بِسْمِ الله الرحْمنِ الرَّحِیمْ - رَبِّ تَّمِمْ بِالْخَیْرِ: قال النّبی علیه السّلام: شَرُّ الْعُلَماءِ مَنْ ...
فصل اول - یکی میگفت که مولانا سخن نمی فرماید: یکی میگفت که مولانا سخن نمی فرماید، گفتم آخر این ...
فصل دوم - گفت که شب و روز دل و جانم بخدمتست: گفت که شب و روز دل و جانم بخدمتست و ازمشغولیها و ...
فصل سوم: یکی گفت که: اینجا چیزی فراموش کردهام.
فصل چهارم - گفت که این چه لطفست که مولانا تشریف فرمود: گفت که این چه لطفست که مولانا تشریف فرمود توقعّ ...
فصل پنجم - این سخن برای آنکس است که او بسخن محتاجست: این سخن برای آنکس است که او بسخن محتاجست که ادراک ...
فصل ششم - پسر اتابک آمد خداوندگار فرمود: پسر اتابک آمد خداوندگار فرمود که پدر تو دایماً ...
فصل هفتم - سئوال کرد که از نماز فاضلتر چه باشد یک جواب آنک گفتیم: سئوال کرد که از نماز فاضلتر چه باشد یک جواب آنک ...
فصل هشتم - گفتیم آرزو شد او را که شما را ببیند: گفتیم آرزو شد او را که شما را ببیند و میگفت که ...
فصل نهم - پروانه گفت که مولانا بهاءالدین پیش از آنک خداوندگار روی نماید: پروانه گفت که مولانا بهاءالدین پیش از آنک ...
فصل دهم - اینچ میگویند که اَلْقُلُوْبُ تَتَشَاهَدُ کفتیست: اینچ میگویند که اَلْقُلُوْبُ تَتَشَاهَدُ کفتیست و ...
فصل یازدهم - مشتاقیم الا چون میدانیم که شما: مشتاقیم الا چون میدانیم که شما بمصالح خلق مشغولید ...
فصل دوازدهم - قَالَ النَّبُّي عَلَیْهِ السَّلَامُ اَللَّیْلُ طَویْلٌ فَلَا تُقَصِّرْهُ: قَالَ النَّبُّی عَلَیْهِ السَّلَامُ اَللَّیْلُ ...
فصل سیزدهم - شیخ ابراهیم گفت که سیف الدین فرخّ چون: شیخ ابراهیم گفت که سیف الدین فرخّ چون یکی را بزدی ...
فصل چهاردهم - در آدمی عشقی ودردی و خارخاری و تقاضایی هست: در آدمی عشقی ودردی و خارخاری و تقاضایی هست که اگر ...
فصل پانزدهم - فرمود که هرک محبوبست خوبست: فرمود که هرک محبوبست خوبست ولاینعکس لازم نیست که ...
فصل شانزدهم - نایب گفت که پیش از این کافران بت را میپرستیدند: نایب گفت که پیش از این کافران بت را میپرستیدند و ...
فصل هفدهم - ابن مقری قرآن رادرست میخواند آری صورت قرآن را درست میخواند: ابن مقری قرآن رادرست میخواند آری صورت قرآن را ...
فصل هیجدهم - میفرمود که تاج الدیّن قبایی را گفتند که این دانشمندان: میفرمود که تاج الدیّن قبایی را گفتند که این ...
فصل نوزدهم - فرمود که شب و روز جنگ میکنی و طالب تهذیب: فرمود که شب و روز جنگ میکنی و طالب تهذیب اخلاق زن ...
فصل بیستم - شریف پای سوخته گوید: شریف پای سوخته گوید
فصل بیست و یکم - الاصل ان یحفظ ابن چاوش حفظ الغیب: الاصل ان یحفظ ابن چاوش حفظ الغیب فی حق شیخ صلاح ...
فصل بیست و دوم - فرمود که جانب توقات میباید: فرمود که جانب توقات میباید رفتن که آن طرف گرم ...
فصل بیست و سوم - هرکس این عمارت را بنیتّی میکند: هرکس این عمارت را بنیتّی میکند یا برای اظهار کرم ...
فصل بیست وچهارم - شخصی درآمد فرمود که محبوبست: شخصی درآمد فرمود که محبوبست و متواضع و این از ...
فصل بیست وپنجم - فرمود لطفهای شما وسعیهای شما و تربیتها که میکنید: فرمود لطفهای شما وسعیهای شما و تربیتها که میکنید ...
فصل بیست و ششم - از فقير آن به که سؤال نکنند زیرا که آنچنانست: از فقیر آن به که سؤال نکنند زیرا که آنچنانست که ...
فصل بیست و هفتم - اوراد طالبان و سالکان ان باشد که باجتهاد و بندگی مشغول شوند: اوراد طالبان و سالکان ان باشد که باجتهاد و بندگی ...
فصل بیست و هشتم - قال الجراّح المسیحی شرب عندی طایفةٌ: قال الجراّح المسیحی شرب عندی طایفةٌ من اصحاب شیخ ...
فصل بیست و نهم - سری هست که بکلاه زریّن آراسته شود و سری هست: سری هست که بکلاه زریّن آراسته شود و سری هست که ...
فصل سی ام - پیوسته شحنه طالب دزدان باشد که ایشان را بگيرد: پیوسته شحنه طالب دزدان باشد که ایشان را بگیرد ...
فصل سی و یکم - صفت یقين شیخ کامل است ظنّهای نیکوی راست: صفت یقین شیخ کامل است ظنّهای نیکوی راست مریدان او ...
فصل سی و دوم - وَقَالَوْا تَجَنبّنَا وَلاتَقْرَبَنّا: وَقَالَوْا تَجَنبّنَا وَلاتَقْرَبَنّا فَکَیْفَ ...
فصل سی و سوم - دیدمش بر صورت حیوان وحشی و علیه جلد الثعلب: دیدمش بر صورت حیوان وحشی و علیه جلد الثعلب فقصدت ...
فصل سی و چهارم - مرا عجب میآید که این حافظان چون پی نمیبرند: مرا عجب میآید که این حافظان چون پی نمیبرند از ...
فصل سی و پنجم - صورت فرع عشق آمدکه بی عشق این صورت: صورت فرع عشق آمدکه بی عشق این صورت را قدر نبود ...
فصل سی و ششم - فرمود از دعوی این کنیزک که کردند: فرمود از دعوی این کنیزک که کردند اگرچه دروغست پیش ...
فصل سی و هفتم - مصطفی صلی اللهّ علیه و سلم باصحاب نشسته بود: مصطفی صلی اللهّ علیه و سلم باصحاب نشسته بود ...
فصل سی و هشتم - حسام الدیّن ارزنجانی پیش از آنک بخدمت فقرا رسد: حسام الدیّن ارزنجانی پیش از آنک بخدمت فقرا رسد و ...
فصل سی و نهم - سؤال کرد جوهر خادم سلطان که بوقت زندگی: سؤال کرد جوهر خادم سلطان که بوقت زندگی یکی را پنج ...
فصل چهلم - ما همچون کاسهایم بر سر آب رفتن کاسه: ما همچون کاسهایم بر سر آب رفتن کاسه بر سر آب بحکم ...
فصل چهل و یکم - این کسانی که تحصیلها کردند و در تحصیلند میپندارند: این کسانی که تحصیلها کردند و در تحصیلند میپندارند ...
فصل چهل و دوم - سیف البخاری راح الى مصرکل احد یحبّ المرآة: سیف البخاری راح الی مصرکل احد یحبّ المرآة و یعشق ...
فصل چهل و سوم - هر کسی چون عزم جایی و سفری میکند: هر کسی چون عزم جایی و سفری میکند او را اندیشهٔ ...
فصل چهل و چهارم - نام آن جوان چیست سیف الدین فرمود که سیف: نام آن جوان چیست؟ سیف الدین
فصل چهل و پنجم - شیخ ابراهیم عزیز درویشیست چون اورا میبینیم: شیخ ابراهیم عزیز درویشیست چون اورا میبینیم از ...
فصل چهل و ششم - اَللهُّ تعالى مُریدُ للخير و الشرّ ولایرضی: اَللهُّ تعالی مُریدُ للخیر و الشرّ ولایرضی اِلاّ ...
فصل چهل و هفتم - الشکرُ صیدٌ وقید النعّم اِذا سمعت: الشکرُ صیدٌ وقید النعّم اِذا سمعت صوتَ الشکر ...
فصل چهل و هشتم - شخصی امامت میکردو خواند اَلْاَعْرَابُ اَشَدُّ کُفْراً وَنِفَاقاً: شخصی امامت میکردو خواند اَلْاَعْرَابُ اَشَدُّ ...
فصل چهل و نهم - گفت ما جمله احوال آدمی را یک بیک دانستیم: گفت ما جمله احوال آدمی را یک بیک دانستیم و یک سر ...
فصل پنجاهم - همه چیز را تا نجویی نیابی، جز این دوست را تا نیابی نجویی: همه چیز را تا نجویی نیابی، جز این دوست را تا ...
فصل پنجاه و یکم - سؤال کردند از تفسير این بیت: سؤال کردند از تفسیر این بیت:
فصل پنجاه دوم - پرسیدند معنی این بیت: پرسیدند معنی این بیت: ای برادر تو همان اندیشهٔ ...
فصل پنجاه و سوم - فرمود اولّ که شعر میگفتیم داعیۀ بود عظیم: فرمود اولّ که شعر میگفتیم داعیهٔ بود عظیم که موجب ...
فصل پنجاه و چهارم - گفت قاضی عزاّلدیّن سلام میرساند: گفت قاضی عزاّلدیّن سلام میرساند و همواره ثنای شما و حمد شما میگوید فرمود:
فصل پنجاه و پنجم - فرمود که خاطرت خوش است و چونست: فرمود که خاطرت خوش است و چونست زیرا که خاطر عزیز ...
فصل پنجاه و ششم - اکمل الدیّن گفت مولانا را عاشقم: اکمل الدیّن گفت مولانا را عاشقم ودیدار او را ...
فصل پنجاه و هفتم - عارفی گفت رفتم در گلخنی تادلم بگشاید: عارفی گفت رفتم در گلخنی تادلم بگشاید که گریزگاهِ ...
فصل پنجاه و هشتم - گفت که آن منجمّ میگوید که غيرافلاک: گفت که آن منجمّ میگوید که غیرافلاک و این کرهٔ ...
فصل پنجاه و نهم - مَافُضِّلَ اَبُوْبَکْرٍ بِکَثْرَةِ صَلوةٍ وَصَوْمٍ وَصَدَقَةٍ وُقِرَّ بِمَافِي قَلْبِهِ: مَافُضِّلَ اَبُوْبَکْرٍ بِکَثْرَةِ صَلوةٍ ...
فصل شصتم - تَواتُر شنیدنِ گوش فعل رؤیت میکند: تَواتُر شنیدنِ گوش فعل رؤیت میکند، و حکم رؤیت ...
فصل شصت و یکم - بعضی گفتهاند محبّت موجب خدمتست و این چنين نیست: بعضی گفتهاند محبّت موجب خدمتست و این چنین نیست ...
فصل شصت و دوم - دوستان را در دل رنجها باشد که آن بهیچ داروی خوش نشود: دوستان را در دل رنجها باشد که آن بهیچ داروی خوش ...
فصل شصت و سوم - هر علمی که آن بتحصیل و کسب در دنیا حاصل شود: هر علمی که آن بتحصیل و کسب در دنیا حاصل شود آن ...
فصل شصت وچهارم - اهل دوزخ در دوزخ خوشتر باشند که اندر دنیا: اهل دوزخ در دوزخ خوشتر باشند که اندر دنیا، زیرا ...
فصل شصت و پنجم - سراج الدیّن گفت که مسئلۀ گفتم اندرون من درد کرد فرمود: سراج الدیّن گفت که مسئلهٔ گفتم اندرون من درد کرد ...
فصل شصت و ششم - خَلَقَ آدَمَ عَلی صُوْرَتِهِ آدمیان همه مظهر میطلبند: خَلَقَ آدَمَ عَلی صُوْرَتِهِ آدمیان همه مظهر ...
فصل شصت و هفتم - سُئِلَ عِیْسی عَلَیْهِ یَا رُوْحَ اللهِّ اَیُّ شَیْیءِ اَعْظَمُ: سُئِلَ عِیْسی عَلَیْهِ یَا رُوْحَ اللهِّ اَیُّ ...
فصل شصت و هشتم - میان بنده و حق حجاب همين دوست و باقی حجب ازین دو ظاهر میشود: میان بنده و حق حجاب همین دوست و باقی حجب ازین دو ...
فصل شصت و نهم - فرمود این که میگویند در نفس آدمی شریّ هست: فرمود این که میگویند در نفس آدمی شریّ هست که در ...
فصل هفتادم - دلدارم گفت کان فلان زنده بچیست: دلدارم گفت کان فلان زنده بچیست الفرقُبین الطیور و ...