آن سوار کج کله کز ناز سلطان من است
بس خرابی ها کز او، در جان ویران من است
خون من در گردنم، کامروز دیدم روی او
چنگ من فردای محشر هم به دامان من است
هر که در جا حور دارد، خانه پندارد بهشت
من کز او دورم ضرورت خانه زندان من است
تا جدا ماندم ز تو جز غم ندارم مونسی
یار شبهای فراقت چشم گریان من است
بس که صحرا گیرم از غم، تا درون خالی کنم
هر گیاهی مونس غمهای پنهان من است
جان کشم از تو که هم خوابه نگردد، با تو، لیک
من ندانم کاین تویی در سینه یا جان من است
شاه عشقم خاک گوید مسند جمشیدیم
دولت و اقبال من حال پریشان من است
خسرو، نظمم، ولی از سرنوشت آسمان
نامه دردم که نام دوست عنوان من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و غم و درد ناشی از جدایی از او میپردازد. شاعر از گرفتاریهای روحی و ویرانیهای درونی ناشی از عشق سخن میگوید و دوری از محبوب را به منزله زندانی میداند. با توصیفاتی شعری و عاطفی، شاعر بینش خود را از عشق، رنج و تاثیرات آن بر روحش بیان میکند و نشان میدهد که چگونه عشق به معشوق به او ادامه حیات میبخشد، حتی در شرایطی که احساس تنهایی و غم دارد. شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که عشق واقعی نه تنها مایه رنج است بلکه در عین حال چیز گرانبهایی است که به زندگی او معنا میدهد.
هوش مصنوعی: آن سوار بَزکُش کجکله که نازِ سلطان مرا دارد، سبب بسیاری از ویرانیها و خرابیها در روح و جان من شده است.
هوش مصنوعی: امروز چهره محبوبم را دیدم و احساس کردم که عشق و دلباختگیام به او همچنان در وجودم جاری است. حتی در روز محشر، این عشق و ارتباط عمیق همچنان با من خواهد بود و آن را در دامن خود حفظ میکنم.
هوش مصنوعی: هر کسی که در کنار حوریان زندگی میکند، بهشت را در خانهاش احساس میکند؛ اما من که از آن دور هستم، به این نتیجه رسیدهام که خانهام برایم همچون زندان است.
هوش مصنوعی: وقتی از تو جدا شدم، جز غم هیچکس دیگری ندارم که با او درد و دل کنم. دوست من در شبهای نبودنت، چشمان گریان من هستند.
هوش مصنوعی: از بس در دل غم دارم، هر جا که میروم، میکوشم درون خود را خالی کنم. هر گیاهی که میبینم، برایم همدم غمهای نهانیام است.
هوش مصنوعی: من از تو جان میکشم تا جایی که در کنار تو خواب نروم، اما نمیدانم آیا این وجود تو در قلب من است یا خود من هستم که چنین احساسی دارم.
هوش مصنوعی: عشق من به قدری قوی است که به خاطر آن خود را به خاک میاندازم، در حالی که من مثل جمشید، پادشاهی و خوشبختی دارم، اما حال و روزم به شدت پریشان و نامساعد است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی میگوید که گرچه زندگیاش به شکلی منظم و شاهانه به نظر میرسد، اما در واقع درد و رنجی که از سرنوشتش به او رسیده، او را تحت تأثیر قرار داده است. او همچنین اشاره میکند که در این میان، عشق و دوستش مهمترین بخش از هویت اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن که آتش افکند درخلق جانان من است
وانکه می سوزد از آن رویش همین جان من است
تا شدم دیوانه پیشم قصر شه ویرانه است
کآسمان فیروزه ای ازطاق ایوان من است
عشق ورزیدم نهان ای وای بر من کین زمان
[...]
گر رقیبش دشمن جان است رضوان من است
ورهمه مالک بود در راه او جان من است
آب حیوانی کزو شد زنده ی جاوید خضر
گر زمن پرسند خاک کوی جانان من است
من چه غم دارم اگر بر چشم اهل روزگار
[...]
دیوانهام وین عقل کل طفل دبستان من است
روحالقدس بر لوح دل کمتر ثنا خوان من است
تا مشتری شد دلبرم فارغ ز حوض کوثرم
مه را گریبان میدرم، مه در گریبان من است
من چون خلیفه زادهام، اندر ولایت حاکمم
[...]
این همه خونابه کاندر چشم گریان من است
گشته پیدا از جراحت های پنهان من است
قاصدی کاید ز جانان بهر قتل دیگری
قاصد جانان مگو کو قاصد جان من است
پرده از راز دلم چون غنچه برخواهد گرفت
[...]
یار اگر زان رقیبان و گرزان من است
گنج مهر او که مقصودست در جان من است
آب حیوان کز لطافت مرده را جان میدهد
گر خرامد بر زمین سرو خرامان من است
در جهان یک روز اگر طوفان نوح افتاده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.