گنجور

حاشیه‌ها

شعله ور در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ خلیل‌الله خلیلی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:

عجبا

این آقا خلیل الله خلیلی گاهی دلایلی میارن که کل دید آدمو از بین میبره 

برگ بی برگی در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۳۸ در پاسخ به مِهتی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:

درود بر شما، بله و شاید حافظ هم از همین روی از زبانِ ما سروده است؛ " آدمی در عالمِ خاکی نمی آید بدست/ عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی" اما اینکه ما در جهانی پر از بی عدالتی و ظلم زندگی می کنیم و ناگزیر از ارتباط با دیگران هستیم دلیلی برای همراهی با جمع نبوده و از نگاهِ عارفان هر انسانی با اختیار می تواند راهِ خود را از دردمندان و درد آفرینان جدا کرده، (عالمِ خود را بسازد) و با تمرکز بر خود تغییر کرده و تبدیل شود تا " از بین نرود". کاری به غایت دشوار اما امکان پذیر چرا که آدمیانی همچون حافظ و سعدی و مولانا در همین عالمِ خاکی بدست آمده اند.

Sayednaeim Sadat در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۴۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۶:

سپاس داشتن ذات معرفت است پس معلوم شد که جهان انسان را تغییر نمی دهد بلکه اعمال و نیت انسان نقش در تغییر وضع جهان دارد 

Sayednaeim Sadat در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۳۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۵:

کسی که به دروغ مشهور شود راست او مورد نظر نیاید 

پس فرق دروع مصلحت انگیز با این دروغ در این است که رای صواب مورد نظر است 

جعفر لاجوردی در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۱۹ در پاسخ به برمک دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰:

به جای "هیچ احمقی" باید میگفتی "هیچ عاقلی" ! چون طبیعتا کسی که چنین واژه واضحی رو اشتباه بخونه "احمقه" نه کسی که درست بخونه!

زلال آبی در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰۶:

با درود

عزیزان هوش مصنوعی در قسمتهای بسیاری معانی اشتباهی از ابیات ارائه داده است. از آنجائیکه هوش مصنوعی مثل کودکی است که در ابتدا می آموزد و در طی روندهای پی در پی آموخته هایش را پردازش می‌کند و وسعت می بخشد،،،بهتر است در این زمان از آن برای معانی شعرها در گنجور استفاده نکنید. چون تصحیح این اشتباهات بسیار زمانبر می باشد و در حال حاضر باعث گسترش برداشت‌های اشتباه از ابیات می شود.

خواننده های گرامی هم باید در نظر داشته باشند که نتایج هوش مصنوعی را پس از سنجش و مقایسه با منابع دیگر بپذیرند و استفاده کنند.

مهدیس مقیمی در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۲۸ در پاسخ به عرفان (خ‍ سرو) حیدری دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:

درود 

من هم تمام نظرات و لینک های درج شده را مطالعه کردم .

در نهایت هم عقیده با شما هستم . بدون شک این بیت ها الحاقی هستند .

مهدیس مقیمی در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۲۷ در پاسخ به سورنا رضایی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:

درود 

بدون شک همینطور است .

علی در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۱۶ در پاسخ به علیرضا بدیع دربارهٔ محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۲۱ - مزیّن به منقبت حضرت ولایت پناه:

استاد بدیع خیلی دوستت داریم💙

عرفان (خ‍ سرو) حیدری در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:

این اشعار هیچکدام برای فردوسی نیست
اگر از ایراد وزن بگذریم و از یاد ببریم که فردوسی در همه شاهنامه اینهمه واژه عربی به کار نبرده که اینجا! یا از میهن پرستی و دشمنیش با اعراب چشم پوشی کنیم
از ایراد قافیه نمیشه گذشت
کسی که اندکی شاعری بداند میفهمد که برای نمونه "وصی" با "وفی" هم قافیه نیست
یا "نبی" با "وصی"
"وحی" با "نهی"

چطور میشه چنین چیزهایی رو از فردوسی پذیرفت؟!

پس بی تردید این اشعار از آن او نیست

علی در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۱۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه:

بیت 76احساس میکنم اشکال داره

(که) حذف بشه وزن درست میشه

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:

پس چو عیسی ، بر فلک دامن‌کشان می‌بایدت

ابوالقاسم افشاری در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۱۰ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳:

درود،  بنابر تآیید صحیح بودن تلفظ واژه ، در وزن شعر مشکل ایجاد نمی شود .  و کلمه (از) نیز نباید حذف شود، ملاحظه بفرمایید ، خوانش به چند بار تکرار شود حس می کنید که مشکلی ندارد . پاینده باشید.🌹

 

محبوبه محبوبه در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۳۷ در پاسخ به محمود دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲:

برداشت اشتباه شما از این بیت 

باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمی‌کنم

به خاطر اینه که نمیدونید حافظ درویش بوده. دراویش بهشت نمیخوان. کمال می خوان. کمال همون چیزیه که مشتاق علی شاه بهش رسید و گفت "انا الحق"

امین مروتی در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:

شرح غزل شمارهٔ ۳۲۳ (آن نفسی که باخودی)

مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)

 

محمدامین مروتی

 

 این غزل از غزل های مشهور مولانا و غزلی ساده و پرمعنا در بیان رابطه انسان با نفسانیت است. لب کلام مولانا این است که حداعلای احساس وجود و ثقل درون هنگامی برای سالک رخ می دهد که فارغ از خود، یعنی عاشق و شیدا باشد.

 

آن نفسی که باخودی، یار چو خار آیدت

وان نفسی که بیخودی، یار چه کار آیدت

وقتی وابسته به خود هستی، معشوقی نداری و وقتی از خود رسته ای، معشوق هم بهانه ای بیش برای عاشق بودن نیست. معشوق خودش به دنبالت می آید.

 

آن نفسی که باخودی، خود تو شکار پشه‌ای

وان نفسی که بیخودی، پیل شکار آیدت

وقتی با خودت هستی، مانند پشه ضعیف و ترسویی. وقتی عاشقی، از فیل هم قوی تر و شجاع تری.

 

آن نفسی که باخودی، بستهٔ ابر غصه‌ای

وان نفسی که بیخودی، مه به کنار آیدت

وقتی گرفتار خودت هستی، غم های عالم را در دل داری ولی اگر از خود برهی، زیبایی های عالم احاطه ات می کنند.

 

آن نفسی که باخودی، یار کناره می‌کند

وان نفسی که بیخودی، بادهٔ یار آیدت

زمانی که با خودی، معشوق از تو کناره می گیرد ولی زمانی که عاشقی، نزد تو می آید و مستت می کند.

 

آن نفسی که باخودی، همچو خزان فسرده‌ای

وان نفسی که بیخودی، دی چو بهار آیدت

وقتی گرفتار نفسی، مثل پاییز، افسرده ای ولی به هنگام عاشقی زمستان هم برایت حکم بهار را دارد.

 

جملهٔ بی‌قراریت از طلب قرار توست

طالب بی‌قرار شو تا که قرار آیدت

تشویش و ناآرامی های ما به دلیل ان است که دنبال قرار و آرامش هستیم. اما عاشق باید در راه معشوق، از بیقراری نگریزد، بلکه از آن استقبال کند تا آرامش بیابد.

 

جملهٔ ناگوارشت، از طلب گوارش است

ترک گوارش ار کنی، زهر گوار آیدت

همه ناگواری های ما به دلیل ان است که دل به شکم پرستی داده ایم. اگر عاشق شوی، نوشیدن زهر به خاطر معشوق هم برایت گواراست. در واقع نباید دنبال لذت های دنیوی باشی بلکه هدفت باید رضایت معشوق باشد نه خودت.

 

جملهٔ بی‌مرادیت، از طلب مراد توست

ور نه همه مرادها همچو نثار آیدت

ناکامی هایت به دلیل آن است که دنبال کام خودت هستی. اگر از کام خودت بگذری، همه شیرین کامی ها را نثارت خواهند کرد.

 

عاشق جور یار شو، عاشق مهر یار نی

تا که نگار نازگر، عاشق زار آیدت

نفسانیت فقط مهر یار را می خواهد، ولی سالک عاشق جور و مهر اوست و همین باعث می شود که معشوق پُر ناز هم در پی عاشق بیاید.

 

خسرو شرق، شمس دین از تبریز چون رسد

از مه و از ستاره‌ها، والله عار آیدت

 مولانا در مقطع غزل- که قدری هم اشکال وزنی دارد- می گوید با وجود شمس تبریزی، اعتنایی به نور ماه و ستاره ها ندارم.

 

26 اسفند 1403

سیامک یوسفی در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

بکاز بردن هوش مصنویی برای زبان پارسی زیان بار است و با آرمان های گنجور در ستیز. از یک سو تنبلی در اندیشه و پژوهش می آورد و از سویی بسیاری از آنچه می نماید یا نادرست یا بی مایه است.

 به حقیقت آدمی باش وگر نه مرغ باشد - که همین سخن بگوید به زبان آدمیت

تو به کار بر ز خود هوش وگر نه هست بی جان - که همین سخن بگوید به زبان آدمیت

رضا زینالی در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰:

نکته عجیبی در این غزل وجود دارد «گم شدن در گم شدن» این ترکیب غیر از مولانا نزد هیچ شاعر دیگری وجود ندارد.( کافی ست در همین گنجور جستجو کنید)

گم شدن در گم شدن

گویی گم شدن کافی نیست و انتهای خیابان گم شدن کوچه دیگری باز می‌شود بنام «گم شدن» اما در نظر مولانا این گم شدن چنان باشکوه است که نمی‌گوید « از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیافزود» بلکه می‌گوید دین من اس، راه و روش زیستن من است.

رضا از کرمان در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان:

جهن یزداد  عزیز درود  برشما 

دوست ارچمند ومعظم  چندی پیش فرصتی حاصل شد تا یکی دیگر از آثار همشهری گرامیم ،استاد باستانی پاریزی باعنوان شاهنامه آخرش خوش است را بدست گرفتم  قصد نویسنده در این کتاب بقول خودش یاد خیری از تمام کسانی است که در طول تاریخی به قدمت خود شاهنامه ،به این شاهکار ملی ما ایرانیان وفارسی زبانان  و همینگونه خود شخص فردوسی  خدماتی داشته اند و در  نقل تاریخ گاه مجبور شده از دشمنان شاهنامه وکسانی که نسبت به فردوسی کینه دارند  نیز یاد کند ضمن مطالعه بخش ۵ کتاب  متوجه شدم  که ایشان همواره رستم را به جهت نشناختن سهراب تقبیح  کرده وبر او خرده میگیرند و  حتی قدرت تشخیص حیوانات  بر فرزندانشان را با رستم مقایسه کرده اند  بگذریم  وقتی خود را در قماش ایشان دیدم بر خود لرزیدم  به فکر اصلاح حاشیه قبلی خودم افتادم با مراجعه به این صفحه دیدم شما دوست فرهیخته  دیر زمانی است که با سعه صدر پاسخ بنده را مرقوم فرموده‌اید که متاسفانه تا کنون متوجه حاشیه شما نشدم و این مطلب بر شرمندگی من افزود و متحیرم که چگونه  اینهمه الطاف بیکران  حضرتعالی را سپاس  بگزارم  .

 عزیزم به این نکته اعتراف مینمایم که نوشتار بنده ناشی از فرط  غم وناراحتی از کشته شدن سهراب  بدست رستم  و ناشی از علاقه شدید به ملی گرایی وحب وطن  است وبس و همچنین عدم اشراف به کل متن شاهنامه  ،از شما دوست گرامی ممنونم که اشتباه بنده را همچون آیینه‌ای  زلال به من نمایاندید ، و همچنین جواب خود را علاوه بر فرمایش شما سرور گرامی، در خود شاهنامه یافتم آنجا که حکیم فردوسی میفرمایند 

از این دو یکی را نجنبید مهر 

خرد دور بد، مهر ننمود چهر 

همی بچه را باز داند ستور 

چه ماهی به دریا،چه در دشت،گور

ندانند همی مردم از رنج آز

یکی دشمنی را،زفرزند باز

 در خاتمه،حقیر  از ابراز اینهمه گستاخی، باید در آستان فردوسی بزرگ ، شما وسایر بزرگواران  ودوستداران شاهنامه،زانوی ادب را بر زمین زده و با زبانی الکن  پوزش طلبیده ودرود های فراوان وبهترین احساسات قلبیم را تقدیم شما میدارم .

شاد و سرافراز باشید

 

 

مسعود ترکپور در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۱۹ دربارهٔ عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۳۵ - گدای عشق:

مصراع چه غم ز بی کلهی کآسمان کلاه من است در یکی از غزل های قاآنی هم هست و اینجا عارف قزوینی به تضمین از قاآنی آورده 

رضا از کرمان در ‫۳ ماه قبل، شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۴۴ در پاسخ به ابوالقاسم افشاری دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳:

درود بر شما 

معنی که حضرتعالی مرقوم فرمودید کاملا درسته صحبت من بر وزن بیته اگر قرار باشد که دست با کسره خونده بشه ،   "از"   بعد از دست باید حذف بشه تا بتوانیم روان وبدون سکته بیت را خواند.

شاد باشی عزیز

۱
۹۱
۹۲
۹۳
۹۴
۹۵
۵۴۵۹