گنجور

حاشیه‌ها

محمد حسن رستگارزارع در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:

به نام خدای رحمان و رحیم

مولانا نیز شعری در مضمون فوق سروده است:

صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق
نیست فردا گفتن از شرط طریق

معنی ابن الوقت در لغتنامه دهخدا:

[ اِ نُل ْ وَ ] (ع ص مرکب ) ابن وقت . آنکه بمقتضای وقت کار کند و سابقه و لاحقه را اعتبار نکند. زمانه ساز. || آنکه از حاضر تمتع جوید بی نظری بگذشته و آینده.

 

محمد حسن رستگارزارع در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۷۳:

این ابیات در مورد کل موجودات اشاره دارد به آیه‌ای از سوره الرحمن: کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ (هر چه روی زمین است، دستخوش مرگ و فناست) و در مورد انسان به آیه: کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ (هر نفسی چشنده مرگ است). آیه فوق در سه سوره آل‌عمران، انبیاء و عنکبوت آمده است. همه فانی‌اند و تنها خداست که می‌ماند (وَ یَبْقی‌ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ).

فاطمه زندی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۳:

غزلی زیبا از مولانای جان 

که در اوج گزافه گویی و غلو است.(که از زیباییهای شعر پارسی است ) 

معنی بیت اول 

تخته : استعاره از عالَمِ هستی است ( در قدیم به جای دفتر و کاغذ بر روی لوح های فلزی یا چوبی می نوشته اند ..با مرکب و پس از استفاده ء از مطلب و یا حفظ کردن آن لوح را می شستند ..یعنی لوح عالم هستی را شستم و دیگر در فکر هستی نیستم و سرِ آن را هم ندارم یعنی برایم مهم نیست .(در فکر آن نیستم ) ،پردهء اسرار خدای ِ بی چون را هم دریدم و در فکر آن هم نیستم ..بعنی ما حق نداریم با خدا چون و چرا کنیم ..(خدای بی چون )

 

معنی بیت دوم 

مرا چون دایه ء پاک نهاد و پاک سرشت با شیر لطف و مهربانی و زیبایی پروده است ، دیگر ملامت ِ ملامت گویان به من نخواهد رسید چون هیچ غمی در من راه ندارد ..

بیت سوم 

چنان نیست شده ام که اگر معشوق بگوید لحظه ای با من بنشین ،با او نخواهم نشست ،چون نیست شده ام ..و چگونه نیست ،می تواند با کسی بنشیند ..

بیت چهارم 

از آن لحظه ای که آدم را خداوند بوحود آورد .هم بیزارم !و به آن هم فکر نمی کنم ...

بیت پنجم 

به یک فرد فضول و زبان دراز که یک لحظه ( یا یک دم ) هم از آن خودش نیست چه می گویی چه می خواهی .هزار بار خواهم گفت در فکر بودن ِ خودم هم نیستم ..چون خودی وجود ندارد ..و هر چه هست اوست ..

البته میشود ساعتها برایش نوشت و ...چون بسیار زیبا و ژرف است این غزل 

حافظ : میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز..

در حقیقت همه ء این غزل فنای فی الله هست...👆🏻🙏🏻

شاد و تندرست باشید

محسن جهان در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷:

شاعر نامی قرن چهارم در این رباعی می‌گوید:

هر آنچه را که پروردگار، با انصاف و عدالت نصیبت کرده بدون آز و حسد به آن قانع باش. هیچگاه در بند تکلف و بزحمت انداختن خود نباش. و ضمن پرهیز از زیاده خواهی آزاد و آرام زندگی کن.

به آنهایی که از تو بیشتر دارند توجه نکن و غم و غصه را بخودت راه مده. و همواره سعی کن به زیر دستان نظر کنی و با شکر و صبر از خدایت تشکر کن و شاد زندگی کن.

رضا جهانگیری در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۵ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳ - مکاتبۀ منظوم:

معنی سم الخیاط چیست؟ خیلی گشتم و تحقیق کردم پیدا نکردم لطفا کسی اطلاع داره بگه

فرامرز شالمایی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۰۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:

استاد شجریان این شعر را عالی اجرا می کند 

فاطمه زندی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳:

غزل ۶۳ 

وزن : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات 

معنی بیت اول 

۱_نیکو ترین چیز از میان همهء چیزهایی که پیش میآید و می گذرد ، سخن دوست و از دوست سخن گفتن است ، زیرا پیام کسی که با وی انس،و الفتی داشته ایم ، دمی است  که روح را صیقل می دهد.

[از هرچه می رود : در باره ء هر چیزی که سخن  گفته می شود /دوست : معشوق و محبوب /آشنا: آشنای دل ، یار و دوست .[

معنی بیت دوم 

۲_هر گز شنیده ای کسی هم حاضر باشد و هم غایب ؟ آن کس منم که خود در میان جمع حضور دارد ، ولی دلم در جای دیگر و در گرو عشقی دیگر است .

[ وجود حاضر غایب: وجود و شخصی که در عین اینکه حاضر است غایب باشد .متناقض نمایی ( پارادوکس ) : وجود حاضر غایب ‌]

معنی بیت سوم 

۳_اگر شاهد و زیبا روی در میان مجلس نباشد ، به شمع بگو که خاموش شود ( زیرا در مجلس کسی که شایستهء دین باشد وجود ندارد .) و اما اگر معشوق در محفل حاضر باشد، به چراغ و شمع هم نیازی نیست ، چون وجود نورانی او روشن کنندهء مجلس است .( در هر حال در صورت ِ بودن یا نبودن معشوق نیازی به چراغ و شمع نیست.)

[ شاهد: معشوق زیبا /مردن شمع : خاموش شدن /منوّر : روشن و درخشان ./تناسب : شمع ،چراغ ،منوّر  ]

معنی بیت چهارم 

۴_ مردم روزگار ما برای بهجت خاطر به باغ و صحرا می روند ، اما برای عاشقان زنده دل کوی محبوب نشاط انگیزترین باغ و صحراست .

[ ابنا: جمع ابن ، پسران  و فرزندان ، مردم / آرایه ء تکرار : صحرا ، باغ / تشبیه : کوی دلبر به صحرا و باغ مانند شده است.]

معنی بیت پنجم 

۵_ می روم که جان خویش را بر گامهای او نثار کنم ، اما همچنان در این اندیشه ام که جان من تحفه ای ناچیز است و لایق ریختن به پای دوست نیست .

[ جان می روم که  : می روم که جان را / شوق : اشتیاق و آرزو / نزل : آنچه از اطعام و جز آن پیش مهمان نهند ./کنایه : جان در قدم انداختن ( خود را فدا کردن )

معنی بیت ششم 

۶_ای کاش محبوب من که از سر خشم و تند خویی مرا ترک کرده است ،باز می گشت ، زیرا چشم این آرزو مند یار هنوز بر در است و آمدن اورا انتظار می کشد .

[ کنایه : دیده بر در بودن ( منتظر بودن )

معنی بیت هفتم 

۷_ای عزیز من ، قلب مرا همانند عود بر آتش نهاده و سوزاندی و این نفسی که در غم تو بر می آورم ، دود دل سوخته ای است که از آتشدان سینه ام بر می آید .

[ جانا: ای معشوق همچون جان عزیز /عود : --> بیت سوم غزل ۵۹ /دم زدن : نفس کشیدن /مجمر : منقل و آتشدان ./کنایه : دل بر آتش سوختن ( بی تاب و قرار کردن ) /تشبیه : دل به عود .]

معنی بیت هشتم 

۸_شب هایی که بی تو در خیال به سر بردم ، مثل شبهایی است که آدمی در گور تنها می ماند و چنانچه شب بی تو سپری شود و صبح گردد ، آن روز ،روز قیامت است ، یعنی شب جدایی تو به درازی شبی است که فردایش قیامت است.

[ روز محشر : روز قیامت /تشبیه : شب ها به شبِ گور مانند شده است /آرایهء تکرار : شب ، تو / تضاد : شب ،روز .]

معنی بیت نهم 

۹_ عنبر گیسوانت به سان گردن بندی گردنت را به خوبی می آراید و زیبا رویی چون تو نیازی به زیور دیگری ندارد.

[عنبرینه : زیوری است که در میان آن عنبر کنند و در گردن اندازند / تمام : درست و کامل و بی عیب /خوب رو : زیبا رو /تشبیه : گیسو به عنبرینه مانند شده]

معنی بیت دهم 

۱۰_ای سعدی، امیدواری تو برای رسیدن به معشوق و بر خورداری از وصال او خیالی باطل بوده است ،زیرا هجران  او تو را از پای در آورد ،ولی هنوز تصوّر می کنی که وصال وی میسّر است .

[تضاد : وصل ، هجر / کنایه : خیال بستن ( تصور کردن )

معنی بیت یازدهم 

۱۱_این امید درازی که برای وصل او در دل می پرورانی ، باعث  دریغ و تاسف است !  و دور باد از تو که خیال ناممکن ِ رسیدن به او را در سر داشته باشی 

منبع : شرح غزلهای سعدی 

دکتر محمدرضا برزگر خالقی 

دکتر تورج عقدایی 

سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟

از گلستان ِ ما بِبَر طبقی 

شاد و تندرست باشید .

احمد نیکو در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۰۵ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۷:

دانی ز جهان چه طَرْف بربستم؟ هیچ

وز حاصل ایام چه در دستم، هیچ

شمعِ طَرَبم، ولی چو بنشستم، هیچ

آن جامِ جَمَم، ولی چو بشکستم، هیچ

(خاقانی شروانی)

احمد نیکو در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۰۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹:

گویند هر آنکسان که با پرهیزند

زانسان که بمیرند بدانسان خیزند

ما با می و معشوق از آنیم مدام

تابو که به حشرمان چنان انگیزند

احمد نیکو در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷:

متن اصلی رباعی

در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش

دیدم دو هزار کوزه گویا وخموش

از دستهٔ هر کوزه برآورده خروش

صد کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش

فاطمه زندی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:

غزل۷۸. وزن مفعولن فاعلاتن مفاعیلن فاعلات(بحرمضارع مثمن آخرب مکفوف مقصور). ۱-علی رغم:برخلاف میل وخواهش. تشبیه: شب مابه روزووصال دوست به عید(اضافه ی تشییعی)/تضاد: دوست ودشمن/. جناس زاید: امشب، شب. معنی: امشب به راستی شب مامثل روز روشن ودرخشان است؛زیراپراین شب برخلاف خواست دشمن به وصال دوست رسیده ایم وصال دوست مثل عیدنورانی است. ۲-نسیم صبح: نسیم سحرگاهی،بادصبا/نهکت:بوی خوش/لادن: نام صمغی است خوشبوی که ازگیاه عشقه حاصل میشود( گل وگیاه درادبیات منظوم فارسی). تجاهل المعارف: میان بادیهشت ونسیم صبح وبوی لادن وبوی دهان دوست مردداست. معنی:آیااین بادی که ازجانب بهشت وزیدن گرفته،نسیم صبح گاهی است؟! وآیااین بوی خوش دهان توست که به مشام می رسدیابوی لادن؟! ۳- تناسب:تن،جان، چشم ،سر،روان وتن. این بیت شاهدمثالی است برای آرایه ی«تتمیم» درعلم معانی وازموارداطناب است وناگفته پیداست که درچشم درسروروان درتن جای دارد. معنی: جسم وروانم که درسروجسم جای دارندوبی آنهازندگی دیدن ممکن نیست،هرگزازجسم ‌وجان توبرای من عزیزترنیست ۴-خاطر: دل/معلق:آویخته وابسته، گرفتارودربند(لغت نامه). کنایه: گردن به خدمت نهادن(اطاعت وفرمانبری کردن) آرایه یقلب: گردن وگوش، گوش ‌و. گردن معنی:تاذهن وخاطرمن دلبسته ی گوش وگردن توست،برای خدمت به تو تسلیم هستم وبه سخنانت گوش فرامیدهم. خوشه چین ۱۲/۶. کنایه: سایه برگرفتن(بی توجهی کردن)/ تشبیه مرکب:مصراع اول مشببه ومصراع دوم مشبه به. استعاره‌ی مرکب: بیت درمعنایی غیرازمعنای حقیقی خود،به قرینه ی ابیات دیگربه کاررفته است/تضاد: پادشاه،درویش/تناسب: خوشه چین، خرمن. معنی: ای پادشاه،به درویش عنایتی داشته باش؛زیراهرجاخرمنی وجودداشته باشد، ناچارخوشه چینی درکنارآن خواهدبود.

۶-فراخ: وسیع وگسترده،بزرگ/چشم سوزن:سوراخ سوزن. ایهام:دورازتو. ۱- درفراق ودوری تو. ۲- ازتودورباد/کنایه:تنگدلان(ملولان وافسردگان واندوهگینان). تشبیه مرکب: مصراع اول مشبه،مصراع دوم مشبه به/ آرایه ی تکرار:چشم/. تضاد: تنگ در«تنگدلان»بافراخ. معنی: دورازتوبساط گسترده ی گیتی برای من جای جولان نیست.آری،دنیادرنگاه غمگینان به اندازه ی سوراخ سوزن تنگ ‌وکوچک است. ۷-شوق:اشتیاق وآرزومندی/متعلق: درآویزنده. کنایه:دست متعلق به دامن بودن(محتاج بودن)/تناسب: دست،دامن. معنی:عاشق نمیتواندازنفوذعشق رهایی یابد،زیرابه هرکجاکه روی می آورد،دستانمقرون به شوق او به دامن معشوق آویخته است

۸-رقیب:۸/۹/بادبیزن:بادبزن/ شکر:نام یکیازمعشوقه های خسروپرویزاست،شیرین باآنکه علاقه ی مفرطی به خسروداشت، درمقابل هوس اومقاومت می کرد وخسروبرای تحریک حسادت شیرین به اصفهان رفت وبازنی پرآوازه ‌وجمیل،به نام شکراصفهانی ،ازدواج کردوشکردرمدت کوتاه زندگی خودباخسرواورافریفت وکام خسرورانیاورد(فرهنگ تلمیحات ذیل خسروپرویز). تلمیح:اشاره به داستان خسروشیرین/متناسب: شیرین،شکر/. ایهام:شیرین. ۱- معشوق به طورکلی۲- معشوق فرهاد. ایهام تناسب: بین«شیرین وشکر» درمعنای غیرمنظورشان با« مگس»/تشبیه مرکب: مصراع اول مشبه،مصراع دوم مشبه به. معنی: معشوق بدون نگهبان ازخانه بیرون نمی رود،زیراهمانطور که برای دفع مگس ازگردشگربادبزن لازم است،رقیب هم میتواندهوسبازان راازگردمعشوق براند

۹- دهل نوعی طبل ونقاره/ گاودهل زن، گاوی بودکه دهل نوازبرپشت آن دهل می کوفته است.مانندشترنقاره خانه که گوشش ازاین صداهاپراست ‌وهراسی ندارد. تشبیه مرکب: مصراع اول مشبه، مصراع دوم مشبه به/. تلمیح: اشاره به داستان گاودهل زن درکلیله ودمنه. معنی:ستمی که ازنگهبان معشوق به من می رسد وملامت هایی که مردم زمانه برمن روا می دارند آنچنان برمن بی تاثیراست که صدای دهل برای گاودهل زن

۱۰- بازپرنده ای است شکاری که درقدیم شاهان برای شکارازآن استفاده می کردند ‌وغالبا برروی دست ‌شانه ی خودجای می دادند،وشاهبازبازی باشدسفیدوبزرگ، این پرنده به رنگ های زردخرمایی یاخرمایی تیره وسفیدفام دیده می شود،ولی بیشترنوع سفیدرنگ آن رابدآن نام خوانند(لغت نامه)/ نشیمن:آشیانه. استعاره ی مصرحه:شاهباز(معشوق). معنی: بازهای شکاری شاه برای شاهبازی که دل سعدی رامنزل خویش ساخته، حسادت می ورزند، زیراآنهابربازومی نشینندواین شاهباز بردل. ۱۱-قلب رقیق:دل نازک ونرم مهربان/ حدیث:سخن، حکایت وماجرا/ آبگینه:شیشه/. مبین: پیداوآشکار. تشبیه مرکب:مصراع اول مشبه،مصراع دوم مشبه به. معنی: دل نازک چگونه می تواندداستان عشق رادرخود پنهان نگه دارد؟همان طورکه چیزی را که درشیشه پنهان کنی،کاملاآشکاراست وپوشیده نمی ماند،حدیث عشق هم ازپشت قلب رقیق،آشکارامشاهده می شود

با تشکر از همکار و دوست خوبم مهربانو طاهره طاهری 🙏

منبع : شرح غزلهای سعدی 

دکتر محمدرضا برزگر خالقی 

دکتر تورج عقدایی 

سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟

از گلستان ِ ما بِبَر طبقی 

شاد و تندرست باشید .

شیدایی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۵۱ در پاسخ به رضا ساقی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:

شکر به حضورتون

سهند پورمحمد در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰۳:

سلام یکی از بیت ها جا انداخته شده

کابِر در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۴۹ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:

شما فیلسوفی نه یک آدم عادی

Neyname در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

درود و وقت بخیر دوستان و سروران ارجمند. این بیت:

می با جوانان خوردنم «باری» تمنا می‌کند

تا کودکان در پی فتند این پیر دُردآشام را

در دیوان عمادالدین نسیمی هم به این شکل موجود است:

می با جوانان خوردنم، «خاطر» تمنا می‌کند

تا کودکان در پی فتند این پیر دُردآشام را

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲

 

دکتر محمدحسین بهاری در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

درود و مهر هم‌میهنان و حافظ‌دوستان عزیز.

 

بد نیست یادآوری این نکته که این نه غزل نخست حضرت حافظ است و نه اگر قرار باشد غزل‌های حضرتش با ردیف و قافیه بر اساس حروف الفبا مرتب شود، در ابتدا قرار می‌گیرد.

 

این غزل را حضرت حافظ در سال‌های پایانی روزگار خویش سروده‌اند و در ترتیب الفبایی نیز غزل دوازدهم و پس از غزل

«ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما»

در جای آخرین غزل با حرف  آ قرار می‌گیرد.

 

بی‌گمان گردآورندگان غزلیات حضرت حافظ، از این فرهشت أگاه بوده‌اند، و آهنگ آن داشته‌اند که این غزل در آغاز جای بگیرد.

 

شاید از این روی که بسیاری از شاه‌کلیدها (یا شاه‌واژه‌ها) و پایه‌های فکری جهان‌بینی شاعری که رندی را از حضرت خیام، حضرت ابن‌سینا و حضرت فردوسی آموخته و اینک تحت عنوان مکتب رندی پایه‌گذاری کرده، در این هفت بیت بیان شده است.

 

توجه به منازل و مقامات عرفانی و آیین صوفی‌گری، به افزونه با شرح کلیدی آداب نخستینِ سیر و سلوک، همراه با هنرمندی حضرت در ردیف کردن «ها» و بازی با قافیه‌های دل، محمل، منزل، مشکل، محفل، ساحل و نیز نمایش توانمندی و چیرگی بر زبان‌های پارسی و عربی، و نمایش آگاهی از سروده‌های بزرگان پیشین چون حضرت عطار و حضرت سعدی، در پیچه‌ی ادب و اخلاق، اوج خردمندی پیر و تثبیت کننده مکتب رندی را نشان می‌دهد.

 

 

در سکوت در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴:

این غزل را "در سکوت" بشنوید

مریم توانگر در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۴۹ در پاسخ به بابک بامداد مهر دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:

با سلام

خیر دوست عزیز مشکل اشکال وزن نیست.در نسخه اصلی کتاب "سر به صحرا داده ی چشم  خوشت نخجیرها" آمده.که اگر با "ی" خوانش انجام بشه،وزن هم درست میشه.

رضا در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۲۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:

اجرای غیر رسمی استاد شجریان به همراه محمد رضا لطفی رو گوش کنین

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۲۳ در پاسخ به همیرضا دربارهٔ سعدی » مقدمهٔ علی بن احمد بن ابی بکر بیستون (گردآورندهٔ دیوان شیخ سعدی، ۷۳۴ هجری قمری):

در دیوانهای عربی هم تا کنون  بر روی نخستین مصرع شعر مینهند  و برای پ یدا کردم یک شعر باید همه دیوان را بخوانی

۱
۱۰۴۹
۱۰۵۰
۱۰۵۱
۱۰۵۲
۱۰۵۳
۵۴۶۳