیماری مانع فعالیت هایشان نبود با این پیشرفت زیادی که در موسیقی رخ داده است و این تکنولوژی آهنگهای استاد دو چندان شور داشت و حال بدون آن همه تکنولوژی جدید آهنگهای استاد هنوز شوری ایجاد میکند که هیچ کدام از خوانندگان شاید نتوانند این همه شور بیاندازند ؛
چاووشی صدای خش داری دارد و طرفدار هایش عموما جوانان هست و به قول معروف نسل جدید ؛ من هم از صدای ایشان خیلی خوشم میاید و واقعا برخی ازآهنگهایش بسیار زیبا هست و برخی از اشعار از بزرگان گویی جز با صدای ایشان همخوانی ندارد و هیچ خواننده ای شاید نتواند آن اشعار را باز خوانی کند و از ایشان بهتر بخواند ؛ولی تمام آهنگهایشان با هم یکسان نیست و با فاصله کم و زیاد. برخی فوق العاده و برخی خوب هستند ؛البته که در موسیقی فقط سنتی نباید باشد ولی در هر چیزی که خواننده (یعنی ببخشید سبکی) باید بتواند فوق العاده باشد تا خوب باشد و خب چاووشی خوب بوده تا اکنون ولی پیش از مقایسه چند خواننده نباید به تعداد طرفداران آن خواننده نگاه نمود بلکه باید به خود موسیقی نگاه کرد به قول معروف کمیت مهم نیست کیفیت مهمه ... .
موسیقی فقط خواندن نیست گاهی با خواندن و آواز آن حس شعر به شنونده منا میشود و گاه بدون آواز و موسیقی بی کلام همان حس منتقل میشود ؛از نظر من موسیقی خوب خودش بدون صدای خواننده با ما حرف میزند ؛موسیقی باد در اولین مرحله به ما آرامش بدهد ؛ مهم نیست در چه سبکی ...
ویگن هم نامش به میان آمد ؛ایشان کلا در سبکی متفاوت خوانده اند آهنگهایشان و به گونه ای با خلاقیت خود شاعر است و گاه من یاد برخی از آهنگهای قربانی و همایون جان میافتم ؛آهنگهایی چون ساقی می خواران و ساری آغچیک و ...خیلی دیگر از آهنگهای ایشان فوقالعاده بی نظیر است ...
در هر عصری هست خوانند ای که در سبک خود و به نوبه خود عالی باشد و جدا از تعداد طرفداران خود ...
برای من صدا خواننده و موسیقی آهنگ بسیار مهم هست باید صدای خواننده با موسیقی هماهنگ باشد و موسیقی حرف بزند ...باید آرامش را به من بدهد ؛صدای استاد بی نظیر و کمیاب است شاید در صد سال یکی چون او آید و شاید هیچگاه نیاید ...
ولی خب مقایسه بین خوانندگان خوب نیست ؛اما به نظر من فعلا کسی مانند استاد شجریان پیدا نشده و البته هستند خوانندگانی جون همایون جان فرزند استاد و قربانی و ناظری و معتمدی و ...که صدای فوق العاده ای دارند و حتی برخی از آهنگهایشان بسیار زیبا هست گویی که فقط همان خواننده میتواند همان را بخواند نه کس دیگر ؛
بالاخره استادشجریان استاد بودند و صدای ایشان خوب و عالی ، ...ایشان از این ملت هستند و از فرهنگ این ملت ؛ تا به ابد در فرهنگ ما ایرانیان باقی میماند ...صدای اگر خوب باشد در هر ملتی به دل مینشیند و اگر موسیقی ملت ما در سراسر جهان معرفی شود مطمئنا شوری در تاریخ موسیقی جهان به پا خواهد شد و موسیقی ما به قول استاد شجریان جزئی از فرهنگ ملت ماست مردم یک ملت با موسیقی شون بدنیا میان با موسیقی شون بزرگ میشن و با موسیقی شون میرن ...صدای ایشان جزئی از فرهنگ ملت ماست ؛مهم نیست یک خواننده چه جایزه ای گرفته مهم موسیقی ست باید ارزش فرهنگ خود را دانسته و آن را در هر شرایط حفظ کنیم همچون این اشعار گرانقدر که جزیی از فرهنگ و تاریخ ما هست ... موسیقی را باید از سیاست جدا کرد و بویژه و مخصوصا کسی که در ۵رهن ما یعنی فرهنگ و موسیقی ملت ما نقش بزرگی از خود رقم زده ...
