کوروش در ۳ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۶ - تدبیر کردن موش به چغز کی من نمیتوانم بر تو آمدن به وقت حاجت در آب میان ما وصلتی باید کی چون من بر لب جو آیم ترا توانم خبر کردن و تو چون بر سر سوراخ موشخانه آیی مرا توانی خبر کردن الی آخره:
با چنان رحمت که دارد شاه هش
بیضرورت چون بگوید نفس کش
شاه هش یعنی چه .؟
باربد در ۳ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۲۵ - گریه کن:
سلام
کلنل پسیان تبریزی مردی وطن پرست و شجاع بود که برای آزادی ایران از شر حکام نالایق وطن فروش قیام کرد و در راه میهن شهید شد.
ن.ف در ۳ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
باسلام
به نظر بنده در این شعر سعدی معشوق آسمانیست( گرچه ممکنه در کلِ اشعار سعدی معشوق زمینی هم باشد اما غالبا آسمانی است و چه سندی برتر از این دو بیت سعدی که میفرماید: باور مکن که صورت او عقل من ببرد/عقل من آن ببرد که صورت نگار اوست-گر دیگران به منظر زیبا نظر کنند/ ما را نظر به قدرت پروردگار اوست.غزل ۹۳) و به نظر بنده در این بیت هم میشود آثار آسمانی بودن محبوب را دید. دوستی گفتن با توجه به بیت اول که توصیه شده معشوق رویش را از همگان بپوشاند پس معشوق زمینیست زیرا اگر آسمانی بود آنگاه توصیه به آشکار کردن معشوق میشد نه پنهان کردن.اما به نظرم اگر به بیت ۶ و ۷ که هر دو این مفهوم را میرسانند که معشوق خودش را به همگان نشان ندهد چون بی بصران و افراد نا آگاه او را درک نمیکنند و فقط افراد صاحب بصیرت و اهل نظر میتوانند او را در یابند پس میشود نتیجه گرفت که معشوق خداست و به خدا گفته میشود که فقط افراد آگاه میتوانند او را دریابند. یعنی به گونه ای بیت ۶ و ۷ تکمیل کننده بیت اول هستند.
بهراد معظمی گودرزی در ۳ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۴۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷:
همه مست اند و گرد نیکوان می گردند اما عده ای برای کتمان کردن آن زاهدی پیشه می کنند... مستی و گرد نیکان گردیدن اگر عیار بهشتی و جهنمی بودن باشد پس همگی جهنمی اند.
به وضوح این رباعی نقد ریاکاران و متظاهران زمان شاعر است؛ که به زیور اغراق نیز آراسته است در شعر خیام برخلاف شعر حافظ مضمون مقابله با زهاد به ندرت دیده می شود که این خود می تواند گواهی بر غیرموثق بودن انتساب این رباعی به خیام باشد
دکتر صحافیان در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:
اگر صوفی، شراب حال خوش را به اندازه بنوشد، گوارای اوست و اگر بیش از حد خویش بخواهد، فکر سلوک و ژرفای آن را باید فراموش کند.
۲-آنکه اندازه نگه دارد و جرعه ای کمتر بنوشد، می تواند به دیدار شاهد مقصود برسد. ایهام جرعه از دست دادن:کمتر خوردن-ریختن -بخشیدن-از دست دادن
۳-پیر و مراد ما گفت: اشتباهی در قلم آفرینش راه نیافته است، آفرین بر او که فقط زیبایی ها را می بیند و از خطاهای سرنوشت دیده بر هم می دوزد! این بیت چالشی ترین بیت حافظ است:
"حافظ قرنها قبل از ولتر و بعد از خیام، خطایی را که بر قلم صنع هست با ترس بر زبان می آورد، اما باز فورا رندانه لب می گزد و خاموش می شود. شاید آنچه او را به خاموشی می خواند داستان پدرش آدم است که مصلحت جویی او را واداشت تا در دنبال سقوط ابدی خویش همه بیدادها را چون گناه نخستین به گردن گیرد تا از فرجام غم انگیز شیطان که خطا را به پروردگار خود منتسب کرد در امان بماند."(از کوچه رندان، ۱۴۱)
دکتر حمیدیان: طنز حافظ و شیطنت کلی شعر را اگر در نظر بگیریم، معمای اعتراض حافظ به سرنوشت حل خواهد شد...نه چون استاد زرین کوب که طنز کلامی بیت را به صورت فکر ثابت و جدی بیان کردند( شرح شوق، ۱۷۲۵)
ایهام در مصراع دوم:
- پیر جایز نمی شمارد کسی دم از خطا و صواب در کل آفرینش بزند(حسن و قبح، خطا و صواب در دایره کارهای انسانی است و در کلیت آفرینش و حیطه حق، معنا ندارد. بیت 5و7- نسخه خانلری: 6 و 7- که به معشوق اختیار تام می دهد، با این تفسیر مطابق است)
-آفرینش کاملترین شکل ممکن است، پیر از بالا می نگرد وخطاهای دید افقی به جهان را می پوشاند.
۴- شاه ترکان(افراسیاب) نیز سخن مدعیان را می پذیرد و گناه خون سیاووش بر کردارش می نشیند، شرمش باد از این گناه!
۵- هر چند از سر غرور با من سخن نگفت، اما جانم فدای لب شیرینش که چون پسته سربسته خاموش است.
۶- حضور پیوسته اش مرا آیینه دار زیبایی خط و خالش کرده، امید است که لبم بوسه ربای آغوشش گردد!
۷- اگر چشم مست مهربانش،یک قدح از خون دل عاشق بخورد، نوش جانش!
۸- حافظ شهره جهان شد به بندگی ات، حلقه زیبای موهایت در گوشم باشد!
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
دکتر صحافیان در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶:
1-آرزو می کنم که جسمت نیازمند ناز طبیبان نشود و جانت هیچ آزردگی خاطری پیدا نکند( در آسودگی خاطر،به طببب نیازی نداری)
2-تو که هستی؟! که آسودگی و سلامت کران تا به کران هستی وابسته توست، کالبدت از هر آسیبی به دور باشد!
-واج آرایی حرف ز
۳- از آسودگی و سلامتت، ظاهر و باطن هستی به کمال می رسد، پس ظاهرت اندوهگین و درونت فسرده مباد.لف و نشر مرتب بین صورت و معنی و ظاهر و باطن(خانلری: کمال صورت و معنی ز امن و صحت تست.لف ونشر مشوش بین صورت و معنی با امن وصحت)
۴- آنگاه که پاییز به تاراج باغ روی آورد، راهش به سرو افراشته ات بسته باد!
۵- آنگاه که زیبایی ات جلوه گری کند فرصت عیبجویی برای بدخواهان نخواهد بود
۶- و اگر کسی روی چو ماهت را با چشم بد ببیند، چشمش بر آتش عشقت سپند باشد!(خانلری:بجز چشم او سپند مباد)
۷- شفا( ایهام به کتاب ابن سینا) از گفتار شیرین حافظ بجوی تا از شربت گلاب و قند بی نیاز شوی.
دکتر مهدی صحافیان آرامش و پرواز روح @
کوروش در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۹ - آواز دادن هاتف مر طالب گنج را و اعلام کردن از حقیقت اسرار آن:
چرا مولانا اینطوری دعوت به ابله بودن کرده کسی میتونه توضیح بده ؟
کوروش در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۵۶ در پاسخ به عبدالعزیز دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۸ - انابت آن طالب گنج به حق تعالی بعد از طلب بسیار و عجز و اضطرار کی ای ولی الاظهار تو کن این پنهان را آشکار:
از لحاظ عقلانی منافات دارن با هم
کوروش در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۰۳:۳۵ در پاسخ به سپهر دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۹ - باز دادن شاه گنجنامه را به آن فقیر کی بگیر ما از سر این برخاستیم:
جلیست درست بوده
کوروش در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۰۲:۱۳ در پاسخ به رضا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۳ - مثل:
سپاس ❤
ولایت در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۱۷ در پاسخ به همایون دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲۹:
سلام علیکم
دوستی با نام همایون فرمودند که:
تعبیر به "تنگتر"، درستتر است از "سختتر"،
ولی گویا دلیلی بر این مطلب موجود نباشد، زیرا همانطور که ظاهر است منظور شاعر از بیت مذکور این است که بگوید:
کوششِ عاشق برای خروج از دام بلاهای عشقبازیای که معشوق برای او پهن کرده است مانند آن کمندی است که صیاد برای به دام انداختن صید قرار میدهد و در صورتی که صیدی در کمندش بیفتد، هرگونه تحرک و تلاشی برای رهایی، نتیجهاش فقط محکمتر شدن آن گِرِه بر بدن صید است
کأنّ میخواهد بفرماید که:
تلاش زیاد برای رهایی از بند بلاها عاشق را بیشتر در حال عشق متمکن و مقیمتر میگرداند
ماحصل جواب ایشان آن است که:لازمه تنگتر شدن گرهِ کمند، محکمتر و سختتر شدن آن است که خروج از دام را محال میگرداند لذا تعبیر شاعر صحیحتر به نظر میرسد.
این به نظر حقیر می رسید دوستان اشکالاتش را تصحیح بفرمایند
garcivaz در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:
دربیت خیال خال تو...
صدای خ تکرار شده ک تداعی گر صدای ریختن خاک روی لحد در قبر هست. که میگه این خاکی ک درقبر روی من میریزن با یاد خال تو پر از عطر و زیبایی میشه.
مثل بیت رشته ی تسبیح اگر بگسست ...
که واج آرایی صدای س تداعی گر هیس و سکوت هست یعنی من گناهی کردم ولی تو سکوت کن و این رو جایی باز گو نکن
باربد در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۴۸ دربارهٔ نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۱۳ - زبان حال از قول جناب سکینه علیها سلام بذوالجناح:
سلام
چرا بزرگانی چون نیر تبریزی اینقدر گمنامند؟!
کوروش در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۵:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۱ - جواب گفتن آن قاضی صوفی را:
لیک حاضر باش در خود ای فتی
تا به خانه او بیابد مر ترا
یعنی چی ؟
کوروش در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۵:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۱ - جواب گفتن آن قاضی صوفی را:
بدگمانی نعل معکوس ویست
گرچه هر جزویش جاسوس ویست
نعل معکوس رو وقتی به جونور میزنن که اگه به جایی رفت طوری جلوه بده که انگار داره برمیگرده
برای این که مقصد فاش نشه
با این توضیح کسی میتونه این بیت رو تفسیر کنه ؟
غمناک ابددوست در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۳:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷:
والله که خواب امشب بر من حرام باشد
چیه این اشعار مولانا که مو به تن آدم سیخ میشه
چه بینشی داره که آدمی رو به کجاها که نمیبره
رهرو در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۲:۴۰ در پاسخ به علی اکبر دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:
عرض سلام و ادب خدمت جناب آقای علی اکبر و همه سروران و اساتید بزرگوار.
ضمن استفاده و بهره کافی از فرمایشات و توضیحات همه بزرگواران دلسوز شعر و ادب پارسی و عاشقان حضرت حافظ، با خوندن سخن شما جناب علی اکبر عزیز، دوباره شعر رو با نیت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله امام حسین (ع) خوندم... حقا که تمام لطایف و اسرار آشکار شد و تمام توضیحات و راهنمایی های اساتید عزیز به بار نشست و باعث شکوفایی تمام نکات و رمز و رازهای این شعر زیبا و عارفانه شد. هرکسی که شناخت حقیقی و صحیحی از حضرت حافظ و علت القاب ایشون به حافظ و لسان الغیب داشته باشه، قطعا میدونه که با یک انسان موحد دیندار مسلمان شیعه طرف هست که اشعارش شکل به نظم درآمده ای از قرآن مجید و سیره چهارده معصوم علیهما السلام هست. و
نکته رو هم عرض کنم که در کنار تمام لذت بردنم از مطالعه حواشی متاسفانه از لحن توهین آمیز و به دور از ادب برخی دوستان به شدت آزرده خاطر شدم. چون واقعا از چنین مکان و جایگاهی انتظار این نوع ادبیات و گفتگو رو نداشتم. باعث بسی شرمندگی پارسی زبانان عالم هست که ظرفیت بحث و مبادله نظر حتی در مدعیان ادب و هنر نیست!
یاسی در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۲۱ - بر عقل فلک پیما ترکانه شبیخون به:
سلام لطفا مفهوم بیت ۶رو بفرمایین ؟؟
ممنون
مهران در ۳ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱۲:
شعر واقعا زیبایی است لطف کنید کسی سعی کنه کلماتی رو ترجمه کنه به فارسی امروزی بدون تفسیر کردن.
حنّان در ۳ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸: