گنجور

حاشیه‌ها

افسانه چراغی در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۶ - در سبب نظم این کتاب و باعث ترتیب این خطاب:

هر چند که پیش ازین دو استاد در ملک سخن بلند بنیاد

منظور از دو استاد، حکیم نظامی گنجوی و امیرخسرو دهلوی هستند.

رهی Abdi در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

درود 

برای فهم دقیق اشعار مولانا برنامه گنج حضور با اجرای آقای پرویز شهبازی را پیشنهاد میکنم 

افسانه چراغی در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود:

بدان بازارگان این گفت زنهار ...

مصرع اول به این شکل درست است:

بدان بازارگان، زن گفت زنهار!

(این به درخت می‌گن😂 و از جناب عطار آوردن این لفظ به جای زن، بعید است)

ashkan asgharian در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۱۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:

سلام به همه ی دوستان.

این که عقاید سعدی در بعضی جاها مانند همین مقدمه ی گلستان در بیت: ای کریمی که از خزانه ی غیب .... با اصول حقوق بشر در تضاد است شکی نیست و البته جای تعجب نیست چراکه در آن روزگار که او میزیسته این عقاید به طور واضح در جهان اسلام و همینطور مسیحیت سکه ی رایج بوده و در آثار دیگر ادیبان ما هم نشانه ها دارد.که هنوز ته مانده ی آن در گفتار امروز ما در طعنه به سیاهان یا یهودی ها و ارمنی ها وجود داره.جای تعجب اونجاست که در بعضی جاها مثل ابیات: بنی آدم اعضای یک پیکرند... عقایدی اینچنین پیشرو ارایه کرده.

اما اینکه بعضی ها سعی می کنند به اعتبار همین بیت ها در گلستان کل شخصیت سعدی را لجن مال کنند و از همه شگفت آورتر زیبایی کلامش را زیر سوال ببرند دیگر تحلیل ادبی و اخلاقی نیست بلکه نوعی انتقامجویی از نگرش صلح طلبانه ی سعدی است که در آثار نادانی مانند دکتر شریعتی و البته همه ی اندیشمندان چپ گرا هم دیده می شود .آنجا که سعدی را فحش میده که چرا در زمان حمله ی مغول گفتی که ما را وقت خوش بود؛ انگار الان که اینهمه جنگ در عالم هست ما نباید وقت خوشی داشته باشیم و مثلا جشن عروسی یا تولد و ... بگیریم!

هیچکس بهتر از خود سعدی نمی تواند جواب این یاوه ها را دهد که: سنگ بدگوهر اگر کاسه ی زرین بشکست.... قیمت سنگ نیافزاید و زر کم نشود

شهریار آریایی در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:

به خاک پای عزیزان که از محبّت دوست

دل از محبّت دنیا و آخرت کندم

حضرت در بیت دوّم سوگند می‌خورد که آخرت و وعده‌ی دین به جهان دیگر را نمی‌خواهد و نمی‌پذیرد و به جای آن خواهانِ عشق به معشوق و مُحبّتِ دوست است.

***

بیار ساقی سرمست جام باده عشق

بده به رغم مُناصح که می‌دهد پندم

حضرت در بیت پنجم می‌فرماید که می‌خواهد از باده‌ی عشق سرمست شود و عاشقی کند و پند و نصیحتِ واعظان به پارسایی و پرهیزگاری در وی اثری ندارد.

***

سعدی زمینی‌ترین شاعر در همه‌ی سنّت شعر پارسی است و آنهایی که برچسب‌های عارف و عابد به او می‌زنند و در پِیِ آن هستند که گرایشات معنوی(آسمانی) و جدا از آن، اسلامی و قرآنی به وی نسبت دهند؛ شایسته و بایسته است که این ابیات و مضامین را در سخن او و به خصوص در غزلیّاتش لحاظ کنند و در آنها درنگ نمایند. در همین غزل در مصراع پایانی حضرت سعدی تاکید می‌کند که به زندان عشق دربند است. با وجود این همه تصریح و تاکید بر عشق و عاشقی و ردّ وعظِ واعظانِ دین،  این خطای بزرگی است که بعضی مومنان سخت‌کیش ایشان را "عارف الهی" بدانند.

 

 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۹:

در باره «مزیچ» (مصرع دوم بیت شماره 3

در نسخه چاپی، این واژه را هم‌ارز «مزاج» می‌بینیم. در واقع، واژه «مزاج» در پی فرآیندهای واج‌شناختی، نخست به «مزیج» و سپس به «مزیچ» تبدیل شده است.

Bijan G بیژن در ‫۴ ماه قبل، دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۲ - رفتن گرگ و روباه در خدمت شیر به شکار:

In order to improve the quality, I suggest that you share which AI tools you used (ChatGPT, Claude.ai, Getliner, Perplexity, Gemini, Copilot and others) and also show us your prompt, so we can improve upon it. It is important to know that different AIs provide different interpretations.

Here is my prompt to Perplexity: 'Can you explain what these poems from the Masnavi in Persian mean or provide more explanation?' And then I pasted the entire poem. I believe this provides a nice, short, interpretation as well.

این داستان از دفتر اول مثنوی معنوی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی است. داستان درباره شیر، گرگ و روباهی است که برای شکار به کوهستان می‌روند. خلاصه و تفسیر داستان به شرح زیر است:۱. شیر، گرگ و روباه برای شکار به کوه می‌روند.
۲. آنها موفق به شکار گاو کوهی، بز و خرگوش می‌شوند.
۳. گرگ و روباه امیدوارند که شیر شکار را عادلانه تقسیم کند.
۴. شیر متوجه طمع آنها می‌شود و تصمیم می‌گیرد درسی به آنها بدهد.این داستان چند مفهوم کلیدی را مطرح می‌کند:

قدرت و رهبری: شیر نماد قدرت و رهبری است. طمع و حرص: گرگ و روباه نماد طمع هستند. آگاهی درونی: شیر از افکار درونی دیگران آگاه است. عواقب سوء ظن: داشتن سوء ظن به رهبر یا فرد قدرتمند می‌تواند عواقب بدی داشته باشد.

مولانا از این داستان برای بیان مفاهیم عرفانی و اخلاقی استفاده می‌کند، مانند اهمیت اعتماد به رهبر معنوی، خطرات طمع و حرص، و لزوم پاک کردن دل از افکار منفی.

با احترام — آقا بیژن

فاطمه قوی نیت در ‫۴ ماه قبل، دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۹ - قصهٔ مکر خرگوش:

#قصه_مکر_خرگوش

🔵راه هموار است و زیرش دام‌ها
       قحطِ معنی در میانِ نام‌ها

🔵لفظ‌ها و نام‌ها چون دام هاست
   لفظِ شیرین، ریگِ آبِ عُمرِ ماست

✅راهی که در آن قدم می‌گذاریم در ظاهر صاف و هموار است اما در باطن دامهای زیادی دارد.
کلمات و نامها هم ظاهری زیبا و خوب دارند اما باطن و محتوای معنوی و سودمندی ندارند بلکه بیهوده بوده و فقط عمر آدم را تلف می‌کنند.

✅ کلمات و واژه‌ها مثل دام و تله هستند که انسان را فریب می‌دهند. کلمات شیرین و دلنشین  مثل ریگزاری است که آب را در خود فرو می‌برد و جذب می‌کند ولی نتیجه‌ای از جذب آن آب حاصل نمی‌کند. (آب هدر رفته و از بین می‌رود.)
بعضی سخنان جذاب هم انسان را فریب می‌دهد و عمر ما را که مثل آبی لطیف و ارزشمند و در واقع حیات ماست، در ریگزار سخنان به ظاهر شیرین تلف می‌کند.
در این داستان هم، شیر که نماد فردی عاقل است، گول سخنان شیرین نخجیران را خورده و در دام می‌افتد و جان خود را از دست می‌دهد.

🔸نکته:
این سخن مولانا درباره ریگزار سخنان شیرین را مقایسه کنیم با رسانه‌های گوناگونی که با سخنان و تصاویر به ظاهر زیبا و جذاب و شیرین ، عمر ارزشمند ما را تلف می‌کنند.

در شرح #فروزانفر با توجه به بیت قبل و بیان امیر سست ریش یعنی پادشاه احمق، راه را راه و رسم حکومت معنی کرده و فرموده‌اند:
راه حکومت ظاهراً هموار است، ولی زیر آن دام‌هایی قرار دارد. همینطور نام‌ها و القاب و عناوینی که به ظاهر ارزشمند و والا بوده و برای پادشاهان و بزرگان به کار می‌بردند در واقع خالی از معناست. القاب و عناوینی که نویسندگان در ابتدای نامه‌ها می‌نوشتند مانند: امیر عالم و عادل و کافی و ... که رایج بود در صورتی که امرا و پادشاهان دارای این صفت نبودند و کاربرد آنها را جهت خوشایند و چاپلوسی و کسب منفعت بیان می‌کردند.

#قصه_مکر_خرگوش

✅آن یکی ریگی که جوشد آب از او 
     سخت کمیاب است، رَو آن را بجُو 

مولانا در این بیت اشاره می‌کند که هر کلامی هم باطل نیست. سخنانی هستند که عمر آدمی با شنیدن آن نه تنها تباه نمی‌شود بلکه آن سخنان مثل چشمه‌هایی جوشان، منبع حیات و زندگی هستند. 
برو و چنین ریگزار و چشمه ساران کمیابی را طلب کن. کسانی را طلب کن که سخنان ایشان به تو زندگی ببخشد. 

 

پانیذ شاکری در ‫۴ ماه قبل، دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

ترجمه هوش مصنوعی در بیشتر ابیات این شعر به کلی اشتباه است. گنجور عزیز کاش از هوش مصنوعی برای ترجمه ها استفاده نمی‌کردی، حتما انسان های شریف که به صورت حمایتی در ترجمه اثار کمکتان می‌کردند در این سرزمین حاضرند..

م.توانا در ‫۴ ماه قبل، دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

استاد فریدون فرح اندوز  این شعر زیبای جناب سیف فرغانی را به زیبایی به صورت دکلمه خوانده اند. 

محمدحسین مسعودی گاوگانی در ‫۴ ماه قبل، دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۰۹ در پاسخ به رضا ثانی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:

دکتر الهی قمشه ایی نیز این مصرع را با کاروان می خواند نه کاردان

 

وحید نجف آبادی در ‫۴ ماه قبل، دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴:

از آپدیت جدید سایتتون ممنونم

عیچکس ابن هیچکس در ‫۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

نقش بخوان و لاتَقُل

نیلوفر صدری در ‫۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۰:

در بیت 

هر کَش از معشوق ذوقی نیست 

الا در فروخت 

او نباشد عاشق 

او باشد به معنی 

قلتبان

نیلوفر صدری در ‫۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۰:

کَش = آغوش

قلتبان = بی غیرت و دیوث

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۶- بدیع الزمان میرزا:

معنی بیت‌ها

ماه من! دلم بدون گل رویت چون لاله خون شد و جگرم از اندوه دوری، پاره پاره.

تا رخسار تو از نوشیدن می به رنگ لاله درمی‌آید، درون من همچون جام باده، لبالب از خون می‌شود.

Mebia در ‫۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۲۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۲ - حکایت:

به سختی بنه گفتش، ای خواجه، دل

منظور استادسعدی چنین بودن البته به گمان من

پیر مرد به مرد جوان گفت که کمی دندان روی جگر بذار و تحمل کن 

اما استاد سخن سعدی این جمله طولانی را در یک مصرع کوتاه جمع کرده 

موفق باشید 

محسن مرتضوی در ‫۴ ماه قبل، یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:

شرح مختصر این غزل را در کانال زیر ببینید:

 

پیوند به وبگاه بیرونی

۱
۱۴۷
۱۴۸
۱۴۹
۱۵۰
۱۵۱
۵۴۲۱