یاد استاد گرامی ...
امیرالملک در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۶ - فی فضیلة حسین رضی الله عنه:
کیست حق را و پیمبر را ولی / آن حسن سیرت حسین بن علی = اتحادی معنوی در میان امام حسن و حسین علیهماالسلام وجود دارد که نمود زیبایی از وحدت در عین دویی است و شیعه آنان را حسنین می خوانند و بعضی دو حیدر می گویند و اسمشان هم قرین یکدیگر است. آفتاب آسمان معرفت / آن محمد صورت و حیدر صفت = اگر آسمان معرفت محمد است و علی باب ورودش، خورشیدش هم حسین است. و حسین ظاهر و باطنش نیک بود چه محمد و علی هر دو نیک بودند و حسین جمعیت این دو به هم است. نه فلک را تا ابد مخدوم بود / زانکه او سلطان ده معصوم بود = نه فلک سیارات هفتگانه اند و فلک ستارگان ثابت و فلک الافلاک و دهمینشان که نشان از کمال عالم است حسین سلطانشان بود. بعد از حسین نه معصوم دیگر به ولایت رسیدند که با حسین ده بودند و کامل می گشتند. قرةالعین امام مجتبی / شاهد زهرا شهید کربلا = قره العین یعنی خنکای چشم و حسین محبوب و عزیز امام حسن و حضرت زهرا بود. زهرا به معنای نور عظیم هم هست که امام حسین چه پیش از شهادت و چه بعدش شاهد نور عظیم حق بود. تشنه او را دشنه آغشته بخون / نیم کشته گشته سرگشته بخون = نیم کشته مرغ جانی است که بال و پر میزند و غوغای خونین میکند تا دم از اضطراب جان فشاندن بزند. آن چنان سرخود که برد بی دریغ / کافتاب از درد آن شد زیر میغ = خجل شدن آفتاب و زیر میغ شدن نشان از مستور شدن حق در زیر حجاب کفر و شرک است. گیسوی او تا بخون آلوده شد / خون گردون از شفق پالوده شد = یعنی عظمت ایثار اباعبدالله گناه عالمیان را یکجا زدود.کی کنند این کافران با این همه / کو محمد کو علی کو فاطمه = جمله هر جه بود از کفر و دین و حق و شر صورت بود همه. صد هزاران جان پاک انبیا / صف زده بینم بخاک کربلا = یکتایی و وحدت حسین با انبیا و اولیا که همه از خویشان اویند و باید گفت که حسین و یارانش جمله انبیا شدند زیرا که انبیا و اولیا جمله رسالتی واحد داشتند. در تموز کربلا تشنه جگر / سر بریدندش چه باشد زین بتر =وقتی عاشورا در تموز بود و تشنگی هم بود و سر بریدن هم بود غایت شرارت است که همگی در برابر فرحبخشی بهشت و سیرابی حسین و عزت یافتنش است. یعنی صورت این بود ولی باطن زیبا بود. با جگر گوشهٔ پیمبر این کنند / وانگهی دعوی داد ودین کنند = داد و دین سوی حسین بود به حقیقت و سوی دیگر هم داد و دین بود اما به کذب. کفرم آید هرکه این را دین شمرد / قطع باد از بن زفانی کین شمرد. = کفر یعنی دین شمردن کفر همچنانکه جاهلان زمان پیغمبر کفر را دین شمردند و شر را خیر خواندند. هرکه در روئی چنین آورد تیغ / لعنتم از حق بدو آید دریغ / کاشکی ای من سگ هندوی او / کمترین سگ بودمی در کوی او / یا درآن تشویر آبی گشتمی / در جگر او را شرابی گشتمی = همه عالم گشتن و ندای حسین دادن و سر به مقامش داشتن.
امیرالملک در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۷:۳۴ در پاسخ به میثم دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۶ - فی فضیلة حسین رضی الله عنه:
منظور محمد (ص) و علی و فاطمه و حسن علیهم السلام است که چهار معصوم پیش از امام حسین (ع) بودند و بعد از وی نه معصوم دیگر بود که خود حسین سلطان آن ده بود.
کوروش در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۷:۱۶ در پاسخ به صدرا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۲ - رجوع به داستان آن کمپیر:
کتیب درسته نه کتاب
کوروش در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۷:۱۶ در پاسخ به nabavar دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۲ - رجوع به داستان آن کمپیر:
ممال یعنی چی ؟
مستانه در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۰۱ در پاسخ به سیمرغ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱: