گنجور

 
میرزاده عشقی

فارسی‌زبان‌ها! من شروع کردم به یک شکل نوظهوری افکار شاعرانه را به نظم درآورم و پیش خود خیال کرده‌ام که انقلاب ادبیات زبان فارسی با این اقدام انجام خواهد گرفت. سه تابلو ایدآل مرا که به مرور در جریدهٔ شریفهٔ شفقِ سرخ منتشر می‌شود به دقت بخوانید اگر نواقصی در آن دیدید چون در آغاز کار است مرا معذور بدارید، ان‌شاءالله شعرای آینده دنبالهٔ این طرز گفتار را گرفته تکمیل خواهند کرد.(عشقی)

ایدآل یک نفر پیرمرد دهگانی در سه تابلو

تابلو اول: شب مهتاب

تابلو دوم: روز مرگ مریم

تابلو سوم: سرگذشت پدر مریم و ایده آل او

عزیز عشقی، دشتی، تو خوب حال مرا

شناختی و از آن خوب‌تر خیال مرا

تو بهتر از خود من دانی ایدآل مرا

تمام مایهٔ بدبختی و ملال مرا

که من ز مردم این مملکت نیم خوشبین

من ایدآل خود ایدر به آسمان گفتم

یک ایدآل نک از قول دیگران گفتم

هرآنچه را که بخواهد دل تو، آن گفتم

که ایدآل یکی مرد مرزبان گفتم

خدا نصیب کند ایدآل آن مسکین