ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را
من نیز چشم از خواب خوش بر مینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شبخوش بگفتم خواب را
هر پارسا را کآن صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم میزند اِستادهام نُشّاب را
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچکس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
وقتی در آبی تا میان، دستی و پایی میزدم
اکنون همان پنداشتم دریای بیپایاب را
امروز حالا غرقهام تا با کناری اوفتم
آنگه حکایت گویمت درد دل غرقاب را
گر بیوفایی کردمی یَرغو به قاآن بردمی
کآن کافر اَعدا میکشد وین سنگدل اَحباب را
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بُوَد بواب را
«سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
ای بیبصر! من میروم؟ او میکشد قلاب را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حضرت سعدی در این غزل به دردسرها و سختیهای خود در مواجهه با معشوقهاش اشاره میکند و برای فرار از این وضعیت طلب باده میکند، مگر سرمستی حاصل از نوشیدن باده، این غمها را تسکین دهد، تا شاید بتواند لحظات و خواب راحتی داشته باشد. حضرت سعدی طبق معمول به تعریف از زیبایی محبوب میپردازد و جان خود را در مقابل وی ناچیز میشمرد و ادامه میدهد که این دفعه با دفعات قبل تفاوت دارد، چرا که اینبار سخت عاشق شده است. عاشق محبوبی که عاشقان بسیاری دارد و فرار از دست وی کاری بسیار سخت و تقریباً محال است.حضرت سعدی در انتها به این موضوع اشاره میکند که وقتی کسی واقعاً عاشق شد، اختیار از دست او خارج میشود، نصیحت بر او کارگر نیست و هر کاری میکند تا همیشه محبوب را راضی نگه دارد، شاید به وصالش برسد.
ای ساقی! من به شدت تشنه و مشتاق بادهای برای سرمستی و فراموشی غمها هستم، ابتدا به من باده را بنوشان، سپس به دوستان من تعارف کن تا آنها نیز بنوشند.
من قبل از این هم خواب راحت و درست و حسابیای نداشتم، روز جدایی همین خواب نصف و نیمه هم از چشمان من گرفته شد و خوابیدن آرزو شد.
اگر آن یار زیبارو در برابر هر پرهیزگار بگذرد و چشم آن پرهیزگار بر صورت او بیفتد، بدون شک قبله را فراموش و نمازش را باطل خواهد کرد.
من شکاری نیستم که به فکر جان خود باشم. اگر یار با تیر مرا بزند، من در برابر تیر او میایستم و جانم را فدایش میکنم.
هیچ کسی همانند من ارزش یار و دوستی را که در کنارش باشد نمیداند، ماهی زمانی ارزش آب را میفهمد که در خشکی رها شود.
زمانیکه در میان دریای کم عمق بودم که آب تا کمرم میرسید، برای غرق نشدن میتوانستم دست و پا بزنم و از آن بیرون بیایم (کنایه از عشقهای گذرا و سطحی) اکنون نیز فکر کردم دریای فعلی وضعیتی مشابه دارد ولی متوجه شدم عمق این دریا بسیار زیادتر است.
امروز در این دریای عشق غرق شدهام و منتظرم تا به خشکی برسم، هرگاه نجات یافتم، آن وقت درد و رنج و ماجراهای مبتلا بودن به چنین عشقی را بازگو خواهم کرد.
اگر پیمان شکن و بیوفا بودم، از دستت به حاکم شکایت میکردم و به او میگفتم که: حاکم بیدین دشمنانش را به سبب دشمنی شکنجه کرده و میکشد ولی معشوقه سنگدل، عاشقانش را بدون دلیل شکنجه کرده و از پای درمیآورد.
تمامی نگهبانان و محافظان معشوق از دست جمعیت زیاد عاشقان او به ستوه آمدهاند. همانطوری که اگر در خانه یا کاخی جشن و پایکوبی باشد، نگهبانان و دربانان آن خانه یا کاخ مجبورند درها را مرتباً برای مهمانان یا تماشاگران باز و بسته کنند.
(نصیحتکنندهای به سعدی میگوید) : «ای سعدی! هنگامی که میبینی او به تو سخت میگیرد و تو از این کار ناراحت میشوی، پس او را رها کن.» (سعدی پاسخ میدهد) : «چشمانت را باز کن! تو گمان میکنی من به اختیار خود میروم؟ من توسط قلاب عشق او صید شدهام، راه فراری ندارم، هر کاری بخواهد میکند و به هر سمتی بخواهد مرا میکشد.»
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای ساقی سیمیندهن! در ده شراب ناب را
خاکم به باد غم مده، بر آتشم زن آب را
تا چشم خوابآلود تو در خواب مستی دیدهام
در دیدهٔ بیخواب خود دیگر ندیدم خواب را
از آتش تب سوختم، عناب دارد لعل تو
[...]
طعم هلال میدهد زهر فراقت آب را
تا تلخ کردی عیش من شیرین ندیدم خواب را
درهای رحمت بر رخم تا شام مردن واکنند
گر چشم از رویت کند یک صبح فتحالباب را
از دولت گمگشتهام شاید نشانی وادهند
[...]
چشم تو بربست از فسون بر خلق راه خواب را
زلفت پریشان میکند جمعیت احباب را
گفتم دل سوداییم دارد دوا بگشود لب
گفتا نبینی در شکر پروردهام عناب را
مینغنود شب تا سحر چشمم ز هجرت ای پسر
[...]
شوخی که من دارم همی گر بگذرد در صومعه
از دین ودل سازد بری هم شیخ را هم شاب را
قلّابآن زلفِ کجش، دل را سوی خود میکشد
ماهی نه عمداً میرود نظاره کن قلاب را
غالب به دیده غرقهام تا حلق و از لب تشنگی
[...]
کم شانه می زن ای صنم آن طره پرتاب را
از آشیان بیرون مکن مرغ دل بی تاب را
خاک وجود عاشقان برباد خودکامی مده
ای ترک آتش خوبگیر از تشنه کامان آب را
زنجیر شیران کرده ای هر تاری از گیسوی خود
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۹۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.