احسان چراغی
احسان چراغی در ۱ ماه قبل، جمعه ۱۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۸:
حافظ مضمون بیت آخر را در ابیات دیگری نیز آورده است:
از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمت معشوق و مِی کنم
بـخـواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر
چه وقت مدرسه و بحث کشف کشّاف ست؟!
مباحثی که در آن مجلس جنون میرفت
ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود
بـشـوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد
احسان چراغی در ۶ ماه قبل، شنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:
مرغ وحشی که میرمید از قید
با همه زیرکی به دام افتاد
احسان چراغی در ۷ ماه قبل، جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲:
سلطان و فکر لشکر و سودای تاج و گنج
درویش و امن خاطر و کنج قلندری
احسان چراغی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳:
سعدیا پیکر مطبوع برای نظر است
گر نبینی چه بُوَد فایدهی چشمِ بصیر
احسان چراغی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:
تو هم این مگوی سعدی که نظر گناه باشد
گنه است برگرفتن نظر از چنین جمالی
احسان چراغی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۶:
دردم از یار است و درمان نیز هم
احسان چراغی در ۸ ماه قبل، شنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:
خواجوی کرمانی:
هر که در بحر بمیرد چه غم از بارانش
احسان چراغی در ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
احسان چراغی در ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶:
سعدی در جای دیگری میگوید:
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی؟
سعدی ار عشق نبازد چه کند ملک وجود
حیف باشد که همه عمر به باطل برود
احسان چراغی در ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:
سعدی ابیاتی دارد که مشابه بیت هفتم این غزل حافظ است. از جمله:
بیحاصلست یارا اوقات زندگانی
الا دمی که یاری با همدمی برآرد
هر چه گفتیم جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم
احسان چراغی در ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۲۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:
حافظ هم همین را میگوید:
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
احسان چراغی در ۹ ماه قبل، یکشنبه ۵ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:
این ابیات سعدی مرتبط با بیت نهم این غزل است:
تو که یک روز پراکنده نبودهست دلت
صورت حال پراکنده دلان کی دانی
غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
با کسی حال توان گفت که حالی دارد
احسان چراغی در ۹ ماه قبل، جمعه ۳ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲:
حافظ در این بیت، همین مضمون را گفته:
عُذری بِنِه ای دل که تو درویشی و او را
در مملکتِ حُسن سَرِ تاجْوَری بود
احسان چراغی در ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:
حافظ در غزلی میگوید:
«دولت آن است که بی خون دل آید به کنار»
که احتمالا نقطه مقابلِ مصرع دوم بیت آخر این غزل سعدی است.
احسان چراغی در ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱:
بیتی از حافظ که با بیت دوم این غزل هماهنگی معنایی دارد:
طبیب راه نشین درد عشق نشناسد
برو به دست کن ای مرده دل مسیح دمی
احسان چراغی در ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱:
حافظ در این غزل گفته:
طبیبِ راه نشین، درد عشق نشناسد
سعدی هم در غزلی میگوید:
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
احسان چراغی در ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱:
بین هشتم این غزل از سعدی، با این بیت از حافظ هممعناست:
حافظا تکیه بر ایام چو سهوست و خطا
من چرا عشرت امروز به فردا فکنم
احسان چراغی در ۱۰ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:
"تحصیل کام دل به تکاپوی خوشتر است" یعنی چه؟
احسان چراغی در ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:
چه جالب!
بیت آخر این غزل، بیت اول غزل قبل است و بیت آخر غزل قبل، بیت اول این غزل است
احسان چراغی در ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۵۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:
اینکه سعدی عالَم را شیفتهی معشوقهاش میداند هم از نکات جالب توجه اشعار سعدی است.
عجب از چشم تو دارم که شبانش تا روز
خواب میگیرد و شهری ز غمت بیدارند
این مضمون را سعدی بارها و بارها تکرار کرده. از جمله در این ابیات:
فریاد من از دست غمت عیب نباشد
کاین درد نپندارم از آن من تنهاست
سعدیا دختر انفاس تو بس دل ببرد
به چنین صورت و معنی که تو میآرایی
کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود
از بهر خدا روی مپوش از زن و از مرد
تا صنع خدا مینگرند از چپ و از راست