سفید در ۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۶:۵۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۲:
شعر زیباییست...
,,شاهرخ کاظمی در ۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۳ - داستان مشغول شدن عاشقی به عشقنامه خواندن و مطالعه کردن عشقنامه در حضور معشوق خویش و معشوق آن را ناپسند داشتن کی طلب الدلیل عند حضور المدلول قبیح والاشتغال بالعلم بعد الوصول الی المعلوم مذموم:
سلام
منظور مولوی این است عاشق معشوق
بهم رسیدن گام بگیرن موقع نامه خواندن
نیست
انسان به خدا رسیده
معنوی ومادی کمک بخواهد
گله مند, نباشه
امینم در ۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ ایرانشان » کوشنامه » بخش ۹۰ - وصف شهر بسیلا:
گفته می شود بسیلا در اینجا همان کشور شیلا در شبه جزیره کره است
شمس (ساقی) در ۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳:
درود بر بزرگواران
شکی نیست که طبق آموزههای ادبی (معاینه بینم) حشو است و اگر در شعر هر شاعری چنین ترکیبی رؤیت شود منتقدان بهراحت از آن نمیگذرند اما چه اصراری هست که چون این مورد در شعر حضرت سعدیاست توجیه کنیم این مورد واضح را زیرا مبرهن است که معاینه در لغت یعنی : (به چشم دیدن) و فعل بینم حشو است و مطمئنم از مقام استاد سخن نمیکاهد.
آن عزیزانی که معاینه را به عینه معنا میکنند نمیدانم بر چه اساسی اسم مصدر را نادیده میگیرند و به دلخواه خود معنا میکنند.
بنابراین در چنین صورتی (به عینه) بر (معاینه) رجحان دارد تا حشو نشود.
اگر به عینه ببینم که قصد جان دارد
سید علی مهرجو در ۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۲۳ در پاسخ به حمید دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:
درود بر شما.
حسنی که پنهان شدنی نیست ، همان فراخوان روح شماست.
محسن سینایی در ۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۵:
مصرع دوم این بیت : اگر من جان دهم باشد تجارت ،اشکال وزنی دارد و باید به صورت زیر نوشته شود :که بدهی تو به هر جان صد جهانم
زیبا روز در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵ - نوایی:
طبیب از طلب در دو گیتی میاسا
کسی چون میان دو منزل نشیند؟این بیت شاهکار است .اولین پایه سلوک در راه عشق همان طلب
و خواستن چیزی ست که دردی دلخواه ولی جانکاه دارد .آنکه خود را دوست داشته باشد از چنین دردی فرار می کند اما آنکه واقعا عاشق است مجنون وار و حلاج گونه تا پای نیستی و دار هم برود باز از تلاش باز نمی ایستد .
فاطمه زندی در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
١. پارادوکس:کشته او، زنده ابد است.
معنی :سفر برای پای کسی که دوست را خواستار است، طولانی نیست، زیرا انسانی که
در راه او کشته شود، زنده جاوید است.
٢.معنی:حقیقت، معرفت /سماع:نغمه و آواز ٧١/٣
کنایه :پوست بر خود دریدن(رنج فراوان بردن)
معنی :آن کس که شراب حقیقت و معرفت نوشیده باشد، وقتی که به پای کوبی بر خیزد، از شوق، جامه نه، بلکه پوست بر تن خویش خواهد درید.
٣.منظور:مقصود ومراد/نظر داشتن: توجه داشتن/عربده جو:ستیزه جو.
جناس اشتقاق :منظور، نظر/مجاز :منظور (معشوق).
معنی :هر کس به چهره محبوب مورد نظر ما توجهی داشته باشد، باید خویش را فدا
سازد، زیرا او چونان دشمنی ستیزه کار و تندخوست.
٤.تا: زنهار و آگاه باش/ با هم آمدن: جمعِ شدن.
جناس لاحق: حقیر، فقیر/ تلمیح: اشاره است به ضرب المثل ((قطره قطره جمع گردد
وانگهی دریا شود))
معنی: مبادا به اشک چشم درویش بی توجّه بمانی و آن را به چیزی نشماری، از آن روی
که قطرات اشک او وقتی به هم پیوست جوی می شود.
٥.مشتاق: شیفته و عاشق / که: بلکه.
معنی : مشتاق دوست، خود نمی رود، بلکه کمند عشق او را می برد و دیگر جایی برای
اندرزهای نصیحت کنندگان یاوه سرای باقی نمی ماند.
