گنجور

حاشیه‌ها

م شریعتی در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۷ - قصهٔ مری کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی و صورت‌گری:

در شماره نهم پادکست «عشق داند» درباره این داستان زیبای مثنوی صحبت می‌کنم.

از لینک زیر بشنوید😊🙏

نهم: آئینۀ دل

مبین سلیمانی در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳۱ - صبای کاشانی:

وزن:مفاعیلن،مستفعلن،فاعلن

جهن یزداد در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۳۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - در شکایت و عزلت و حبس و تخلص به نعت پیغمبر اکرم:

اشک چشمم در دهان افتد گه افطار از انک
جز که اب گرم و پستی نگذرد  از  نای من

=
تن اینجا به پست جوین ساختن
دل انجا به گنجینه پرداختن

ف ص در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:

واعضان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند این گدایان چون به خوان هستی ما غالب اند خون مردم می‌خورند وخلق را خر میکنند 

دکتر صحافیان در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:

لحظه آغاز آفرینش بود، فروغ زیبایی‌ات آشکار شد و سخن از جلوه گری به میان آورد، عشق(هم‌زاد زیبایی) پدیدار شد و آتش در ارکان همه جهان( تجلیات) زد.( تجلی در برابر استتار می‌آید و بسا این دو با هم می‌آیند، چون مشاهده الابرار بین التجلی والاستتار- گلستان، ۹۰- عارف دائما میان تجلی و استتار در نوسان است: دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی/ بازار خویش و آتش ما تیز می‌کنی-سعدی- شرح شوق، ۲۱۰۵- ۲۱۰۷)
۲- چهره زیبایت، هنگام نمایان شدن به فرشته نگاه کرد، در او عشق ندید، از غیرت( هم سنخ نبودن تجلی و عشق با سرشت فرشته) به آتش بدل گشت و وجود آدم را مشتعل کرد.
۳- گوهر عقل(از عالم مجردات مانند فرشته و ...) خواست که از شعله عشق بهره گیرد، اما غیرت حق آذرخشی زد و بار دیگر جهان را به هم ریخت.
۴- مدعی( ابلیس خودخواه و یا هر آنکه از این گرداب بیرون نیامده) خواست به تالار نمایش رازها ورود کند، دستی از غیب بر سینه نامحرمش زد.( تماشاگه راز مکان نیست، فرازمان و مکان؛ مرحله‌ای از سلوک است)
۵-آنان که شایستگی حضور و دریافت عشق نداشتند، سرنوشتشان آسودگی عیش شد و ما که غم عشق را چشیدیم غم را برگزیدیم( غمی شیرین‌تر از شادی)
۶- روح بلند ما آرزوی هوس گودی زیبای چانه‌ات( رسیدن به وحدت) را داشت، برای رسیدن به آن در زلف پریشانت( کثرات و دنیا)دست آویخت.( ایهام: هبوط آدم)
۷- آنگاه که داستان عشق شیرینت را می‌نوشتم، بر هر خوشی و خرمی قلم محو کشیدم.( غم عشق شیرین‌ترین عنصر هستی)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

پیوند به وبگاه بیرونی

محسن جهان در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

تفسیر ابیات ۱ الی ۳ فوق:

حضرت حافظ در این غزل از دوری و فراق انسان از اصل خویش می‌گوید:

به وضوح و بی تکلف اذعان می‌کنم که، اصل من از جنس عشق و دلدادگی بوده و هیچ تعلق خاطر نسبت به این دو جهان باقی و فانی ندارم.

چگونه این فراق و جدائی را توضیح دهم که، من پرنده باغ بهشت بودم و بر اساس اصل قضا و قدر و مشیت الهی در این زندان گرفتار شدم. 

همانگونه که در قرآن ذکر شده، اشرف مخلوقات لقب داشته و در باغ بهشت سکنا داشتم که به ناگه در این خراب آباد دنیا خود را یافتم.

همیرضا در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۵۹ دربارهٔ غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱:

دوستان آگاه در مورد وزن عروضی این شعر لطفاً کمک کنند.

ساجد مسیبی در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۶:

قافیه و قالب شعری اش چطوریه؟ چرا درست در نمیاد

شهاب در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰:

به راستی که زیباست

یوسف شیردلپور در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۴ در پاسخ به سپهر دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:

جناب سپهر درودها برشما وهمه گنجوری های اهل شعروادبیات ناب پارسی منمنونم باب تذکرات بجا وتوضیحات مفیدتان بهرمند شدیم تاباشند ماننددوستان صاحب نظران اهل دل چون شما گنجوری ها که مایه مباهات است وافتخار که هنوز عشق میورزند به این گنج گرانبها روح بلللللند همچوسعدی ها شاد پایدار وماناباشید🌹🌹🙏🙏

مشتاق در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۴۹ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸:

با درود و سپاس بیکران از جناب رضا عزیز بابت توضیحات عالی. همنشین حافظ باشی و فیض بخش دوستان

حمید خباز در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۶:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۷:

بسیار عالی 

sha farhang در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۳ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۵۷ در پاسخ به اکبر دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۳:

بدری به معنای دریدن و پاره کردن آمده - اگر تکه ای از کفن مرا بدرانی ( پاره کنی) 

Ali Hoseni در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۳۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:

بعضی از دوستان میخوان بگن خیام خداباوار بوده و شاید از خیام بپرسی اول ازت بپرسه منظور از خدا چیه،دوستان توصیه میکنم خدایی ک الان در سال 2022 دارید بپرستید و بندگی کنید و مزاحم دیگران نباشید و دیگرانم مزاحم شما نمیشوند شاید در اینده خدایی ساخته شد که بر منطق امثال من هم وابستگی بیشتری داشت و مام انموقع بندگی را استارت خواهیم زد با سپاس

Ali Hoseni در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:

با سلام با توجه ب معنیهای زیاد برای بیت اخر خواستم نظرمو بگم،بنظرم بیت دوم دو معنی بیشتر نمیتونه داشته باشهیک میگه من شراب و برای شاد بودن میخوردم الان ک تو دلم نشستی دیگه نیاز ب شرابم ندارم و معنی دوم میگه من شرابو برای شاد بودن میخوردم الان ک شما تو دلم نشستی و از همیشه شاد ترم نخورم؟؟؟

Ali Hoseni در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۹:

با سلام در مورد رد مکن یا ورد مکن همون ورد منم درسته یعنی عادت نکن که دوستان یاداور شدن اما در مورد مصرع اخر تو همه شعرهای خیام توصیه ب خوردن می شده و اینجا توصیه نخوردن کم خوردن ک بعضی از دوستان این احتمالو نیدن شعر از خیام نباشه اما درست اینه ک در نظر بگیریم قاعدتا خیام همیشه مست نبوده و این تاکید ب خوردن می تو شعراش میخواد بگه بابا دنیا دو روزه خوش باش توصیشم با خوردن می چون همنحوری ک تو یکی از شعراش هست چیزی خوش تر از می ندیده،و اینجا هم درسته میگه کم خور عادت نکن و مست همهجا ظاهر نشو ک منافاتی با بقیه اشعار او نداره،با سپاس

Ali Hoseni در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۱۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۸:

با سلام،شعر بالا کاملا درسته تو شعر دیگه میگه انکه نه در خدمت کسیه نه کسی خدمتش خوش جهانی داره تو اینم میگه تو مصرع سوم میگه رئیس کسی نباش و مصرع چهارم زیر دست کسی نباش منظور از مامور کم از خودی اینه دیگه رئیس کسی نشو ب کسی زور نگو اون کم از خودی یکم گمراه کنندس

 

 

مریم طیبی در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان:

فرعون بهیمی: نفس حیوانی است که همچون فرعون بر تن و جان آدمی فرمانروایی می کند و کشتن آن جز اهل دین و معرفت از کسی بر نمی آید.

ایرضا در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:

 «ولیک به ناله بی چارگان دل خوشند بنال»جناب سعدی 

 

 

 

امیر پیمان در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

بعید میدونم این غزل از حافظ باشه

اصطلاحات امروزی زیادی در این غزل هست

 

۱
۹۷۳
۹۷۴
۹۷۵
۹۷۶
۹۷۷
۵۴۵۸