گنجور

حاشیه‌گذاری‌های احمدرضا نظری چروده

احمدرضا نظری چروده


احمدرضا نظری چروده در ‫دیروز چهارشنبه، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ عبید زاکانی » اخلاق الاشراف » باب سوم در عفت - مذهب مختار:

در نصل تنزیل آورده است که:«...انما الحیوه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم وتکاثر 

لطفا تصحیح شود نص تنزیل

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱۰ روز قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ خیام » نوروزنامه » بخش ۲ - آغاز کتاب نوروز نامه:

 

تصحیح متن:

و چنین گویند که چون گیومرت این روز را آغاز تارخی کرد

درست: تاریخی کرد.

چون دراغلب جاها تاریخ آمده است.

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱۰ روز قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ خیام » نوروزنامه » بخش ۲ - آغاز کتاب نوروز نامه:

متن زیرازنوروزنامه ویرایش کردد

"چنین گفتند موبدان عجم که دانا آن روزگار بوده اند"

درمتن بالا داناآن=دانایان باید باشد وبرای حفظ خط آن روزگار داناان نوشته شود

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱۰ روز قبل، دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۴ دربارهٔ خیام » نوروزنامه » بخش ۲ - آغاز کتاب نوروز نامه:

لطفا اگرمی توانید ویرایش کنید کلمه قران را نزدیکی دوستاره را گویند وبه صورت قرآن آمده است.ضمنا دانایان به صورت دانا آن  ضبط شده وبا فاصله دانا با آن  که درحقیقت دانایان قوم وروزگار منظور است.

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱۶ روز قبل، سه‌شنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۶ - غول:

به وزن شعر صائب بهارسروده است

طالع ما عیش را غم می کند

سور را همچشم ماتم می کند

 

تا خیال گریه کردم یار رفت

این غزال از بوی خون رم می 

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۲۰ روز قبل، جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۳:

یخچه وآشکوخیده  امروزه کاربرد خودشان راتقریبا ازدست دادند.اما تصویری که رودکی ازباریدن تگرگ وسپس لغزیدن وسکندری خوردن را آورده بسیارزیباست.آشکوخیده به معنی لغزیده وسکندری خورده درفرهنگ ها آمده است ویخچه یعنی تگرگ

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۲۵ روز قبل، یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۹ - چگونه‌ای؟!:

من اتقاقی این قصیده را دیدم .اما نمیدانم خطاب بهار به کدام شخص است. درمحورعمودی قصیده ازیک شخص که مثل اینکه مغضوب شاه واقع شده  است، حکایت می کندوازاین بابت بهاراظهارخوشحالی می کند.خود بهار به جهت نوشیدن الکل دمدمی مزاج بود وخیلی نمیشود به گفته هایش اعتماد کرد و آن رافکت قرارداد.اصولا چرا باید گفته یک شاعرحجت ودلیل قطعی تلقی شود.اما میتواند روایتی ازتاریخ عصرش تلقی گردد.

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ جامی » بهارستان » روضهٔ پنجم (در عشق و ذکر حال عاشقان) » بخش ۸:

وزیر وی به نخاسی درآمد یعنی وزیر رشید به بازاربرده فروشان واردشد.

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

با عرض ادب.غالب نظرها را که ۹۰ درصد با نام حقیقی نیستند وما درمجاز وحقیقت آنها را نمیشناسیم، خواندم.اما شگفتی اینجاست که هرکس حافظ را با دایره لغات وفهم خود معنی وتفسیرکرده است.اغلب حافظ را ازحیطه دنیوی وانسانی خارج کرده وازاو چهره ای آسمانی وخارج ازدسترس برساخته اند.آنچه مهم ودرخورتوجه است،اینکه ما ابتدا باید تاریخ عصرحافظ ورابطه اورا با امرا وپادشاهان زمان خود،درک کنیم، سپس به سراغ تفسیر وتعبیر اشعارش دست یازیم.حافظ درزمان حیات خود بارها دیوان شعر خود را ویرایش کرده است.به یقین ازدیوانش  نسخه های زیادی هست که به احتمال بسیارزیاد همه آنها نیز گفته حافظ است،اما باید به آخرین ویرایش دیوانش  استناد کنیم.درحال حاضر نسخه قزوینی وغنی اصح نسخ است.بقیه نسخ هم درخور توجه است وبرای مقابله ارزشمند.آخرین حرف من،حافظ زمینی بوده است وباید اورا درهمین کره بی نظیر قابل زیست بشر تعبیر کنیم.ضمنا عرفان هم که می فرمایید با مبانی شریعت وتفاسیرمختلف تا اندازه ای زیاد مخالف بوده است. باارادتمندی

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۵:

جناب علی که فرمودند مذهب به جای ملت درست است.اما چرا؟

ملت به معنی دین ومذهب است نه مردم.دراین صدسال اخیر به معنای مردم به کار رفته است.درمقدمه کلیله ودمنه آمده است.

و پشت زمین را از خبث شرک ایشان پاک گردانیدند، و ملت حنیفی را به اقطار و آفاق جهان برساندیدند و حق را در مرکز خود قرار دادند

ملت حنیفی یعنی دین اسلام

حافظ ازاین واژه بارها استفاده کرده است.

جنگ هفتادو دو ملت‌ همه‌ را عذربنه

چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

خاقانی گفته احسن الملل یعنی بهترین دینها

قفل اسطوره ارسطو را

بردر احسن الملل منهید(ننهید)

پس  ملت دراین بیت ارجح تر است تا مذهب

ریا حلال شمارند و جام باده حرام

زهی طریقت و ملت زهی شریعت و کیش

سپاس ازحضور همه محققان

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱:

درود به همه دوستان فاضل

نکته قابل ملاحظه ای که می توان درافکاروذهن وزبان حافظ   مد نظر قرارداد، این است که اویک عارف ورند نظرباز است واصولا ظهورعرفان ایرانی مخالف با تندروهای شریعت بوده است. اگردراحوالات برخی ازعرفا بنگریم،میبینیم که ازایرادهایی که به آنها می گرفتند که چرا اهل نماز وروزه ⁶وبه طورکلی ظاهرشریعت نیستند.ضمنا حافظ را نمی توان بدون تاریخ عصرش قضاوت کرد.درزمان حافظ درشیراز ۵۰ میکده دایر بوددرحکومت ابواسحاق اینجو.به محض اینکه امیرمبارزالدین شیراز رافتح کرد،اولین کارش بستن میکده بوده است وبرای همین بوده که حافظ می فرماید

حال خونین دلان که گوید باز 

وزفلک خون خم که جوید باز

شرمش ازچشم می پرستان باد

نرگس مست اگر بروید باز

یعنی اگرنرگس که چشمش خمارآلود است،بروید،بایدازچشم می پرستان شرم کند.چراکه مدتهاست که شراب نخوردند وبادیدن گل نرگس خمار آلود می شوند.

وباروی کارآمدن شاه شجاع

حافظ شراب کهنگی ترس محتسب خورده  را به سلامتی شاه شجاع می نوشد که شراب  کهنه ای است وگیرایی زیاد هم دارد.چون دردوره حکومت محتسب شیراز درمیکده مانده وکهنه هم شده است.

دراین بیت نیز

فغان که نرگس جماش شیخ شهر

نظربه دردکشان از سر حقارت کرد 

۱شیخ شهر با نگاهی تحقیر آمیز ومتکی به عبادت ریاکارانه ،دردکشان را کوجک ومحقر جلوه میدهدوشراب نوشی آنان را کفرقلمداد می کند.

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۲ ماه قبل، یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۱ - در داستان ابو منصور:

اولا ابومنصور به دست افرادی کشته شد که آنها با زبان فارسی وداستان شاهان مخالف بود وباید ازتازیان باشند نه محمود که خود در حضرت غزنین همه شاعران ونویسندگان را جمع کرده بود.ضمنا هجوفردوسی محمود رابیشتر تصرف کاتبان است وآن داستان چهارمقاله هم به این جهت است که با روی کارآمدن سلجوقیان وشکست غزنویان،نویسندگان هم فرصتی پیدا می کنند تا ازحکومت شکست خورده داستان بسازند.ازاینکه نظامی عروضی ازفردوسی نام برده است،خودگویای شجاعتی است که نظامی دارد.

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۷:

به نظرم معنی رباعی باید این باشد

هان ای کوزه گر هوشیار باش، چقدر می خواهی با گل مردمی که وجودشان به خاک تبدیل شده والان دردستان تو قرار دارد وبرچرخ کوزه گری اینها رافرم میدهی،تعدی وگستاخی کنی؟ مواظب باش با احترام با گل وجودی پادشاهانی چون فریدون وکیخسرو(هردومحبوبند) رفتارکنی.یعنی ما هرجا پا بگذاریم البته می تواند زیرپایمان خاک وجودی هزاران نفرباشد وشاید مخلوطی ازگل پادشاهان بزرگ ایران باشد.

ابوالعلا معری گوید: صاح هذی قبورنا تملا الرحب/فاین القبور من عهد عاد

خفف الوط مااظن ادیم ال/ارض الا من هذه الاجساد

معنی ای دوست من/صاح مخف یا صاحبی است منادای مرخم است

ای دوست من اینها قبرهای ماست، پس قبرهای مردم روزگاران قوم عاد کجاست؟

آهسته پا برزمین بگذار، زیرا سفره روی زمین چیزی جز این جسدهای انسانها نیست

والبته  این  شعر ابوالعلا یاد آور رباعی خیام بزرگ  است.

هرسبزه که برکنارجویی رسته ست

گویی زلب فرشته خویی رسته ست

پا برسرسبزه، تا ، به خواری ننهی

کاین سبزه زخاک لاله رویی رسته ست

احمدرضانظری چروده هیئت علمی دانشگاه 

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۴ ماه قبل، جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۲۱ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۴:

چون نیست خواجه حافظ معذور دار ما را

غالب نظراه دیدم وخواندم وهرکس ازظن خود شد یارمن به قول مولانا.دوستان عزیز شما که هنوز قادر نیستید شاعر وسراینده بیت را پیدا کنید وببینید چه اندیشه ای دارد آنگاه تفسیر بیت را می نوشتید.اولا چرا باید ازسیمین بهبهانی باشد؟اگرازسیمین است بیتهای دیگرغزل یاقصیده رابفرمایید.اما حافظ.هرگزحافظ درکل اندیشه‌هایش که بیشتردرهمان پانصد غزل تجلی یافته است، چنین فکری رانپرورانده است.اما آیا تنها یعنی تن وبدن می تواند باشد؟ بله  اما چرا.باید بگویم سراینده چنین شعری باید ازقرن ششم وبعدازآن تا قرن هشتم باشد.چون درون مایه های شعری این دوره اکثر عزلت نشینی ودوری ازانسانها ودرکنج خلوت خزیدن  است.چون فکرمی کردند انسان باید ازجامعه بدورباشد تافریب نفس اماره وقاطع الطریق راه شریعت وحقیت،شیطان را نخورد.نمونه این  تفکر درمرصاد العباد نجم الدین دایه هست .رهزنان انس والجن که راه رهروان طریقت را قطع می کنند.چرا ازقرن ششم تا هشتم هجری این کشور مورد تجاوزبیگانگان بود وکم آدمها درمقابل آنها ایستادگی کردند.بیشتردعا می کردند ودرکنج خلوت بودند.چون فکرمی کردند که اینها همان بلاهای آسمانی است که خداوند برای تنبیه مردم تن پرورووابسته نفس اماره فرستاده است.داستان مغولی که به ۱۵ ایرانی روبرو میشود ومیگوید شمشیر راهمراه ندارم که گردن شما را بزنم دورشان خط کشید ورفت شمشیرآورد وگردن هرپانزده نفر را زد.پس تنها یعنی انسانها تن وبدن انسانهایی که اگر گناهکار باشند شخص دیگر را هم آلوده می کنند

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۷ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۰۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۰:

درود بر دوستان عزیز.عروض  فارسی یعنی تقطیع هجایی برمبنای تلفظ است نه برمبنای نوشتار.یعنی آنچه تلفظ میشود ملاک است نه آنچه نوشته میشود.

چپ اندر قیچی چپندرقیجی تلفظ میشود

چ پن در قی چی تقطیع می گردد.

به باغ اندر

بباغندر تلفظ میشود و

ب با غن در تقطیع

=مفاعیلن

که اگر به صورت نوشتارتقطیع شود

ب باغ ان در =مفاعلاتن

که نادرست میشود

درعروض فارسی قواعد تقطیع واختیارات شاعری هست ومهمترخوانش درست شعر ورعایت ضرب وعروض ابیات ودیگر موارد هست که باید بکاربست.سپاس.

 

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۳:

درباره بهرام مشیری

زمانی که ایشان نسخه رستم وسهراب را تصحیح می کرد واختلاف نسخ را یا اوری می کرد ،شاید۲۰ سال گذشته است.اما آیا او باسواد است یا کم سواد یا اینکه ادیب است یا تاریخ دان،بایدعرص کنم ایشان مهندسی خوانده اند ولی محققی ارجمند وباسواد است.اما این نشانه آن نیست که اشتباه نمی کند.درقضاوت تاریخی ،با کندی منقرص هم می باشد.چون تاریخ را براساس حب وبغض قضاوت می کند.وقتی مخالف چیزی است،هیچ چیزی جز مخالفت وسزسختی ولجاجت نمی داند ونمی بیند. ولی ایشان حقیقتا ادیبی تواناست وشعرونثر یعنی متون ادبی را بسیار خوانده است ودرک ازمتون وبینامتنی وبرون متنی ودرون متنی را  اشراف دارد.وتوفیق زیادش به جهت مجرد زیستن است که او را ازتعلقات زن وبچه  بی نیاز ساخته وضمنا دسترسی او به متون دست اول فراتر ازآن چیزی است که تصورمی کنیم.اما نکته این است که درقضاوت تاریخی فقط خود را با چند مارکسیست لنینیست ودوبهره ازجبهه ملی  وسرکردگان  بی عرضه ان بهترینهای ایران می بیند. اوهنوزدراشتباهات فاحش مصدق وبی زورگان پافشاری می کند وسخن آخر اینکه مردم ایران الان دیگر بیسواد ویا کم سواد نیستند که هرکس هرچیزی را گفت باید بپذیرند.سپاس ازهمگی.

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۹ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۳ - مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولتی فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن:

دوستان عزیز درود برشما.اگریک نفرباچند نام می تواند بنویسد وشما هم ازنوشته های ایشان انتقاد دارید واگرنقدی هم می‌نویسید،احیانا بازتاب داده نمی شود،این سوءظن را می توان به هرکس نسبت داد.حتی مدیر سایت.البته من دراین باره حسن ظن دارم وحالا اگر حتی کسی به بزرگان ادبی ما توهین کند،شان ومنزلت بزرگان البته که هیچ خدشه ای بر نمی دارد.سپاس

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۱۷ دربارهٔ سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۵ - الملک یبقی مع الکفر ولایبقی مع الظلم:

به نظرم ای سخن مشهور را به معاویه منتسب کرده اند ونمی تواند حدیث باشد.اینکه چندین هزار حدیث درکتابهایی که بعد ازدوره صفویه نوشته اند،وارد کرده اند، دلیل برصحت حدیث نیست.امام اعظم ابو حنیفه که یکی ازبزرگترین فقیهان بوده، بیشتر۱۷ حدیث را نمی پذیرد.وداستانی است ازابن ابوالعوجا که متکلم بود ومباحثات او بامتکلمان وحتی امام جعفر صادق ع مشهور است وبه جرم زندیق بود وکفرگویی اورا دردوره خلافت منصورخلیفه عباسی، که آنهم به همت ایرانیان روی کارآمده بودند، اعدام شد.گویند وقتی اورابالای داربردند، شروع کرد به خندیدن.ازاوپرسیدند برای چه دراین شرایط که اعدام می شوی،می خندی؟ گفت چهل هزار حدیث ازپیامبر اکرم ص را طوری درمتون دینی شما گنجاندم که هرگز نمی توانید فرق حدیث درست ونادرست را تشخیص دهید.

بنابراین عرایض درانتساب یک سخن به جای یک حدیث باید ازمنابع بسیارقدیم وموثق که مثلا ازقرن دوم به جا ماندند،استناد جوییم نه بعد ازهزارسال بعد ازرحلت پیامبرص.که میلیونها حدیث جعلی  را به جای حدیث واقعی جا انداختند.

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۵۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴:

بادرودفراوان به بانیان برنامه گنجور که درترویج ادب پارسی به غایت کوشا بودند وهستند.اما درمتن زیر که حکیم خردمند توس اززبان رستم به دلاوران ایرانی، می گوید:

ازان پس چنین گفت کایدرسه روز

بباشیم  شادان و گیتی فروز

چهارم سوی جنگ افراسیاب

برانیم و آتش برآریم ز آب

همه نامداران به گفتار اوی

ببزم و بخوردند نهادند روی

پس آگاهی آمد بافراسیاب

که بوم و بر از دشمنان شد خراب

رستم می گوید بعدازنیایش خداوند به بزم سه روز بپردازیم وسپس به جنگ افراسباب  روی آوریم واین بیت

همه نامداران به گفتار اوی

به بزم وبه خوردند نهادند روی

به نظراین بنده باید مصراع 

به بزم وبه خوردن نهادند روی

باشد. یعنی خوردن، به صورت مصدر افاده معنا می کند نه به صورت فعل.معنی بیت اینگونه خواهد بود که سپاهیان رستم به گفتار رستم به  بزم و سور وخوردن روی آوردند.

 

 

 

احمدرضا نظری چروده در ‫۱۰ ماه قبل، جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۵۹ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵۰:

این بیت رودکی را اول بار درکتاب "پارسی دری" نوشته وتالیف دکتررحیم مسلمانیان قبادیانی،چاپ انتشارات امیرکبیر، سال۱۳۸۳،تهران، دیدم.بعدکه درگوگل جستجو کردم ،کمی با هم متفاوت  بودند.

دراین کتاب به این صورت ثبت شده.

بزرگان جهان چون گرد بندند

توچون یاقوت سرخ اندرمیانه

که به ای صورت می شود معنی کرد

چون بزرگان جهان دریک جا گردهم آیند،تودرمیانشان چون یاقوت سرخ  به نظر می آیی

اما چرا بندگردن؟

بندگردن ترکیب اضافی است که به صورت مقلوب بیشتر به کار می رود. گردنبند که به این شکل نیز ازمعنا دورنمی افتد ولی من ثبت دکترقبادیانی را ترجیح می دهم.

 

 

۱
۲
sunny dark_mode