گنجور

حاشیه‌گذاری‌های فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

تاریخ پیوستن: ۱۱م مرداد ۱۴۰۰

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۳۸۵

ویرایش‌های تأیید شده:

۱


فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب:

حکیمی کاین حکایت شرح کرده‌ست

حدیث عشق از ایشان طرح کرده‌ست

 

چو در شصت اوفتادش زندگانی

خدنگ  افتادش از شست‌ِ جوانی

 

به عشقی در که شصت آمد پسندش

سخن  گفتن  نیامد  سودمندش

 

نگفتم هر چه دانا گفت  از آغاز

که فرخ نیست گفتن، گفته را باز

 

در اینجا منظور از حکیم و دانا, همان حکیم ابوالقاسم فردوسی است. 

این چند بیت اشاره به داستان خسرو و شیرین در شاهنامه که فردوسی به زیبایی بی نظیری بدان پرداخته است.

نظامی اشاره به سالخوردگی فردوسی و عدم شور و نشاط او برای پرداختن به زوایای عاشقانه آن دارد ولی به نظرم تنها دلیل فردوسی ترس از مرگ و ناتمام ماندن شاهنامه بوده است نه سالخوردگی!

گرامی گنجوریان حتما حتما این داستان در شاهنامه مطالعه کنید که مجموع این دو بسیار کامل و جامع خواهد بود.

بازرگان جنوبی/ میسان/ عراق/ ۹ مارس ۲۰۲۵

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۴ ماه قبل، شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۴ در پاسخ به عمر دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:

زِ دورِ باده به جان  راحتی رسان حافظ / که رنجِ خاطرم  از دورِ جورِ گردون است

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۴ ماه قبل، شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۰ در پاسخ به دانیال دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:

به  یادِ  لعلِ  لب و  چشمِ  مستِ  مِی گونت /  زِ جامِ غم  مِیِ لعلی که می خورم خون است 

این رو فقط کسانی می توانند درک کنند که همچون معشوقی رو از دست داده باشند!

 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۶ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۱:

ورا  از تنِ خویش باشد بزه

بزه کی گزیند کسی بی‌مزه

 

گرامی گنجوریان

لطفا بیت بالا را شرح دهید.

سپاسگزارم 

 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۰:

گرامی گنجوریان

 

بداند تنِ خویش را در نهان

به چشم خرد جست راز جهان

 

این بیت به چه ماناست?

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۰۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۰:

در ستایش خرد

 

فزون از خرد نیست اندر جهان

فروزنده یِ کهتران و مهان

 

هرانکس که او شاد شد از خرد

جهان را به کردارِ بد نسپرد

 

رهاند خرد مرد را از بلا

مبادا کسی در بلا مبتلا

 

نخستین نشان خرد آن بود

که از بد همه‌ساله ترسان بود

--- همه ساله: همیشه و پیوسته

 

بداند تنِ خویش را در نهان

به چشم خرد جست راز جهان

 

خرد افسر شهریاران بود

همان زیور نامداران بود

 

بداند بد و نیک مرد خرد

بکوشد به داد و بپیچد ز بد

 

ز ما باد بر جانِ آنکس درود

که داد و خرد باشدش تار و پود

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۹:

گرامی گنجوریان

 

هر آن کس که رُخ  زیرِ چادر   نهفت 

چنان دان که گشتست با خاک جفت 

 

به چه معناست مصرع اول?! 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۱۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۸:

چون فضایِ شاهنامه فضای حماسی و نبرد است و بویژه در این جا خبری از عشق و عاشقی نیست, تشبیهات شعری نیز متاثر از متن داستان است. 
ولی برای نمونه در دیوان حافظ, خورشید نیازی نیست که لشکرکشی کند, کافی است از مشرقِ ساغر طلوع کند:

خورشیدِ مِی زِ مشرقِ ساغر طلوع کرد
گر برگِ عیش می طلبی ترکِ خواب کن!

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۸:

درفشی بزد  چشمه یِ آفتاب

سرِ شاهِ گیتی سبک شد زِ خواب

 

این دفعه نوبت پیروزی روز است که فردوسی آمدنِ روز را به لشگر کشی خورشید و سپاهیانش تشبیه کرده که درفش و پرچم خود را به نشانه غلبه بر تاریکی برافراشته است.

به قولِ نظامی گنجوی:
پایانِ شبِ سیه سپید است !  
ظاهرا این جنگ بین تاریکی و روشنایی, خوبی و بدی, زشتی و زیبایی, پاکی و ناپاکی, راستی و نادرستی, حق و باطل, خیر و شر, داد و بیداد, .... تا زمانی که خدا خدایی می کند ادامه خواهد داشت! 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۱۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۸:

برون شد فرستاده از پیش شاه
شب آمد   برآمد   درفشِ سیاه
 
فردوسی آمدن شب را به لشکرکشی شب و سپاهیانِ تاریکی تشبیه کرده که درفش و پرچم ظلمت و تاریکی خود را به نشانه پیروزی برافراشته کرده و دنیا را تیره و تار می کند

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۸:

قطعا این دیالوگ منظورِ خود فردوسی است که خواسته است به هر دو مورد اشاره کند آنهم در قالب یک گفتگو بین دو خردمند یکی از ایران و دیگری از روم!

پس دانایی و نیکویی ارزشمندترین و سودمندترین چیز در جهان و  نادانی و ناپاکی  از خسارت بارترین و زیانکارترین چیزها در جهان است.

به امید روزی که دشتِ گردان و شهرِ یاران از اسارتِ نادانی و ناپاکی رها شود.

 

میدان نفتی بازرگان> منطقه میسان> عراق {۳۰ نوامبر ۲۰۲۴}

 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۸:

پاسخ موبد این است که زیانکارترین چیز در جهان, مرگ افراد خوب و بی آزار است و سودمندترین چیز در جهان مرگِ بدکاران است!

به قول سعدی:

آنکه خوابش بهتر از بیداری است

آنچنان بد زندگانی مُرده به

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۸:

موبد از فرستاده یِ قیصرِ روم سوال می کند:

زیانکارترین و سودمندترین چیزها در جهان چیست?

که پاسخ می دهد: 

سودمندترین چیز را دانایی و دانایان می داند و زیانکارترین چیز هم بودن نادانان و  نادانی!

که مورد قبولِ موبد واقع نمی شود. 

 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۸:

گرامی گنجوریان

چند تا نکته جالب در این بخش مشاهده شد که خواستم توجه شما را هم بدان جلب کنم:

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۶ ماه قبل، پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۶:

گرامی گنجوریان

لطفا ابیات زیر را شرح دهید.

سپاسگزارم 

 

پدر کرد بیداد و پیچد ازان

چو مردی برهنه ز باد خزان

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۷ ماه قبل، دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۱:

و همچنین مصرع دوم این بیت.

سپاسگزارم 

 

به تدبیر نخچیر کشمیهن است

که دستورش ازکهل اهریمنست

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۷ ماه قبل، دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۱:

گرامی گنجوریان

لطفا مصرع ۲ را مانا کنید.

سپاسگزارم

 

ز گرگان بیامد به شهر نسا

یکی رهنمون پیش پر کیمیا

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۷ ماه قبل، دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۰:

همی کرد بازی بدان همنشان

وزو پر ز خون دیده یِ سرکشان

گرامی گنجوریان

مصرع اول به چه مانا است?

سپاسگزارم 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۷ ماه قبل، یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۹:

بره‌ کشتی و خورد و رفت این سوار

تو شو خر به انبوهی اندر گذار

 

اهالی گنجور لطفا مانای مصرع دوم.

سپاسگزارم 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۷ ماه قبل، یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۸:

و همچنین این چند بیت زیر زمان خداحافظی و کنایه انداختن بهرام گور به بازرگان, لطفا مانا کنید.

به بازارگان گفت چندین مکوش

از افزونی این مرد ارزان فروش

 

به دانگی مرا دوش بفروختی

همی چشم شاگرد را دوختی

 

که مرغی خریدی فزون از بها

نهادی مرا در دم اژدها

۱
۲
۳
۲۰