کوروش در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۵ - تفسیر وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا لَیُزْلِقونَکَ بِأَبْصارِهِمْ الایه:
چونک گشتی هیچ از سندان مترس
هر صباح از فقر مطلق گیر درس
مصرع دوم یعنی چه
سید میثم مصطفوی در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:
سلام
توضیحات هوش مصنوعی در موارد بسیار زیادی معنی را کاملا اشتباه به مخاطب القا می کند چراکه ندانستن معنی بهتر از فهم اشتباه است. لذا بنظر می رسد حذف گردد بهتر است.
علی شهداد در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۴۹ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۰:
مصرع دوم در بیت یازدهم رو بنده اینگونه شنیدم و گویی با این خوانش درستتر باشه:
ای در دل و جان من تا چند نهان از من
نشنیده کسی هرگز همخانهٔ بیگانه
محمد در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۴۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:
درود ؛ معنی بیت «ابر ده و دو هفت شد کدخدای.......» : هفت اختر بر دوازده برج فلکی، سروری و برتری یافت و هر یک در جایگاه سزاوار خود قرار گرفتند. یعنی دوازده برج در هفت سیاره قرار گرفت و هفت اختر یا سیاره شامل دوازده برج فلکی شد.
روح الله ش در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۸ در پاسخ به یزدان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۵:
الان از کجا متوجه شدی مولانا تاجیک است؟ اتفاقا این بیتش یعنی طعنه زدن به هر دویشان. هر کس پارسی سخن گفت تاجیک نیست. یعنی تعصب تا کجا؟
آرمان پروانه در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۰۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:
انگار نه انگار که شعر برای بیش از ۱۰۰۰ هزار سال پیش است. انگار همین امروز و در مورد زندگی همین امروز ما سروده شده است.
برمک در ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۶:
رسیدند یاران لشکر بدوی
همی یافتندش پر از آب روی
همی درست است عربی دوستان همه جا در شاهنامه دست برده اند
برمک در ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۲۵ در پاسخ به یکی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۶:
همه اینها پیشتر امده شما درست نخواندید
اینجا چاپ مسکو است
هیچ واژه ای کاسته یا افزوده نمیشود
جمشید زاهدی در ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۰۸ در پاسخ به 7 دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۵ - حکایت:
درود درست می فرمائید🙏🏻♥
امین مروتی در ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۵:
شرح غزل شمارهٔ ۱۸۰۵ (پوشیده چون جان میروی)
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
محمدامین مروتی
پوشیده چون جان میروی، اندر میان جانِ من
سرو خرامان منی، ای رونق بُستان من
جان نادیدنی است. معشوق هم جان است و به صورتی نامحسوس در جان عاشق راه می یابد. این معشوق، مثل سروی که راه برود، بستان وجود عاشق را رونق داده است.
چون میروی، بیمن مرو، ای جانِ جان، بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو، ای مشعله ی˚ تابان من
تو جانی و من تن. جان بدون تن جایی نمی رود. تو هم مرا تنها نگذار. بگذار نور تو همیشه جلو چشمم باش تا چشمم بتواند ببیند.
هفت آسمان را بردرم، وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری، در جان سرگردان من
اگر یک نظر عاشقانه در من بنگری، از این نگاه، چندان نیرو می یابم که می توانم از همۀ آسمان ها و دریاها عبور کنم.
تا آمدی اندر برم، شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدنِ تو دین من، وی روی تو ایمان من
با دیدار تو، از کفر و دین مصطلح برگذشته ام. مصاحبت و دیدار تو دین و ایمان من است.
بیپا و سر کردی مرا، بیخواب و خور کردی مرا
در پیش یعقوب اندر آ، ای یوسف کنعان من
مرا بی تعین و تشخص کردی. انانیت و سر بلند کردن را از من گرفتی. بی خواب و خوراکم کردی. من یعقوبم و شوق دیدار یوسفم را داریم که تو باشی. مشخصاً خطاب به شمس تبریزی است.
از لطف تو چون جان شدم، وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده، در هستی پنهان من
به خاطر لطف تو بود که به معنا راه یافتم و از خودم بریدم. در واقع وجود توست که در وجود من پنهان شده و از من آدمی دیگر ساخته است.
گل جامهدر از دست تو، وی چشم نرگس مست تو
ای شاخهها آبست تو، وی باغ بیپایان من
گل سرخ از شوق توست که تو جامه می درد. یعنی باز می شود. مستی نرگس هم متاثر و شمه ای از مستی توست. ثمردهی درختان مدیون توست. درخت وجودم را به باغی وسیع و پر گل تبدیل کرده ای.
یک لحظه داغم میکشی، یک دم به باغم میکشی
پیش چراغم میکشی، تا وا شود چشمان من
دمی داغم می کنی و دمی مرا به باغ معنا می بری. در من نور معرفت می تابانی تا چشم معنایم باز شود.
ای جان پیش از جانها، وی کان پیش از کانها
ای آنِ بیش از آنها، ای آن من، ای آن من
پیش از خلقت همه جان ها و معادن، بوده ای. زمان پیش از خلق زمان بوده ای. و این لحظه همان "آن" یعنی چاشنی و مزه و معنای زندگی است.
چون منزل ما خاک نیست، گر تن بریزد باک نیست
اندیشهام افلاک نیست، ای وصل تو کیوان من
بکذار جشم برود زیرا منزل اصلی م تن خاکی نیست. ترسی از افلاک و تقدیرات نجومی ندارم. فلک و کیوان من وصل توست که سرنوشتم را رقم می زند.
بر یاد روی ماه من، باشد فغان و آه من
بر بوی شاهنشاه من، هر لحظهای حیران من
به یاد روی شمس، آه و ناله می کنم و به هوای شنیدن بویش حیران و سرگردانم.
ای جان چو ذره در هوا، تا شد ز خورشیدت جدا
بی تو چرا باشد چرا؟ ای، اصل چار ارکان من
از شمس جدا شده ام. جانم مانند ذره ای به هوای توست و بدون تو چرا باید زندگی کنم که همه ارکان وجودم از توست.
ای شه صلاحالدین من، رهدان من، رهبین من
ای فارغ از تمکین من، ای برتر از امکان من
در مقطع غزل به صلاح الئین زرکوی خطاب می کند که تو مراد و پیر راه دان منی. از خلجان و ناآرامی من فارغی و من کاری نتوانم کرد و دستم به تو نمی رسد.
13 دی 1403
حبیب شاکر در ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۴۷ در پاسخ به nabavar دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵:
سلام و عرض ادب ممنون و متشکر دوست عزیز.بسیاربسیار فیض بردم .باز هم اگر نکته ای بود استفاده میکنم.برقرار،سلامت و پیروز باشید.
آرمان پروانه در ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۲۷ در پاسخ به فریستا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳ - داستان رویش مار بر شانههای ضحاک:
به صورت آشپز سازمان جهانی غذا پزشک سازمان جهانی بهداشت؟
احمد خرمآبادیزاد در ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۰ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۶ - داستان دهقان توانگر:
در مصرع دوم بیت 35:
یکی از معنیهای واژه «رِیْدَک» = غلامِ درگاهِ بزرگان <لعتنامه دهخدا>
سامان سامانی در ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۰:
صیادِ جان فداست، چه زیباست آرزو.
صیاد، صیادیست که باید جان فدایش کرد و ضرب شست او به ماهی روح چه زیباست.
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶:
سعدی اگر مهر شهی در سخنش هست
مهر بندگیش بیب که روی جبین است
فاطمه ولیخانیان در ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۲۷ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:
ممنون از تفسیر های بینظیر شما
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:
سعدی سخنت شنید بلبل
بر شیوه وگفته تو دل بست
جلال ارغوانی در ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:
سعدی از جادوی گفتار شدی شاه ونگار
طوطیان از همه جا سیر شده از شکرت
محمد سلماسی زاده در ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۵:
در بیت :
دهل زنید و سوی مطربان شهر تنید
مراهقان ره عشق راست روز ظهور
مراهق = کودک نزدیک به بلوغ ، یا کسی که در آخرین فرصت کاری را انجام دهد
مهدی از بوشهر در ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۶ در پاسخ به دکتر صحافیان دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز: