گنجور

حاشیه‌ها

Hamed Hassanzade در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۵۳ در پاسخ به آذر .خ معلم جغرافیا اراک دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۴ - بیان خسارت وزیر درین مکر:

کاملا موافقم ،ما الان در اروپا بیان زبانی‌ای به نام رمان داریم که مشابهی در ادبیات ما نداره،سینما و نقاشی و حتی موسیقی هم که جای خود

یوسف شیردلپور در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۹۴:

اجرای  خصوی نای دل استاد شجریان 

همین الان دارم گوش میکنم فوق العاده زیبا ست 🙏

 

سعید حسن نژاد در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۶ - لیس للماضین هم الموت انما لهم حسرة الفوت:

به نظر حقیر ابیات بالا یک حقیقت بسیار مهم و کاربردی را اذعان میدارد و آن اینکه نیست شدن در معشوق باعث بوجود آمدن یک دانایی عظیم در درون انسان میشود که شامل همه علوم است به گونه ای که انسان نیاز به درس و بحث ندارد و اگر حتی بجای اندیشیدن جهت کسب و کار و امور دنیوی فقط متمرکز بر دل خویشتن ( در اینجا منظور از دل مرشد صاحب دل و روشن ضمیر است ) و سعی کند تا اوامر وی را بی چون و چرا جایگزین اوامر نفس خویش نماید ؛ آنگاه مشمول این شعر زیبای حضرت مولانا میشود که فرمود: 

دفتر صوفی سواد و حرف نیست 

جز دل اسپید همچون برف نیست 

زاد دانشمند آثار قلم 

زاد صوفی چیست انوار قدم 

و به همین نسبت است که اگر بر اینکار  مداومت ورزید ؛ ندایی درونی که ابتداعا شهودی نیست و الهامیست و پس از مدتی بصورت شهودی در می آید  ؛ راهنمای وی میگردد و هر چه بدو امر میکند عین ثواب است  

یوسف شیردلپور در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۶ در پاسخ به خداوندگار آواز: سیاوش دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:

جناب سیاوش عزیز همین الانم دارم گوش میکنم انهم چندبار پشت سرهم بعد اجرای بت چین ولذتها بردم و بهرمند شدم واقعا که بینهایت زبیاست درودها نثار چنین هنرمندانی از سعدی جان گرفته تا استادان حبیب الله بدیعی وشجریان ✋✋

سفید در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۵۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸۳:

 

حذر نمی‌کند از درد و داغ سینه صائب

زمینِ سوخته پروایی از شرار ندارد...

 

یوسف شیردلپور در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۵۰:

دوبیتی های باباطاهر منا میبره به دوران طلایی جوانی چه زودگذشت، بقول بابا

جوانی هم بهاری بودو بگذشت، 

این دوبتی شماره 350 هم یاد رفقای ازدست رفته وعشقی که ازدست رفت و دوبرادر عزیزم وچه عزیزدلانی وهم وطنانی یکی پس ازدیگری ازدست دادیم

غم عشقت به هرکس گفتنی نیست، آخ آخ آخ 

آتیشی بجونم میندازه که تامحشرمیبایدم سوخت، بویژه درآلبوم قاصدک باآهنگ سازی وسازجانسوز سنتور استاد بی بدیل مشکاتیان ونوای فرازمینی استاد شجریان خدای راسپاس که همچو عزیزانی داشتیم ونامشان تاابد جاودانه است🌷✋

ابوتراب. عبودی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۷:

با سلام و عرض ادب محضر شما فرهیختگان  گرامی

لحظه ای بر رخ زردم بنـِـگر هیچ مگو

آبم از سـر بگـُذشته ، بگُـذر هیچ مگو

عاشق ِ فجرم و مشتاق ِ طلوع سحَرم

نزدمن جز سخن فجرو سحر هیچ مگو

شب زنیمه بگذشته، سحر نزدیک است

تاسپیده ندمیده به من خون به جگر هیچ مگو

ناله ی زار  من و مرغ سحر مدغم شد

کو ، کو ،می کند آن مرغ مگر هیچ مگو

ماجرای من و دل عشق چوبشنید بگفت

آمدم عاشق محزون ، بـنـِـگر هیچ مگو

گفتم: ای عشق ،شب هجر مگر بی سحر است

گفت: خاموش، نداری تو بصَر  هیچ مگو

گفتم: این جذبه ی عشق ،از طرف معشوق است

گفت: یک  رازِ نهان است حــذر هیچ مگو

گفتمش: انتظارِ سحر و فجر (عبودی) را کشت

گفت : عاشق بشود کشته معشوق، دگر هیچ مگو

 

با احترام،چاپ دوم دیوان ابوتراب عبودی

 

 

علی اصغر محمدی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۵ - فسخ عزایم و نقضها جهت با خبر کردن آدمی را از آنک مالک و قاهر اوست و گاه گاه عزم او را فسخ ناکردن و نافذ داشتن تا طمع او را بر عزم کردن دارد تا باز عزمش را بشکند تا تنبیه بر تنبیه بود:

ابیات آخر اشاره است به آیه ۱۱ سوره فصلت در قران : ثم استوی الی السماء و هی دخان فقال لها و للارض ائتیا طوعا او کرها قالتا اتینا طائعین ( و آنگاه خداوند نظر به آسمان انداخت در حالیکه بصورت بخار و دود بود به او و به زمین گفت بیائید به اختیار و یا به اجبار گفتند می آئیم با میل و اختیار ...

این آیه به حکایت آغاز خلقت و آفرینش اشاره دارد که انسان را هم شامل میشود 

در این ابیات مولانا با زبان سمبلیک در عالم عرفان ، عاقلان را نماد انسان حسابگر و عاشقان را نماد انسان تسلیم به خالق معرفی می نماید که بدون چون و چرا امر خالق را پذیراست ...

علیرضا زرین آرا در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۰۷ دربارهٔ هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲:

خانم هنگامه اخوان در مایه دشتی همراه با ساز نی این اشعار را خوانده اند. متاسفانه جزئیات این اجرا را نمیدانم ولی در ساند کلاد میتوانید آن را پیدا کنید. نشانی که من دارم در زیر میگذارم.

پیوند به وبگاه بیرونی

سیّد محس سعیدزاده در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶:

گفت: آسان گیربرخود کارها کزروی طبع

سخت میگیردجهان برمردمان سخت گوش

این قرائت حدسی عقلانی من است وبرایش هیچ سندنقلی ندارم.برآنم تا روایتی به دست دهم که محتوای کلام را به ساگی تفهیم کند.درصورتی که پیام این  شاه بیت غزل حافظ را گرفته باشیم، هرقرائتی مارا به همین دریافت رهنمون میگردد؛ونباید هیچ تعصّبی روی کلمات داشته باشیم.

اگر به جای «میگیرد» کلمه میگردد نهاده شود بازهم تفاوتی درمعنی ندارد وگردیدن به معنی « واقع شدن» است ونه گردش لیلی ونهار.اگر کلمه آخر بیت را«کوش» بخوانیم باید آنراسخت گیر معنی کنیم. کسی که درذهنش کارهارا سخت میگیرد .نقطه مقابل آسان گیر.امادرحقیقت کارها اصلا سهل وآسان نیست وصعب وسخت است.بیت سوم«بادل خونین..»قرینه ی این تفسیر است.روزگار،طبیعت ومردم روزگا خون به دل وجگر ما میریزند.به قول خودش تا..لقمه نانی نمیدهد.مهم اما این است که ما این همه را ساده بگیریم ولبخند بزنیم وبگذریم.

به قول رابعه قصداری:زهرباید خوردوانگارید قند.

این بیت کاربردی ترین وراهبردی ترین تکنولوژی ذهنی(وحکمی) بشری معطوف به نکات قرآنی حافظ است؛ومعجزه میکند؛«کن فیکون»میکند.عرفای ما روانشناس ترین علمای روزگار اند.الحق که این تکنولوژی معجزه میکند.وقدرت اراده ی مارانشان میدهد.

سیدمحمدحسین میرفخرائی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۱:

باتوجه‌به تقدم زمانی خواجه عبدالله انصاری، دشوار بتوان این رباعی را متعلق به مولانا دانست.

محمد مهدی فتح اللهی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ شمس مغربی » رباعیات » شمارهٔ ۵:

در مصراع آخر،، بد نام کننده را نکو نامی چند ،،

به نظر درست تر می آید

محمد مهدی فتح اللهی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۴:

شعر خوبی بود

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۵۹ در پاسخ به عباسعلی محقق دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۲:

شما دو مصرع  بی پیوند را از دوبیت جداگانه اوردید به هم چسبانده اید  و میگویید یک بیت بوده 
 نیست پروا  تلخ کامان را ز تلخیهای عشق
 اب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است
خرقه تزویر از باد غرور ابستن است
 حق پرستی در لباس اطلس و دیبا خوش است

محسن جهان در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۷:

تفسیر ابیات ۱ و ۲ فوق:

انسان‌هایی مشام عطرآگین وجود خالق یکتا را حس می‌کنند که در برابر الله از فخر فروشی، کمال طلبی و ابراز وجود پرهیز کرده و همواره با خشوع و خضوع رفتار می‌کنند.

 از آنجائیکه جان‌های عاشق و دلداده حضرت دوست تشنه الطاف و نعمات الهی هستند، پژواک و بانگ آن سقای ازلی برای آنها قابل شنیدن است و فقط اینگونه سالکان راه حق شایستگی و قابلیت درک‌ آنرا دارند.

امیرحسین نیک پور در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۰:

ارنی نگفته دانم که جواب لنترانیست 

شنوم صدای یارم چه تری چه لنترانی

 

 

as در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۳۷ در پاسخ به وشایق دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳:

سعدی هم اینگونه اشعاری دارد

ما سر نهاده‌ایم تو دانی و تیغ و تاج           تیغی که ماهروی زند تاج سر بود

 

فرحناز یوسفی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۱۲ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۳ - سوگندنامه‌ای که انوری در نفی هجو قبة اسلام بلخ گفته و اکابر بلخ را مدح کرده:

این قصیده از قصاید معروف انوری است که در مدح بلخ و تبرئه خود از اتهام هجو بلخ و نجات جان خود سروده است.

خیر خیرم کرد صاحب تهمت اندر هجو بلخ

تا همی گویند کافر نعمت آمد انوری

در سکوت در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

این غزل را "در سکوت" بشنوید:

پیوند به وبگاه بیرونی

در سکوت در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴:

این غزل را "در سکوت" بشنوید:

پیوند به وبگاه بیرونی

۱
۹۴۱
۹۴۲
۹۴۳
۹۴۴
۹۴۵
۵۴۵۳