گنجور

حاشیه‌های شهناز ولی پور هفشجانی

شهناز ولی پور هفشجانی

دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی استادیار دانشگاه فرهنگیان شهرکرد


شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۵۶ در پاسخ به مینو مختاری دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین:

ز معروفان این دام زبون‌گیر بر ...

آتش دل: سوز جگر و منظور اینجا عشق و فراق است دماغ مغز سر

ز گرمی سوخته همچون چراغش: رقص ضمیر دارد از گرمیش همچون چراغ سوخته بود. معنای بیت: حرارت آتش عشق از دل فرهاد تا مغز سرش رسیده بود و آن را همچون چراغ سوزانده بود.

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۱۴ در پاسخ به مژده ظهرابی دهدزی دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین:

ز معروفان این دام زبون‌گیر بر ...

دام زبون گیر یعنی دامی که فقط بدبخت بیچاره‌ها را اسیر می کند و استعاره از روزگار است. معروف یعنی شناخته شده نخجیر یعنی شکار

معنی بیت: یک گله حیوانات وحشی که اسیران دام زبون گیر دنیا هستند دور فرهاد جمع شده بودند.

منظور این است که آن قدر فرهاد در بیابان مانده بود که حیوانات وحشی او را همچون یکی از خود می دانستند و دور او جمع شده بودند

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۰۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین:

منظور از کند بر کام خویش ان نقش منسوب این است که کسی که عاشق باشد و فال بزند برای این سوال که ایا او به معشوق می‌رسد یا خیر حتی اگر فال او بد بیاید فال را بر اساس آرزوی خود «خوب» تفسیر می کند.

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۶ - رای زدن خسرو در کار فرهاد:

کند بر من کنون عید آن مه نو ...

با بیت قبل موقوف المعانی است

اما اکنون آن ماهرو جشن گرفته زیرا دیوانه‌ای را رقیب من کرده است. در طب قدیم نور ماه بر دیوانگی می‌افزاید. ماه نو استعاره از شیرین. آشفته کنایه صفت از موصوف: فرهاد

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۶ - رای زدن خسرو در کار فرهاد:

بسی کوشیدم اندر پادشائی مگر عیدی کنم بی‌روستائی

خیلی تلاش کردم در دوران پادشاهی ‌ام جشنی بدون روستائیان مزاحم و بی‌ سرخر داشته باشم.

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۶ - رای زدن خسرو در کار فرهاد:

گرش مانم بدو کارم تباه است و ...

گرش مانم بدو: اگر رهایش کنم 

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۲۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن خسرو از عشق فرهاد:

دلش زان ماه بی پیوند بینم به ...

استاد وحید دستگردی نوشته‌اند که فرهاد قصد ازدواج با شیرین را ندارد و به آوازی از شیرین خشنود است اما به نظرم فرهاد چنین امیدی ندارد نه این که قصد نداشته باشد.

 

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۱۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین:

نیاسود از دویدن صبح تا شام ...

بیت دارای آرایه حسن تعلیل است علت بیقراری دایم فرهاد و حرکت همواره او را آن دانسته که می خواسته از خودی خود بیرون برود و خودبینی و خودخواهی را کنار بگذارد.حافظ می فرماید:

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید

ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین:

ادیم رخ به خون دیده می‌شست ...
سهیل   /soheyl/

 

سهیل: ستاره‌ای در صورت فلکی سفینه که پس از شِعرای یمانی درخشان‌ترین ستارگان است و در خاورمیانه در شب‌های آخر تابستان دیده می‌شود؛ سهیل یمن؛ سهیل یمان؛ پرک؛ اگست. Δ قدما گمان می‌کردند سرخی و خوش‌رنگی سیب و همچنین خوشبویی ادیم از اثر تابش سهیل است.

بر این اساس میان سهیل و ادیم مراعات نظیر است 

ادیم: چرم ادیم رخ اضافه تشبیهی است. سهیل را در دیده جستن: منظور بیخوابی است. چشمهایش همواره باز بود انگار معشوق او ستاره سهیلی بود که در آسمان چشمان خود دنبالش می گشت. ایماژ زیبایی دارد.

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۴۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

کسی را کان سخن در گوش رفتی گر ...

گر افلاطون بدی از هوش رفتی: افلاطون نماد هوش دانسته شده

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

طبرزد را چو لب پرنوش کردی ز ...

ز شکر حلقه‌ها در گوش کردی: حلقه هایی از شکر گفتار خود در گوش طبرزد(نبات) می کرد

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۴۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

به نوش‌آباد آن خرمای در شیر ...

شکر خواند انگبین را چاشنی‌گیر: شکر انگبین را متهم کرد که شیرینی اش از خودش نیست بلکه آن را از لب شیرین اقتباس کرده

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

ز بس کز دامن لب شکر افشاند ...

شکر دامن به خوزستان برافشاند: ۱ - سیاحت کردن سفر کردن جلای وطن کردن ۲ - ترک کردن اعراض کردن .

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

برون پرده فرهاد ایستاده میان دربسته و بازو گشاده

برون پرده: بیرون حرمسرا

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

رقیبان حرم بنواختندش به واجب جایگاهی ساختندش

رقیبان: مراقبان نگهبانان

به واجب: شایسته.  به واجب جایگاه: ترکیب وصفی مقلوب

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۲۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

به شادروان شیرین برد شادش به ...

شادروان . [ دُ ] (اِ مرکب ) معرب آن شادروان [ دَ / دِ ] و شاذروان . (دزی ج 1 ص 715). پهلوی شاتوروان . (فرش ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). پرده ٔ بزرگی را گویند مانند شامیانه و سراپرده که پیش در خانه و ایوان ملوک و سلاطین بکشند.

به رسم خواجگان...: در قدیم افراد بر اساس مقام و منزلت در دربار جایگاه و نوع حضورشان مشخص می شد بر دست راست نشستن نشان دهنده بالاتر بودن مقام بود در مقایسه با کسی که در دست چپ می نشست و روی زمین نشستن مقام پایین تری محسوب می شد از کسانی که بر صندلی یا همان کرسی می نشستند  صدر نشینان هم مقام بالاتری داشتند از ذیل نیشنان یا آستانه نشینان(پای ماچان نشینان) بعضی هم اجازه نشستن نداشتند و باید سرپا می ایستادند. ناصرخسرو در ذم شعرای درباری می گوید: تو برپایی آن جا که مطرب نشیند    سزد گر ببری زبان جری را

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۱۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

شود مرد از حساب انگشتری‌گر ...

اگر حساب کنی همه کس می تواند انگشتر بسازد اما از موم و گل؛ نه از فلزات سخت. انگشتری ساختن از آهن و طلا کار هر کسی نیست و استادکار می خواهد

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۱۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

به صنعت سرخ گل را رنگ بندد به ...

نقش چین: چین به نقاشی معروف بوده است رجوع کنید به حکایت مسابقه رومیان و چینینان در مثنوی و در منطق الطیر گذشتن سیمرغ از بالای چین و افتادن پر او در چین: ابتدای کار سیمرغ ای عجب جلوه‌گر بگذشت بر چین نیم شب در میان چین فتاد از وی پری لاجرم پر شور شد هر کشوری هر کسی نقشی از آن پر برگرفت هر که دید آن نقش کاری درگرفت و حافظ: نقشش بحرام ار خود صورتگر چین باشد.

آهن مجاز با علاقه جنس از تیشه

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۰۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

به تیشه چون سر صنعت بخارد ...

زمین را مرغ بر ماهی نگارد: را فک اضافه است. بر ماهی ای که زیر زمین است نقش پرنده می کشد.(طبق باور عامیانه زمین روی شاخ های گاوی است و آن گاو بر پشت ماهی ای قرار دارد.)

سر صنعت بخارد استعاره دارد.

صنعت: هنر نمایی

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

به وقت هندسه عبرت‌نمایی مجسطی‌دان و اقلیدس‌گشایی

عبرت نمای:یکی از معانی عبرت شگفتی است اینجا عبرت نمای یعنی شگفتی ساز

مجسطی:(مِ جَ) [ یو. ] (اِ.) سونتاکسیس ماثماتیکا یا مجموعة ریاضی ؛ رساله ای است در نجوم تألیف کلاودیوس بطلمیوس - 150 - ق . م . - که بعدها توسط شارحین صفت عالی «مگستیه » یا «مجسطی » به آن داده شد.

اقلیدس . [ اُ دِ ] (اِخ ) ابن نوقطرس بن برنیقس ریاضی دان و منجم و فیلسوف مشهور و متبحر در علم هندسه است که بصاحب جومطریا شهرت یافته و کتابی بهمین نام در هندسه تألیف کرده است که بزبان یونانی آنرا اسطروشیا خوانند و معنی آن اصول هندسه است . حکیمی است اصلا یونانی که در صور شام سکونت و به صنعت نجاری اشتغال داشت . وی تبحر فوق العاده ای در علم هندسه داشت . (اخبارالحکماء از معجم المطبوعات ). اقلیدس بمعنی کلید هندسه است چه اقلی بزبان یونانی بمعنی کلید و دس بمعنی هندسه . اقلیدس را بکسر همزه و فتح دال نیز گفته اند. (از برهان ). بعضی گویند اقلیدس بضم همزه نام مصنف کتاب است و بکسر همزه نام خود کتاب .(از حاشیه ٔ تجرید). وی در اسکندریه زندگانی میکرد ودر 323 ق . م . متولد شد و در 283 ق . م . وفات کرد. (ناظم الاطباء). از تألیفات او است : 1 - کتاب اسطقسات در هندسه . (مفاتیح العلوم خوارزمی ). 2 - اقلیدس . کتابی است در حکمت و هندسه که بنام خود مؤلف مشهور شده است . (مؤید) (برهان ) (آنندراج ). 3 - کتاب ظاهرات الفلک بتحریر خواجه نصیرالدین طوسی . (کشف الظنون ). 4 - کتاب المناظر بتحریر خواجه نصیرالدین طوسی مشتمل بر شصت وچهار شکل . (کشف الظنون ). 5 - کتاب المعطیات فی الهندسه بتعریب اسحاق و اصلاح ثابت و تحریر خواجه نصیرالدین طوسی مشتمل بر 95 شکل . (کشف الظنون ) :
گاه چون اشکال اقلیدس سر اندر سر کشد
گاه چون خورشید رخشنده ضیاگستر شود.

 

۱
۲