٦. چوگان و گوی: ١٧/١.
کنایه: بر خاک افتاده(عاشقِ زار و ناتوان).
معنی : وقتی در میان راه افتاده ای را دیدی، از معشوق که مثل چوگان ضربه زده است
بپرس که این افتاده کیست، نه از افتاده که همانند گوی ضربه خورده و حیران است.
٧. چرا و چون: بحث و گفتگو، مناقشه و چگونگی / مخلص: خالص و بی ریا.
تضاد: بد، نیکو/ جناس اشتقاق : بکن، می کنی.
معنی : چون و چرا کردن و دلیل خواستن، حق بندگان مخلص نیست، اگر تو یکسره با ما
بد رفتاری کنی نیکوست، همان کن که خواهی.
٨. سرو سهی: ١٣/١٤ / قدر: ارزش واعتبار / غالیه: ٨٩/٦.
تشبیه تفضیلی : برتری قامت و خاک پای معشوق بر سرو و غالیه / ایهام تبادر: راست
(مرکب از ((را+است)) راست در معنی مستقیم را به ذهن متبادر می کند.
معنی: کدام سرو راست قامت با بودن راستی قامت تو قدر و منزلتی دارد؟ و کدام غالیه در برابر خاک خوشبوی کوی تو میتواند ادّعای خوشبویی کند؟
٩.خداوند عقل: صاحب عقل، دانا /غمزه: ناز و عشوه، اشاره به چشم و ابرو/ خوبان: جمعِ
خوب، زیبارویان.
کنایه: دل دادن(عاشق و شیفته شدن)، سنگ و سبو: (تعبیر از آنکه دو مخالف برابر
یکدیگر قرار گیرند، پایداری و فنا پذیری) / تشبیه مرکّب:دل به غمزه خوبان دادن به سنگ و سبو مانند شده است / تضادّ معنوی: سنگ و سبو.
معنی : آن که خرد و عقلی داشت، مرا بسیار نصیحت کرد که دل به کرشمه و ناز خوبان دادن، همانند قرار دادن کوزه است در برابر سنگ. (اما دریغا که به نصایح او گوش فرا ندادم!)
١٠- به دوستی: قسم به دوستی/ دوست:معشوق و محبوب.
تضاد: دشمن، دوست/ جناس زاید:دوستی، دوست/ ایهام :بر سر ١-افزون و بیشتر ٢-بر
سر و روی.
معنی : اگر بیش از هزار دشمن بر سر سعدی گرد آیند، به دوستی سوگند که او جز حدیث
دوست چیزی نخواهد گفت.
١١- تو بر تو: لا به لا، به دنبال هم، فراوان و بسیار.
تناسب: نوشتن، صفحه.
معنی: داستان عشق با اشک خونین نوشته شده است. فقط به صفحه ی اوّل و آغاز عاشقی منگر، همه ی آن را مطالعه کن تا دریایی که حکایت عشق لایه به لایه است و زیر هر لایه سوز و گدازی دیگر وجود دارد.
منبع : شرح غزلهای سعدی
دکتر محمدرضا برزگر خالقی
دکتر تورج عقدایی
سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟
از گلستان ِ ما بِبَر طبقی
شاد و تندرست باشید .
احمد نیکو در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:
متن صحیح بیت اول رباعی:
چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به گمان و شک همه عمر نشست
احمد نیکو در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱:
هر سبزه که بر کنار جویی بوده است
گویی که خط فرشته خویی بوده است
پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی
کان سبزه ز خاک ماهرویی بوده است
احمد نیکو در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۹:
بیت دوم رباعی بدین متن هم صحیح است:
بسیار همی روند و بسیار آیند
بربای نصیب خویش کِت بربایند
فاطمه زندی در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:
غزل ۶۲ سعدی
وزن : مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل
معنی بیت اول
۱_ ای معشوق زیبا روی من ، چه کسی لبان سرخت را مکیده است ؟ وای یار لطیف ، چه کسی چهرهء همانند به ِ تو را به دندان گرفته است ؟
[لعبت : در لغت به معنی عروسک و پیکر نگاشته / لعل : سنگ قیمتی سرخ رنگ / مزیدن : مکیدن ، مزه کردن و چشیدن / گزیدن : به دندان گرفتن ، گاز گرفتن / تشبیه : لب به لعل ، لطافت به باغ ، روی به "بِه" ( اضافهء تشبیهی ) ]
معنی بیت دوم
۲_ کسی که لب لعلت را مکیده و به رویت را به دندان گرفته ، در تمام عمر خود صیدی زیباتر از این به دست نیاورده و هرگز خر بزه ای به این شیرینی نبریده است .
