فرشیدورد در ۵ ماه قبل، شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۳۸ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۱۹:
در شرح ترکیب داس سپهر به دید بنده منظور از داس ماه است که با هر بار نو شدن به شکل داس در می آید و خوشه ای از عمر میچیند
محمد حبیبی در ۵ ماه قبل، شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۸:
با درود
به نظر کلمه (درود) با کسر دال خوانده شود صحیح است زیرا خواندن به این شکل معنی درو کردن میدهد که با کشت تناسب دارد.
آرش پورعلیزاده در ۵ ماه قبل، شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵:
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات ... همین یک مصرع برای تکمیل رزومه ی هر شاعری کافی ست
امین مروتی در ۵ ماه قبل، شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۲:
شرح غزل شمارهٔ ۱۷۹۲ (این کیست این)
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
محمدامین مروتی
این غزل نیز مراتب شوریدگی مولانا را در مواجهه با شمس و بیان احوال خود او در این مواجهه ست.
این کیست این این کیست این، این یوسف ثانی است این
خضر است و الیاس این مگر؟ یا آب حیوانی است این؟
مولانا با تکنیک بیانی یا آرایه ی "تجاهل العارفین" می پرسد این شمس واقعاً کیست که به زیبایی یوسف است و چون خضر و الیاس به من آب حیات می نوشاند؟
این باغ روحانی است این، یا بزم یزدانی است این؟
سرمه ی سپاهانی است این، یا نور سبحانی است این؟
مرا به گلستان معنا و بزم الهی برده و چشمانم را با سرمه ی اصفهان یا نور خداوند، نور معرفت بخشیده.
آن جان جان افزاست این، یا جنت المأواست این؟
ساقیّ خوب ماست این، یا باده جانی است این؟
این ساقی عزیز، از می معرفت و جان، جانم را رشد داده ،گویی در بهشتم ورد کرده است.
تُنگ شکر را ماند این، سودای سر را ماند این
آن سیمبر را ماند این، شادی و آسانی است این
شیرین زبان است و انسان را دیوانه می کند. تنش سفید است و آرامش و شادی می بخشد.
امروز مستیم ای پدر، توبه شکستیم ای پدر
از قحط رستیم ای پدر، امسال ارزانی است این
از نخوردن می توبه کردم. مثل کسی هستم که از قحطی نجات یافته و دچار فراوانی شده باشد.
ای مطرب داوود˚ دم! آتش بزن در رخت غم
بردار بانگ زیر و بم، کاین وقت سَرخوانی است این
ای مطرب خوش صدا تو نیز با شادی من همراهی کن و غم ها را از دلها بزدای که موقع شروع خواندن است.
مست و پریشان توام، موقوف فرمان توام
اسحاق قربان توام، این عید قربانی است این
از تو مستم و تابع امر توام. اگر می خواهی چون اسحاق در این عید و شادی، قربانی ام کن:
رستیم از خوف و رجا، عشق از کجا شرم از کجا؟
ای خاک بر شرم و حیا، هنگام پیشانی است این
عاشق از بیم و امید و شرم و حیا رها شده و به سوی معشوق پیش می رود. "پیشانی" ممکن است به معنی رفتن به سوی معشوق بدون خجالت کشیدن یا به معنی نوشته شدن سرنوشت بر پیشانی باشد. به نظرم وجه اول مقبول تر است.
گلهای سرخ و زرد بین، آشوب و بردابرد بین
در قعر دریا گرد بین، موسی عمرانی است این
این همه زیبایی را ببین. این همه آشوب و غوغای عاشقانه را بنگر. گویی موسی با عصایش، گَرد از ته دریای نیل بر آورده است.
هر جسم را جان می کند، جان را خدادان می کند
داور سلیمان می کند، یا حکم دیوانی است این؟
این عشق جسم را به جان و جان را آشنا با خدا می کند و داوری و قضاوت سلیمان یا خداوند را به عاشق می بخشد.
ای عشق! قلماشیت گو، از عیش و خوش باشیت گو
کس می نداند حرف تو، گویی که سریانی است این
ای عشق! هر چند کسی به زبان تو آشنا نیست ولی تو از ورای عقل و خوشباشی خودت برایمان بگو.
خورشید رخشان می رسد، مست و خرامان می رسد
با گوی و چوگان می رسد، سلطان میدانی است این
خورشید نمادی از معشوق است که آهسته و خرامان سیر می کند و چون یک چوگان باز، در میدان پهناور آسمان با سر عاشقان گوی بازی می کند.
هر جا یکی گویی بود، در حکم چوگان می دود
چون گوی شو بیدست و پا، هنگام وحدانی است این
گویی شوی بیدست و پا، چوگانِ او پایت شود
در پیش سلطان می دوی، کاین سیر ربانی است این
گوی زمانی به وحدت و سیر ربانی می رسد که دست و پا نداشته باشد و گرد و مدور باشد. یعنی زمانی که به دست و پایش اعتبار نبخشد و متکی نباشد، بلکه در گوی چوگان معشوق، به میل او حرکت نماید.
آن آب بازآمد به جو، بر سنگ زن اکنون سبو
سجده کن و چیزی مگو، کاین بزم سلطانی است این
دیگر نیازی به سبوی کوچک وجودت نداری، پس آن را بشکن. زیرا در این بزم شاهانه همه چیز فراوان است و آب فراوانی به جوی وجودت بازگشته.
6 بهمن 1403
سورن در ۵ ماه قبل، شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » تضمینها » شمارهٔ ۲:
منظور از خسرو کشور گشا که ناصرالدین شاه نیست؟
چون باور نکردنیه که این اشعار از شاه مملکت باشه
mehdi nasiri در ۵ ماه قبل، شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۳۳ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲:
دربارۀ معنی «چرخِ دیبا» در بیت چهارم آقای دکتر میلاد عظیمی، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران، در کانال نور سیاه فرمودهاند: «چرخ دیبا یعنی نقش چرخ/ دایرهای که به رنگهای گوناگون بر دیبا بافته یا نگاشته میشد.» (پایان نقل قول)
دکتر صحافیان در ۵ ماه قبل، شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:
ای پرنده شیرین، ای طوطی سخنگوی رازهای دلنشین، هیچگاه منقارت از شکر خالی نباد!(پیوسته الهام آور باشی)
۲- پیوسته سرت زنده و سبز و دلت قرین حال خوش، که از زیبایی معشوق نقشی شگرف برایمان آشکار کردی(دریافتهای زیبا و بینظیر)
۳- گرچه رازها را فروبسته رها کردی، خدایا این معما را برایمان آشکار کن!
۴- از ساغر شراب به روی ما گلابی بزن( در قدیم: گلاب برای دفع سردرد، خوابآلودگی و بیهوشی)که در بیخبری هستیم و تو دولت بیدارمان هستی!
۵-نوازنده در چه پردهای مینوازد؟!که مست و هوشیار جملگی، به رقص آمدهاند.
۶- چنان این شراب گیراست که گویا ساقی در آن مخدری ریخته است و حریفان عشق شال از سر انداخته و سر به باد دادهاند.
۷- آب حیات را به اسکندر هدیه نمیدهند آری این کار سلوک به قدرت و ثروت میسر نشود(فقط هدیه شوق است)
۸-پس اگر خواهان آب حیاتی، به حال اهل درد گوش بسپار! که بسیار خلاصه و پرمعناست!
۹- معشوق زیبا که چون نگارگری چینیهاست(زریاب خویی: بت چینی مجسمههای بودا بوده که مسافران چین با خود میآوردهاند، واژه بت با بودا از نظر زبانشناسی ارتباط دارد.آیینه جام، ۲۵۰)
۱۰- به آنان که در حجاب بیخبریاند و به خودآگاهی نرسیده، اسرار مستی و حال خوش را بازگو نکن! سخنان زنده کننده را چه نسبتی با نقش دیوار!(مولانا: نام تو حیف است با زندانیان...)
۱۱- به مبارکی پادشاهی منصور(آخرین شاه آل مظفر) حافظ بلند آوازه شد.
۱۲- ارادتمندان را نواخت و بخشش کرد، خدایا او را از آسیبهای زمانه دور کن!پیوند به وبگاه بیرونی
آرامش و پرواز روح
نیمه پنهان ماه در ۵ ماه قبل، شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۲۱ دربارهٔ صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰۲ - در ستایش و تعریف فردوسی علیهالرحمه به الفاظ فارسی:
باسلام.
استفاده از هوش مصنوعی هم برام جالب بود و هم کمی منو ترسوند که نکنه در این زمینه هم هوش مصنوعی جای انسان رو بگیره.؟
انگار این هوش مصنوعی نیست که داره جای انسان رو میگیره بلکه این انسان هست که داره جا خالی میکنه و هوش مصنوعی رو جای خودش مینشونه.
هم احسنت هم وا اسفا
سفید در ۵ ماه قبل، شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۰۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
ما کشتهٔ نفسیم و بس آوخ که برآید
از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم...
چقدر زیبا بود...
عرفان ربیعی در ۵ ماه قبل، شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:
عرض ادب
این بنده حقیر طی جستجو هایی که کردم به این نتیجه رسیدم که:
ضبط این بیت ۶(بیدلی در همه احوال...)در نسخهی قزوینی_غنی و خلخالی به شکل "خدا را" آمده است. در نسخهی نیساری، سایه و خرمشاهی به شکل "خدایا"ضبط شده و در نسخهی خانلری این بیت وجود ندارد. با توجه به معنای بیت اول و دوم این غزل، ضبط "خدایا"مناسبتر است و مستند به آیهی " هو معکم اینما کنتم" و آیهی "نحن اقرب الیه من حبل الورید" است. معنی بیت ناظر بر این نکته است که خدا با کسی و در درون اوست اما او از دور خدا را طلب میکند. الله اعلم بالصواب.
از تیم گنجور خواهشمندم که تجدید نظری درباره این بیت بفرمایند
صدیقه کامور در ۵ ماه قبل، جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۰۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۱:
مصرع اول خزان صحیحه به جای خوان
امین در ۵ ماه قبل، جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۳۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳:
اجرای بینظیر اساتید محسن چاووشی و سینا سرلک واقعا مو به تن آدم سیخ میکنه...
سالیزان در ۵ ماه قبل، جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰:
درودها بر شما،
خواهشمندم استفاده از هوش مصنوعی در گنجور را متوقف کنید، چراکه تفسیرهای ارائهشده توسط آن، در بسیاری از موارد، از دقت و صحت کافی برخوردار نیستند. پیشنهاد میکنم بستری ایجاد شود که در آن اساتید، صاحبنظران و افرادی که به ادبیات کُهنِ فارسی آگاهی و تسلط دارند، امکان ارائه تفسیرهای خود را داشته باشند، همچون فضایی برای پیشنهاد موسیقی مرتبط با این آثار که فراهم گشته است، گنجور به مرجعی غنیتر و ارزشمندتر برای علاقهمندان تبدیل خواهد شد. امیدوارم این پیشنهاد مورد توجه قرار گیرد و در آینده شاهد تحقق آن باشیم.
با سپاس فراوان.
مریم حدادی در ۵ ماه قبل، جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱ - در توحید باری تعالی:
با سلام
در این مصرع: باد را دفتر سخن کردن
آیا منظور از باد، نفس آدمی است که بدون آن نمیتواند سخن بگوید؟ یا منظور روحی است که خدا در آدمی دمیده(مثل بادی در آدم فوت کرده) که آن روح ناطق و سخنگو است؟
ممنون میشم اگه کسی میدونه توضیح بده.
رحمان رمضانی در ۵ ماه قبل، جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷:
این غزل رو استاد بنان هم در برنامه ی موسیقی ایرانی اجرا کردن
انوشه روان در ۵ ماه قبل، جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۲:
امان از بازگردان با هوش مصنوعی. خیلی ضعیف است و اشتباهات فاحش زیادی دارد. به نظرم نیازی به این کار نبود. یا دست کم در این مقطع که هوش مصنوعی به بلوغ نرسیده است نیاز نبود.
هومن ظریف در ۵ ماه قبل، جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۳۶ - تصویر زن:
متاسفانه نگاه جامعه شناسانه ایرج در مقطع زمانی او، همچنان مصداق تر و تازه دارد!
علیرضا فتح آبادی در ۵ ماه قبل، جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۰۱ در پاسخ به سيروس م دربارهٔ ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۳۶ - تصویر زن:
خیر تفاوتی ایجاد نمیکنه در مفهوم. علما چندی غفلت کردند و مردم چون شیر درنده در آن بازه زمانی میجهیدند, چه بسا با وجود واو خوانش بیت بهتر میشود و ......
علی عرفانی در ۵ ماه قبل، جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:
در بیت سوم شاعر دل خود را به کبوتر و چشم معشوق را به باز (پرنده شکاری) تشبیه کرده و از انس میان کبوتر و باز سخن گفته است. اضافه کردن کسره به کلمه «باز» به صورت «بازِ رمیدهٔ تو را» میتواند به روانخوانی این مصرع کمک نماید.
کوروش در ۵ ماه قبل، یکشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۵ - در بیان آنک ما سوی الله هر چیزی آکل و ماکولست همچون آن مرغی کی قصد صید ملخ میکرد و به صید ملخ مشغول میبود و غافل بود از باز گرسنه کی از پس قفای او قصد صید او داشت اکنون ای آدمی صیاد آکل از صیاد و آکل خود آمن مباش اگر چه نمیبینیش به نظر چشم به نظر دلیل و عبرتش میبین تا چشم نیز باز شدن: