ما همچون کاسهایم بر سر آب؛ رفتنِ کاسه بر سر آب به حکم کاسه نیست، به حکم آب است. گفت: «این عام است، الّا بعضی میدانند که بر سر آبند و بعضی نمیدانند.» فرمود «اگر عام بودی تخصیص قَلْبُ المُؤْمِنِ بَیْنَ اِصْبَعَیْنِ (مِنْ اَصَابِعِ الرَّحْمنِ) راست نبودی» و نیز فرمود اَلرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرآنَ و نتوان گفتن که این عام است، همگی علمها را او آموخت، تخصیص قرآن چیست؟ و همچنان خَلَقَ الْسَّموَاتِ وَالْاَرْضَ تخصیص آسمان و زمین چیست؟ چون همه چیزها را علی العموم او آفرید، لاشک همه کاسهها بر سر آب قدرت و مشیت است، ولیکن چیزی نکوهیده را مضاف کنند به او بیادبی باشد، چنانکه "یَاخَالِقَ السِّرْقِیْنِ وَالضِّراطِ وَالفِسَا الا یَا خَالِقَ السّمواتِ وَیَاخَالقَ الْعُقُولِ" پس این تخصیص را فایده باشد اگرچه عام است، پس تخصیص چیزی، گُزیدگی آن چیز میکند. حاصل، کاسه بر سر آب میرود و آب او را بر وجهی میبرد که همهٔ کاسهها نظارهگر آن کاسه میشوند و کاسه را بر سر آب میبرد بر وجهی که همهٔ کاسهها از وی میگریزند طبعاً و ننگ میدارند و آب، ایشان را الهام گریز میدهد و توانایی گریز. و دریشان این مینهد که اَللهُّّمَ زِدْنَا مِنْهُ بُعْداً و به آن اول اَللهُّمَّ زِدْنَا مِنْهُ قُرْباً ، اکنون این کس که عام میبیند میگوید «از روی مسخّری هر دو مسخّر آبند یکیست.» او جواب می گوید که اگر تو لطف و خوبی و حسن گردانیدن این کاسه را بر آب میدیدی ترا پروای آن صفت عام نبودی، چنانک معشوقِ کسی با همه سرگینها و خفریقها مشترک است از روی هستی، هرگز به خاطر عاشق آید «معشوق من مشترک است با خفریقیها؟!» در آن وصف عام که هر دو جسمند و متحیزند و در شش جهتاند و حادث و قابل فنااند و غیرها مِنَ الاَوْصافِ العامَّة؟!» هرگز درو این نگنجد، وهرکه او را این صفت عام یاد دهد او را دشمن گیرد و ابلیسِ خود داند. پس چون در تو این گنجد که نظر به آن جهت عام کردی که تو اهل نظارهٔ حسن خاص ما نیستی، با تو نشاید مناظره کردن زیرا مناظرههای ما با حسن آمیخته است و اظهار حسن بر غیرِ اهلش ظلم باشد، اِلّا به اهلش،" لَاتُعْطَوا الْحِکْمَةَ غَیْرَ اَهْلِهَا فَتَظْلِمُوها وَلَاتَمْنَغُوهَا عَنْ اَهْلِهَا فَتَظْلِمُوهُمْ " این علمِ نظر است علم مناظره نیست. گل و میوه نمیشکفد به پاییز که این مناظره باشد، یعنی به پاییز مخالف مقابله و مقاومت کردن باشد و گل را آن طبع نیست که مقابلگی کند با پاییز. اگر نظر آفتاب عمل یافت بیرون آید در هوای معتدل عادل، و اگر نه سر در کشید و به اصل خود رفت. پاییز با او می گوید «اگر تو شاخ خشک نیستی پیش من برون آی اگر مردی، او میگوید پیش تو من (شاخ) خشکم و نامردم هرچ خواهی بگو» (بیت شعر:) ای پادشاه صادقان چون من منافق دیدهای؟! با زندگانت زندهام با مردگانت مُردهام تو که بهاءالدّینی اگر کمپیر زنی که دندانها ندارد، روی چون پشت سوسمار آژنگ بر آژنگ بیاید و بگوید «اگر مردی و جوانی اینک آمدم پیش تو، اینک فَرَس و نگار! اینک میدان! مردی بنمای اگر مردی» گویی «معاذالله، واللّه که مرد نیستم و آنچ حکایت کردند دروغ گفتند، چون جفتْ تویی، نامردی خوش شد». کژدم میآید نیش برداشته بر عضو تو میرود که «شنودم که مردی خندان خوشی، بخند تا خندهٔ ترا ببینم!» میگوید: «چون تو آمدی مرا هیچ خندهای نیست و هیچ طبع خوش نیست، آنچ گفتند دروغ گفتند، همه دواعی خندهام مشغول است، به آن امید که بِرَوی و از من دور شَوی.» گفت «آه کردی ذوق رفت، آه مکن تا ذوق نرود.» فرمود که «گاهی بود که اگر آه نکنی ذوق برود». علی اختلاف الحال و اگر چنین نبودی نفرمودی اِنَّ اِبرَاهِیمَ لَآوْاهٌ حَلِیْمٌ و هیچ طاعتی اظهار نبایستی کردن، که همه اظهار ذوق است و این سخن که تو میگویی از بهر آن میگویی که ذوق بیاید. پس اگر بَرندهٔ ذوق است بَرندهٔ ذوق را مباشرت میکنی تا ذوق بیاید و این نظیر آن باشد که خفته را بانگ زنند که «برخیز روز شد کاروان میرود» گویند «مزن بانگ که او در ذوق است، ذوقش برمد!» گوید «آن ذوق هلاکت است و این ذوق خلاص از هلاکت.» گوید که «تشویش مده که مانع است این بانگ زدن از فکر» گوید «به این بانگ خفته در فکر آید و اگر نه او را چه فکر باشد درین خواب؟! بعد از آن که بیدار شود در فکر آید.» آنگاه بانگ بر دو نوع باشد، اگر بانگکننده بالای او باشد در علم، موجب زیادتی فکر باشد، زیرا چون منبّه او صاحب علم باشد و او را بیدارییی باشد الهی؛ چون او را بیدار کرد از خواب غفلت، از عالَم خودش آگاه کند و آنجاش کشد، پس فکر او بالا گیرد، چون او را از حالی بلند آواز دادند. امّا اگر بعکس باشد که بیدارکننده تحت آن باشد در عقل، چون او را بیدار کند او را نظر به زیر افتد، چون بیدار کنندهٔ او اسفل است لابد او را نظر به اسفل افتد و فکر او به عالم سفلی رود.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن اشاره به مفهوم کاسهای دارد که بر سر آب قرار دارد و تأکید میکند که این وضعیت به خواست و مشیت آب است، نه به فرمان کاسه. برخی افراد این حقیقت را درک میکنند و برخی دیگر نه. در اینجا به تمایز بین فهم عام و خاص اشاره میشود و بیان میکند که خداوند آفرینش را به طور کلی انجام داده، اما نسبت به هر چیز خاصی هم تفصیلات و تمایزاتی وجود دارد.
متن باعث میشود تا خواننده به درک عمیقتری از جنبههای مختلف آفرینش و نظارت بر آن برسد و تأکید میکند که بحثهای علمی و نظری با حسن و زیبایی باید ملازم باشد. مناظره و بحث بدون درک زیبایی و حقیقت ممکن است به بیراهه برود. همچنین به اهمیت شناخت و درک خوب از مفاهیم عمیقتر اشاره میکند، چرا که علم باید به افراد مناسب ارائه شود تا ظلمی واقع نشود.
در نهایت، با استفاده از مثالهایی مانند خواب و بیداری، متن به ما یادآوری میکند که درک عمیق از حقیقت نیازمند بیداری و آگاهی است و باید از افکار سطحی و ناپایدار دوری کنیم.
هوش مصنوعی: ما مانند کاسهای هستیم که بر روی آب قرار دارد. رفتن این کاسه بر روی آب، ناشی از قدرت و خواست آب است نه از خود کاسه. گفته شده که این وضعیت عمومی است، اما برخی از افراد آگاهند که در حقیقت در حال تحرک بر روی آباند و برخی دیگر نمیدانند. اگر این وضعیت واقعی عام بود، اشاره به قلب مؤمن نمیتوانست وجود داشته باشد. همچنین گفته شده است که خداوند قرآن را به ما آموخت و نمیتوان گفت که این آموزش عمومی است. پس هر چیزی که خداوند خلق کرده، بهویژه آسمان و زمین، در واقع معجزه خاص خود را دارد. به طور کلی، همه کاسهها بر روی آب به اراده و قدرت خداوند قرار دارند، اما انتساب کارهای ناپسند به او بیاحترامی به شمار میآید. هر کاسه ممکن است به طرق مختلفی بر روی آب قرار گیرد؛ بعضی به سمت احترام و زیبایی میروند و برخی دیگر از ننگ و زشتی فرار میکنند. در این راستا، انسانها به دو دسته تقسیم میشوند: آنهایی که به زیبایی نزدیک میشوند و آنهایی که به دوری از زشتی تمایل دارند. برای کسی که حقیقت را نمیبیند، همه چیز به نظر او یکسان است و او نمیتواند زیبایی کاسه را بر روی آب درک کند. در بین همهچیز، او نمیتواند تفاوتهای خاص را بفهمد و نمیتواند به تماشا بنشیند. در نهایت، هر نگرشی که نسبت به واقعیت داشته باشیم، به کیفیت و نزدیکی به حقیقت بستگی دارد. همانطور که گل و میوه در فصل پاییز نمیروید، اگر شرایط مناسب نباشد، نمیتوان انتظارِ مناظرهای ساخت. با این حال، یادآوری این نکات برای افرادی با درک عمیقتر ضروری است و صرفاً یک بحث سطحی نمیتواند پاسخگوی این عمق باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.