[ تشبیه : معشوق به صیدی زیبا و خر بزه ای شیرین مانند شده است .]
معنی بیت سوم
۳_ ای خضر بهره مندی از چشمهء آب حیات حلالت مباد .آیا میدانی که اسکندر برای رسیدن بدان چه محنت و مرارتی را متحمل شده است ؟
[خضر ---> بیت سوم غزل ۵۳ /
چشمهء حیوان ---> بیت سون غزل ۵۳ /سکندر : اسکندر (برای اطلاعات بیشتر به لغت نامه مراجعه گردد) /تناسب: خضر ،چشمهء حیوان / تلمیح : به داستان خضر و چشمهء حیوان و نیز سکندر و طلب چشمهء حیوان /... شاید مراد سعدی این باشد که ای کسی که بی مرارت و سختی به معشوق دست یافتی ، آیا می دانی که من در طلب او چه محنتی کشیدم ؟
معنی بیت چهارم
۴_ آیا آنچه بر جامه ات ریخته ، خون کسی است که کشتهء عشق توست یا شراب سرخ یا آب توت سیاه است ؟
[تجاهل العارف : سعدی میان خونی که بر لباس او چکیده ، با توت سیاه و می سرخ فرقی ندیده است.]
معنی بیت پنجم
۵_ با همگان معاشرت و اختلاط می کنی ، ولی از ما می گریزی ، این گریختن گناه تو نیست ، بلکه بد اقبالی من است که بخت از من رمیده است .
[جمله : همه / بخت رمیده : سعادت و اقبال گریزان و نافرمان ]
معنی بیت ششم
۶_چه نیکو شد که حصار باغ دوشیزگی تو یکباره فرو ریخت !تا دیگر نتوانی مدعی شوی که هیچ کس باغ عصمت و دوشیزگی مرا ندیده است .
معنی بیت هفتم
۷_ اگر عوام بدانند که میوهء روی درخت رسیده و شیرین است ، نمی گذارند آن میوه خیلی روی درخت بماند
[ بر بار : بر درخت و شاخه /عام : مردم /جناس زاید : بر ،بار /ایهام ترادف : بین "بر" در معنی
" میوه " که در اینجا مراد نیست با " بار و میوه " / استعارهء مرکب : بیت با توجه به ابیات دیگر غزل در معنای دیگری به کار رفته است : اگر مردم از رسیدگی و بلوغ تو آگاه شوند ، به سراغت خواهند آمد ]
معنی بیت هشتم
۸_ با توجه به مضمون بیت قبل ، گل نمی خواست شکو فایی اش یک هفته دوام داشته باشد ،اما چه می توان کرد که امروز نسیم سحر گاهی پردهء گل را درید، همچنانکه تو به دست اغیار افتادی و دوشیزگی ات از بین رفت .
[ استعارهء مرکب : بیت در معنای غیر حقیقی به کار رفته است .
معنی بیت نهم :
۹_ در دجله که پیشتر مرغابی کوچک هم از ورود بدآن هراس داشت ، اینک به دلیل اینکه تاتار ویرانگر پل آن را درهم دریده است ، کشتی بزرگ بدآن وارد می شود .
[ اندیشه : ترس و بیم / تتر : تا تار --> بیت سوم غزل ۵۹ / جسر : پل /تناسب : دجله ، مرغابی ،کشتی ، جسر ،/ ایهام تبادر : با توجه به دجله و کشتی ، رَوَد ،رود را به ذهن متبادر می سازد .]
معنی بیت دهم
۱۰ _ گذشت آن روزگاری که به خود می بالیدی و می شد از دست تو باده گرفت .ما را به کوزه ای که بیگانه از آن نوشیده باشد ، نیازی نیست .
[ فقاع : شرابی که از جو و مویز و جز آن گیرند ، آب جو (لغت نامه ) /کنایه : فقاع گشودن ( تفاخر کردن ، بالیدن ، نازیدن ) استعارهء مرکب : بیت دارای معنای مجازی است ]
معنی بیت یازدهم
۱۱_ معنی بیت یازدهم
۱۱_ ای سعدی درِ باغ سعدی و عشق دیگری را بکوب و این مزرعه را که در آن گله ای چریده است ،رها کن . به دنبال کسی باش که دست خوردهء دیگری نباشد .
[ تشبیه : هوا به بستان / کنایه : درِ چیزی را زدن ( چیزی را طلب کردن ) /تناسب : گله ،چریدن /استعارهء مرکب : این بیت هم علاوه بر معنای حقیقی ، با توجه به فضای غزل ، معنایی مجازی دارد .]
منبع : شرح غزلهای سعدی
دکتر محمدرضا برزگر خالقی
دکتر تورج عقدایی
سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟
از گلستان ِ ما بِبَر طبقی
شاد و تندرست باشید .
محمد غافری در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۲۵ در پاسخ به مصطفی ممتاز دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۷ - داستان پیرزن با سلطان سنجر:
آفرین بر شما! مجروح را با جسم هم قافیه کردید. صد آفرین! جناب نظامی باید در مکتب شما شاگردی می کرد.
محمد غافری در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۲۳ در پاسخ به نادر دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۷ - داستان پیرزن با سلطان سنجر:
به چه استنادی؟؟؟؟
محمد غافری در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۲۱ در پاسخ به هاملت دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۷ - داستان پیرزن با سلطان سنجر:
این که وزنش نمی خواند و درست نیست!!! اصلاً شما چرا با این همه کمالات خودتان یک مخزن الاسرار نمی سرایید؟
baabak heidarinik در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۱۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - حکایت:
در این شعر بسیار زیبای سعدی، تناقضی نهفته است و شعر پیام خویش را نفی می کند
در مصرع دوم بیت
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابان دهد باز
این تناقض کاملا آشکار است
پیام شعر این است که بدون چشمداشت نیکی کن، بدون هیچ امید پاداشی و در جامعه نیز برای بیان همین منظور به صورت ضرب المثل آمده است
ولی این بیت و مصرع می گوید نیکی کن تا در جایی که سخت گرفتار آمده ای، یزدان به پاس نیکی بی انتظار پاسخ تو، به تو پاسخ و پاداش دهد
با درود و سپاس
محمد غافری در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۱۷ در پاسخ به کینگو دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۷ - داستان پیرزن با سلطان سنجر:
این پیشنهاد را بر چه اساسی می فرمایید؟ رطل به معنی پیاله است و با وضعیت شحنه ی مست مطابقت دارد. حافظ هم در جایی می فرماید: راهی بزن که آهی با ساز آن توان زد//شعری بخوان که با او رطل گران توان زد. من فکر می کنم دوستان قبل از اظهار نظر بهتر است یک تحقیق کوچک راجع به موضوع مورد بحثشان بکنند بد نیست.
همه من در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۵۹ در پاسخ به پوریا دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۲:
درود می آگاهی دادن و آگاهی گرفتن از هیچ است
فاطمه زندی در ۲ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
وزن : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات
معنی بیت اول
۱_این بوی خوش که روح را صیقل می دهد ، از خصایل آن معشوقه بر خاسته و این آب حیات از سر چشمهء جاودانی او جاری گشته است
[ اب زندگانی : ---> بیت سوم غزل ۵۳
کوثر : ---> بیت پنجم غزل ۵۷ ]
معنی بیت دوم
۲_ای نسیم بوستانی ،مگر نافه ای به کمر بسته ای که چنین خوشبویی؟ و ای مرغ آشنا ،آیا نامه ای از معشوق به پرت بسته شده است ؟!
[نافه --->مشک در بیت دوم غزل ۲۲ / میان : کمر /مرغ آشنا : مرغ دست آموز ./تناسب : مرغ ،نامه ،پر " نامه را به پر مرغ می بسته اند " /آرایهء موازنه : تقابل واژگان هم وزن در دو مصراع /جناس لاحق : نافه ، نامه ]
معنی بیت سوم
۳_آیا این دوست است که در گذر گاه خود بوی خوش بهشت را می پراکند ؟! و آیا این روشنایی دوست است یا قافلهء سپیده دمان که جهان را بدین سان روشن کرده است ؟!
[تجاهل العارف : نادان نمایی میان بوی بهشت و نسیم دوست / تشبیه صبح به کاروان "اضافهء تشبیهی "]
معنی بیت چهارم
۴_این پیک از کدام سرزمین خوشبوی آمده است ؟! و این نامه که عنوانش چنین معطر است ،در خود چه خبر خوشبویی دارد؟! یا در چه چیز خوشبویی پیچیده شده است ؟!
[قاصد: پیک /مشک بوی : معطر و خوش بوی /تناسب : قاصد ، نامه ، عنوان / ایهام : از کدام زمین است مشک بوی ۱_از کدام زمین مشک بوی است .۲_در اثر بودن در کدام سرزمین مشک بوی شده است .این نامه در چه داشت . ۱_ در این نامه چه داشت . ۲_ این نامه را در چه چیزی پیچیده بود ]
معنی بیت پنجم
۵_ آیا در مسیر حرکت باد عود بر آتش نهاده اند ؟ یا در آن سرزمین که تو هستی ،به تاثیر پذیری از تو خاک هم عنبر می شود؟
[عود: ---> بیت سوم غزل ۵۹ /عنبر : ---> بیت هفتم غزل ۵۷ / تناسب : باد آاش ، خاک /تشبیه : خاک به عنبر / تجاهل العارف : عود به آتش نهادن یا عنبرین بودن خاک .]
معنی بیت ششم
۶_ باز آی و در رندان مشتاق را بکوب ، زیرا که دو چشم دوستان مثل میخ که بر روی در کوبیده شده ،بر در مانده و انتظار ورود تو را می کشند.
[ رندان : جمع رند ---> بیت دوم غزل ۱۱ /رندان شوق : رندان عاشق و مشتاق / مسمار : میخ /کنایه : حلقهبر در کسی زدن "کمک و یاری از کسی خواستن " دیده بر در بودن "منتظر و چشم به راه بودن ]
معنی بیت هفتم
۷_ باز گرد که در دوری از تو چشم امیدوار ما مثل گوش روزه دار بر الله اکبر است.دیدن تو برای چشم امیدوار ما مثل شنیدن صدای اذان است برای روزه داران که آنان را از ریاضت گرسنگی می رهاند و ما را از مرارت فِراق .
[تناسب : چشم، گوش ]
معنی بیت هشتم
۸_ می دانی که ما روزگار را بی تو چگونه سپری می کنیم ؟ آن روزی که بدون تو می گذرد ، برای ما مثل روز محشر طولانی و سخت و عذاب آور است .
[ روز محشر : روز قیامت ]
معنی بیت نهم
۹_ در این اندیشه بودیم که بیماری عشق خود را با شکیبایی مداوا کنیم ، اما چه سود که هر روز عشق افزون می گردد و شکیبایی کم.
معنی بیت دهم
۱۰_ چهرهء تو از برابر چشمان ما غایب، ولی خلق و خوی خوشت در نظر ما مجسم است، همچنانکه دیدار و ظاهر امری در حجاب و معانی باطن آن آشکار باشد
[ دیدار: چهره /معانی : جمع معنا ، حقایق ]
معنی بیت یازدهم
۱۱_در فضای محدود نامهء عشق چه مقدار می توان داستان عشق را گنجاند ؟ پس سخن کوتاه می کنم ، زیرا بیانِ عشق ما کارِ نامه نه، بلکه کار دفتری است با مجالی فراخ .
[ تناسب : نامه ،حدیث ، دفتر
معنی بیت دوازدهم
۱۲_سعدی مثل درختی در بیابان که آذرخش آن را می سوزاند ،اما باز هم میوه ای بر آن دیده میشود ، از شوق می سوزد ،ولی میوه ء درخت سخنش همچنان تر و تازه است
[ بادیه : صحرا و بیابان ./کنایه : تر بودن سخن " دلنشین و نغز بودن شعر /تشبیه: سعدی به درخت بادیه ، شوق به برق "اضافهء تشبیهی " /استعارهء مکنیه : میوهء سخن "میوه درخت سخت " ]
معنی بیت سیزدهم
۱۳_آری ، لحظه های اهل بزم از بوی خوش عود از لذت سرشار است ، اما آنان از آتشی که در درون مجمر وجود دارد و عود را می سوزاند ، آگاهی ندارند
منبع : شرح غزلهای سعدی
دکتر محمدرضا برزگر خالقی
دکتر تورج عقدایی
سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟
از گلستان ِ ما بِبَر طبقی
شاد و تندرست باشید .
جهن یزداد در ۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۰۸ در پاسخ به شیرین دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵ - در تنبیه و موعظه: