گنجور

حاشیه‌ها

پیام قدسی در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۰۱ دربارهٔ ابوعلی عثمانی » برگردان رسالهٔ قشیریه » باب سوم » بخش ۲ - وقت:

در بند هفت در جمله «بر زبان این طایفه بسیار رودکی ...» احتمالا باید بین «رود» و «کی» فاصله باشد

نادر.. در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۵۹ دربارهٔ جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۴:

رقیبا! چون به ره می‌بینی‌ام ...

محمد دستیاری در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۵۶ در پاسخ به میلاد دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱:

سلام نمی دانم تفسیر این شعر چیست اما حب یک شافعی نسبت به اباعبدالله دور از واقع به نظر نمی رسد چون اباعبدالله فراتر از مذهب شیعه است چرا که مسیحی و زرتشتی و بی دین و گاندی و می گویند یهودی هم بوده که با اباعبدالله منقلب شده و تغییر کرده یا حب پیدا کرده یا همدردی کرده یا معنا گرفته یا عشق ورزیده و انطور که می گویند طیفی از اهل سنت نه تنها ابا عبدالله ببکه محب اهل بیت هستند  

سوشیانت کیخسروی در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲ - سؤال سایل از مرغی کی بر سر ربض شهری نشسته باشد سر او فاضل‌ترست و عزیزتر و شریف‌تر و مکرم‌تر یا دم او و جواب دادن واعظ سایل را به قدر فهم او:

در پاسخ دوست ادیب که فقط ذریه امام علی را از شعر مولانا مستفاد می کند باید توجه ایشان را به بیت های بعدی جلب کنم که می گوید:

گر ز بغداد و هری یا از ری‌اند

بی‌مزاج آب و گل نسل وی‌اند

شاخ گل هر جا که روید هم گلست

خم مل هر جا که جوشد هم ملست

یعنی نسب به خون و ژنتیک نیست(آب و گل) می خواهد از حجازنباشد واهل بغداد ، ری یا هرات باشد  چنین انسانی گویی باز هم از پیامبر نسب برده است.به دیگر سخن شاخ گل گل است حتما نباید در باغچه ماباشد تا اورا گل بخوانیم.

Kia Azimi در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۸ - حکایت صبر و ثبات روندگان:

بیت 16 چه خواهی خریدن به از ناز دوست هست

فاطمه زندی در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۰:

درود بر همراهان جان 

برداشت من از این غزل : ای انسان که از خدا هستی و مال خدایی....و برای خدا هستی .چرا اندیشه های وسوسه انگیز ترا بیچاره کرده ؟؟

به حدی که در خود فرو رفتی و پر از غم و غصه  شده ا ی ..ای انسان ،من ترا از ذرات عالم هستی جمع کردم و هستی واحد (یکتایی) بخشیدم .چرا وسوسه های من ذهنی ، ترا پاره پاره کرده و از یکتایی بیرون آمدی .از مَقَرِّ حکومت عشق (خداوند )بیرون آمدی و دچار غربت شدی و آواره...من ،زمین را برای تو گهواره و مهد آرامش قرار دادم تا در آن بالندگی و رشد بیابی و تو به دلیل وابستگی به زمین ( مادیات )افسرده شدی..از صلابت و سختی سنگ وجود ،آب زندگی برایت جاری کردم .اما تو از این آب زندگی فرار کردی و مجددا سفت و سخت شدی ..تو فرزند و زاییده ء عشق هستی .چرا از عشق سر بر تافتی ..و همه کاره شدی .در وادی عشق ،تو صد گونه حلوا چشیدی ،چرا مطمین نشدی و به آرامش نرسیدی ..و به دنبال نفس اماره و زیاده طلبی رفتی.خدایت از تو خواسته که خاموش باشی تا هشیار گردی ...نه اینکه سرمست از غمزه ء خماره ء دنیا گردی 

درود خدا بر روان پاک مولانای جان 

۲۵ آذر ماه ۱۴۰۱ به یاد مادر عزیزم 

فاطمه زندی 

Nazanin در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۱۶ در پاسخ به فرهاد دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

با توجه به مصرع قبلی، داشتن علامت سوال، بهتر است. زیرا در این مصرع نمی گوید  که بگذار و برو ، ( آنطور که شما نوشته اید ) بلکه میگوید : دیگر نرو ! 

سعدی هم در پاسخ میگوید : مگر من می روم ؟ او قلاب را می کشد ! 

Nazanin در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۰۸ در پاسخ به ریحانه دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

حضرت سعدی، سنی بوده اند! 

بنابرین ابو الفضل در شعر ایشان جایی ندارد . 

M Bagheri در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۰۴ در پاسخ به ؟ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۲۸ - ویران کردن اسکندر آتشکده‌های ایران زمین را:

واقعا متوجه نمیشم چرا مفهوم شعر رو‌متوجه نمیشین نظامی در این اشعار نظر شخصی خودش رو بیان نکرده بلکه حقیقت اون دوران رو به تصویر کشیده چه حسرتی؟؟؟!! منظور از شه نیک رای درواقع اسکندر هست و ابیاتی که زیر نظریه ت نوشتی نشان از شادی دختران ازدواج نکرده برای رهایی از رسوم بوجود آمده توسط موبدان زرتشتی اون دوره بوده اونها توی اون دوره فقط زر و طلاهارو توی آتشکده ها انبار میکردن و از احکامشون رابطه با دخترانی بوده که تازه ازدواج کردن .برادر

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۶ - رای زدن خسرو در کار فرهاد:

کند بر من کنون عید آن مه نو ...

با بیت قبل موقوف المعانی است

اما اکنون آن ماهرو جشن گرفته زیرا دیوانه‌ای را رقیب من کرده است. در طب قدیم نور ماه بر دیوانگی می‌افزاید. ماه نو استعاره از شیرین. آشفته کنایه صفت از موصوف: فرهاد

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۶ - رای زدن خسرو در کار فرهاد:

بسی کوشیدم اندر پادشایی مگر عیدی کنم بی‌روستایی

خیلی تلاش کردم در دوران پادشاهی ‌ام جشنی بدون روستائیان مزاحم و بی‌ سرخر داشته باشم.

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۶ - رای زدن خسرو در کار فرهاد:

گرش مانم بِدو کارم تباه است و ...

گرش مانم بدو: اگر رهایش کنم 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۲۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن خسرو از عشق فرهاد:

دلش زان ماه بی‌پیوند بینم به ...

استاد وحید دستگردی نوشته‌اند که فرهاد قصد ازدواج با شیرین را ندارد و به آوازی از شیرین خشنود است اما به نظرم فرهاد چنین امیدی ندارد نه این که قصد نداشته باشد.

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۱۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین:

نیآسود از دویدن صبح تا شام ...

بیت دارای آرایه حسن تعلیل است علت بیقراری دایم فرهاد و حرکت همواره او را آن دانسته که می خواسته از خودی خود بیرون برود و خودبینی و خودخواهی را کنار بگذارد.حافظ می فرماید:

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید

ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین:

اَدیم رخ به خون دیده می‌شست ...
سهیل   /soheyl/

 

سهیل: ستاره‌ای در صورت فلکی سفینه که پس از شِعرای یمانی درخشان‌ترین ستارگان است و در خاورمیانه در شب‌های آخر تابستان دیده می‌شود؛ سهیل یمن؛ سهیل یمان؛ پرک؛ اگست. Δ قدما گمان می‌کردند سرخی و خوش‌رنگی سیب و همچنین خوشبویی ادیم از اثر تابش سهیل است.

بر این اساس میان سهیل و ادیم مراعات نظیر است 

ادیم: چرم ادیم رخ اضافه تشبیهی است. سهیل را در دیده جستن: منظور بیخوابی است. چشمهایش همواره باز بود انگار معشوق او ستاره سهیلی بود که در آسمان چشمان خود دنبالش می گشت. ایماژ زیبایی دارد.

حسین دارنده در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵:

عالی بود👏

محسن جهان در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۳۸ دربارهٔ حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳:

تفسیر ابیات ۱ و ۲ فوق:

حکیم و عارف شهیر قرن ۱۳ در اوصاف باریتعالی می‌فرماید: 

هر آن کس که به ذات احدیت زنده شود و چشم او به جمالش روشن شود، تمام مظاهر و افسون های فریبنده این دنیای خاکی برای او پست و ناچیز بنظر می‌آید.

و دل او بر جان جانان که ولی نعمت همه موجودات‌ است پیوند خورده، و به یکباره جان بی ارزش خود را در این مسیر فدا می‌کند.

و سالک بجز رویت رخ یار الهی، هیچ تمایلی به بهشت موعود ندارد. و در جایی که او باشد، چگونه می‌توان دل خود را به این و آن گره بزند.

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۱۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۶ - حکایت:

بهل/پهل واژه ای پارسی است  و پیوندی  با  بحل  عربی ندارد

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۰۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۴:

من او را  بهل /پهل کردم  پهل واژی پارسی است

۱
۹۸۲
۹۸۳
۹۸۴
۹۸۵
۹۸۶
۵۴۵۹