گنجور

حاشیه‌ها

Mahmood Shams در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۱۷ در پاسخ به محمدرضا جلوه گر دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۱:

احتمالا اگر ایرج تا الان زنده بود و از وضعیت فرهنگ منحط غرب و متلاشی شدن خانواده و قانونی شدن ازدواج دو همجنس و ..... که شرم دارم بیان کنم ، را می دید بر خلاف شما و آقای رضوانی خودش برخی از اشعارش را می سوزاند یا اگر شجاعت داشت  اعتراف و اقرار می کرد که اشتباه کرده و تحت تاثیر این فرهنگ قرار گرفته و فکرش را نمی کرد به اینجا برسد !!

Mahmood Shams در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۱:

امام خمینی(ره)  ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم؛ اما از شرّ تربیت‌یافتگان غرب و شرق به این زودی‌ها نجات نخواهیم یافت.

 

ایرج میرزا مثل دوستدار ایشان آقای رضوانی 

از همان افرادی است که مثل رضا خان و پسرش 

استقلال  و ثبات در اندیشه و آگاهی به تمدن و تاریخ ایران اسلامی نداشت و این همه دانشمند و نخبه و شاعر و فیلسوف و عارف ایرانی بعد از اسلام ، و به محض ورود به یکی دو کشور خارجی و آشنایی با فرهنگ منحط غربی و سکولار تحت تاثیر قرار گرفت و و با تیزهوشی و خباثت و نفوذ انگلیسی ها ایران را به سمت فرهنگ غربی سوق داد که نتیحه و عاقبت ضدیت و مخالفت با دین  پدر و پسر مشخص شد که در این کشور متمدن تاریخی که با جان و دل اسلام را پذیرفته و عاشقانه پیروی می کنند چه می شود!! اقبال لاهوری با اینکه پاکستانی بود و در غرب مدرک گرقت همچون دکتر شریعتی و دکتر چمران و  بسیاری دیگر از اندیشمندان و نخبگان ایرانی، انسانی تهی از   استقلال در اندیشه  و استدلال و منطق در باور نبودند و با خود باختگی تحت تاثیر دیگران قرار نمی گرفتند !!

مثل محمد رضا که هم در انظار عمومی مشروب می خورد و زن بارگی می کرد و هم به زیارت و حرم امام رضا می رفت که نشان دهد بی دین و بی اعتقاد هم نیست ( عوام فریبی ) ولی در رفتار و کردار و عمل و آگاهی هیچ سنخیتی با اسلام نداشت !!

یکی از ایرادهای و انتقادهای اساسی که یه ایرج به درستی داده میشه علاوه بر دلباختگی به غرب و غرب زدگی ، دخالت و فتوا و ورود  به عرصه هایی بود که در آن دانش و سواد لازم را نداشت و فتوا می داد !!

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱ - خدا حافظ:

یکی از زیباترین ابیات این غزل، این بیت است:
سخن را گر همه یک جملهٔ دستوری انگاریم
تو و سعدی خبر بودید و باقی مبتدا حافظ
در اینجا منظور از سخن همان کلام است و معنایِ نحوی آن مد نظر است. کلام در نحو، سخنی است که سکوت بر آن جایز باشد؛ یعنی کامل شده باشد. نوعی از کلام از مبتدا و خبر (تقریبا همان نهاد و گزارۀ فارسی) تشکیل می‌شود. مبتدا بدون خبر کامل نیست و هرگاه خبر بر مبتدا وارد شود؛ معنا را کامل می‌کند و سکوت بر آن جایز است.
شهریار همه سخنوران را مبتدا می‌داند که بدون سعدی و حافظ تمام و کامل نیستند. سعدی و حافظ خبر هستند و سخن را تمام می‌کنند و باید بر آن سکوت کرد. نکتۀ ظریفی است در مبتدا بودن دیگر بزرگان و خبر بودن حافظ و سعدی و سکوت بر کلام.
شهریار به زیبایی، جایگاه سعدی و حافظ را در سخنوری فارسی بیان می‌کند.

احمد اسدی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:

شاه شمشادقدان خسرو شیرین‌دهنان

که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان

 

مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت

گفت ای چشم و چراغ همه شیرین‌سخنان

 

یکی از جلوه های زیبایی آوایی در این غزل تکرار معنی دار حرف شین است. تنها در دو بیت اول ده بار این حرف تکرار شده است و حتی حرف ژ نیز که با شین هم آواست را میتوان به آن اضافه کرد و یازده بار آنرا در خوانش این دو بیت شنید. 

 

 مفهومی که حافظ در بیت اول گنجانده صرفا توصیف یک شخصیت والا است و بیت دوم اشاره به گذار کردن آن شخص از کنار شاعر است که درویش است و گویا راه نشین ( با توصیف کیسه تهی بودن در ابیات بعد). لذا تصویری که این دو بیت تداعی می‌کند عبور پادشاهی با حشمت از کنار حافظ است آنهم در حالت مستی پادشاه. گویا تکرار حرف شین اگر صرفا یک واج آرایی موسیقیایی نباشد، در برداشتی خیال انگیزتر و شاعرانه تر میتواند تصویر سازی از صدای قدمهای پادشاه بر خاک باشد در هنگام گذار از کنار شاعر درویش. حافظ همین واج آرایی را در موقعیت مشابه دیگری برای دامن کشان رفتن معشوق به کار برده است:

 

دامن کشان همی‌شد در شَرب زرکشیده
صد ماهرو ز رشکش جیب قصب دریده

 

در کل تکرار حرف شین، ضرب آهنگی است که مانند موسیقی متن فیلم شنیده می‌شود اما در وهله اول ممکن است مورد توجه قرار نگیرد. در هر حال این موسیقی و تکرار حرف شین بر شیوایی کلام و دلنشین تر شدن آن تاثیر مستقیم دارد و در هنگام خواندن غزل شوری در آوا و کلام ایجاد میکند.

احمد اسدی در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۰۴ در پاسخ به رضا س دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵:

دوست گرامی آقا رضا،

 

کاملا متین فرمودید اسم پرندگانی که حافظ برای مراعات نظیر در کنار هم قرار داده است.

در تکمیل سخن شما، در این بیت واژه "باز" در فعل "باز رسان" نیز به گمانم ایهام دارد از پرنده ی باز.

همایون در ‫۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۴۰ در پاسخ به پرویز شیخی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۲:

درست است ولی کف اینجا بی ارزش نیست کف موج دریای عدم است نه کف معمولی

از این موجند شیرین گشته شوران

داود شبان در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۳۳ در پاسخ به فاطمه زندی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

دست مریزاد 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹ - بیان مکر و عداوت شیطان به فرزندان آدم:

1-مصرع نخست بیت 31 به شکل «آنچه نازیبا و زشت است و رجیم» درست نیست چون، «رجیم» را برای شیطان به کار می‌برند. شکل درست آن عبارت است از «آنچه نازیبا و زشت است و وخیم»

2-مصرع دوم همین بیت نیز به شکل «باشد از ابلیس و از طبع وخیم» درست نیست. با اندکی دقت مشخص می‌شود که در واقع شکل درست آن عبارت است از «باشد از ابلیس او را طبع و خیم» نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5379 همین موارد را تایید می‌کند.

همایون در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۳:

غزل "تو" کسی که به من نرسد هرگز به تو نمیرسد

به پیش آر سغراق گلگون من

ندانم که باده‌ست یا خون من

هنگامی که باده من ساخته و پرداخته و نوشیده شود من و تو یکی میشود و گربه وجود آدمی شیر میگردد 

هنگامی که من به شاهی و جهانجویی خود می‌رسد تو به اندازه جهان میشود این ارزش ها در زبان جلال‌دین بخوبی شکوفاست

Rahmanism در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۱:

استاد شجریان این غزل رو در آلبوم «سخن عشق» هم خوندن اما تو اسپاتیفای و بیپ تونز نیست که بشه لینک داد.

اما تو سایت‌های دانلود موسیقی هست. مثل این: پیوند به وبگاه بیرونی

ترک شماره ۲

سهیل باقریان در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳:

استاد شهریار می فرماید که تخلص شاعری ام را با تفال به دیوان حافظ انتخاب کرده ام که این غزل آمده است و بیت آخر را هم اینگونه قرائت میکند که؛

 

دوامِ عمر و مُلکِ او، بخواه از لطف حق حافظ!

که چرخِ  سکهٔ دولت به نام شهریاران زد

 

تصور میکنم بیت آخر به این گونه بسیار پرمعنی تر و با ارزش تر است.

 

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۱۴ - ترجمه الشوق در ستایش مولای متقیان علی علیه السلام:

وقتی سخن طولانی شود بی‌ارزش می‌شود.

ابیات اولیه خوب است ولی دیگه کم آورده و قافیه‌پردازی‌های عجیب و غریب کرده است.

تو هم‌شهری سعدی هستی. زشته این طور

قافیه‌اندیشم و دلدار من
گویدم مندیش جز دیدار من

مولانا

همایون در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۰:

غزل "من" از غزل های جمشیدی جلال‌دین است 

جمشید نخستین کسی است که من را پادشاه میکند و به همگان شاهی میبخشد، کاری که در جهان غرب هفده هجده سده پس از مسیحیت که از فرزندان آیین مهر است صورت می‌گیرد و من پیدا میشود و سابجکت از درون آبجکت بیرون می آید

 

چنین گفت با سالخورده مهان

که جز خویشتن را ندانم جهان

هنر در جهان از من آمد پدید

چو من نامور تخت شاهی ندید

جهان را به خوبی من آراستم

چنان است گیتی کجا خواستم

خور و خواب و آرامتان از من است

همان کوشش و کامتان از من است

بزرگی و دیهیم شاهی مراست

که گوید که جز من کسی پادشاست

 

جمشید خورشید بیرونی را به درون آدم می آورد و اینگونه بی زمانی و بیمرگی را پدید می‌آورد و نوروز به پا میکند

زهی آب حیوان زهی آتشی

که جمعند هر دو به کانون من

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۲۹ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۱ - نداهای جان پس از جدایی از تن:

مصرع نخست بیت 6 (زیر پر کشیدنِ سر در «قفس»)، حکم می‌کند که در مصرع دوم «پر نیفشانده» (به جای «پر بیفشانده») درست باشد. نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 5379 نیز همین را تاییدمی‌کند. البته، درستی این جایگزینی، از بیت‌های 7، 8 و ... نیز روشن است.

 

*می‌توان با نگرش سیستمی از احتمال خطا کاست.

 

سروش . در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۱۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷:

واقعا دیدگاه و اشعار زیبای آقای حبیب شاکر را دوست دارم و به شدت به ایشان احترام می گذارم،بعد از هر شعر خیام به سراغ شعر ایشان می روم و خود شاهد بحث و همنشینی این دو شاعر نیکوزبان می شوم،گویی این دو در کنار هم و بر تختی،مشغول مشاعره و پاسخ هستند و لذتی می برند فارغ از حاشیه ها و معناهایی که دوستان در بالا ذکر می کنند.خداوند ایشان را حفظ کند و از نعماتش بی نصیب نگذارد.

محسن دشتیان در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹:

سلام خدمت بزرگان

لغات خاصی در ابیات وجود دارد

برای مثال من مست صهبای باقی زان ساتکین رواقی

ممنون میشم کسی حاشیه تفسیری بابت این شعر بنویسد

پوریا سجادی در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۳۵ در پاسخ به هانيه سليمي دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰۱:

سلام وقت بخیر. 

ببخشید این آواز که میفرمایید رو دارید؟

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۴۰ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۴ - بیان نکوهش دنیا و مذمت اهل دنیا:

با توجه به مفهم‌های زیر:

–«باغ و بستانش» در مصرع نخست بیت 17،

–«کوههایش» در مصرع نخست بیت 18 و

–«بیشه‌ها» در مصرع دوم بیت 18،

واژۀ «میان» در مصرع دوم بیت 17 باید به «بیابان» تبدیل شود. و نکتۀ بسیار مهم اینکه جفت واژۀ «زاغ و زغن» در سراسر ادیبات ایران نشان از شومی، بدبختی و نکبت دارد. بنابراین، مصرع دوم بیت 17 نمی‌تواند «میانِ جمله دیو و اهرمن» باشد. البته نسخۀ خطی مجلس به شماره ثبت 5379 همین را تایید می‌کند.

خلیل شفیعی در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:

✅ نگاه دوم: عناصر برجسته‌ی غزل ۲۵۹

✨ منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز / چه شُکر گویمت ای کارسازِ بنده‌نواز

بازگشتِ نور و شادابی با دیدار یار؛ لحظهٔ سپاس و شکرگزاری

معشوق همچون کارگشای مهربان؛ پیوند بندگی و کرم محبوب

آغاز غزل با لحن امتنان و اعلام فتح باب وصال

 

✨ نیازمندِ بلا گو رخ از غبار مشوی / که کیمیای مراد است خاکِ کویِ نیاز

ارزش‌گذاری رنج و بلا به عنوان کیمیای دستیابی به مراد

«خاکِ کویِ نیاز» نماد فروتنی و روحیهٔ طلب درگاه معشوق

توصیهٔ صوفیانه به درآمیختن رنج با امیدِ تبدیل شدن به زر

 

✨ ز مشکلاتِ طریقت عنان مَتاب ای دل / که مردِ راه نَیَندیشد از نشیب و فراز

تأکید بر استقامت در سلوک؛ مقایسهٔ دل با سالکِ استوار

نشیب‌وفرازِ راه عشق به مثابه آزمون مردانگی معنوی

پیوند مفهومی «عنان» (مهار) با ثبات قدم در مسیر

 

✨ طهارت ار نه به خونِ جگر کند عاشق / به قولِ مفتیِ عشقش درست نیست نماز

«خونِ جگر» کنایه از رنجِ جان‌سوز؛ شرط پاکی در عشق

طنز نرم نسبت به فقه ظاهری؛ مفتیِ عشق فراتر از شریعت رسمی

پیوستگی مفهوم طهارت جسمانی با پالایش روح عاشق

 

✨ در این مقامِ مجازی به جز پیاله مگیر / در این سراچهٔ بازیچه، غیرِ عشق مَباز

جهان فانی به شکل «مقامِ مجازی» و «سراچهٔ بازیچه» تصویر می‌شود

پیاله (می) تمثیل حضور دائمی عشق؛ نفی هر تعلّق دیگر

رندانه‌ترین فرمان حافظ: حصر ارزش‌ها در عشق و باده

 

✨ به نیم بوسه دعایی بخر ز اهل دلی / که کِیدِ دشمنت از جان و جسم دارد باز

ترکیب لطافت تغزلی (بوسه) با معنویت (دعا)؛ معامله‌ای ظریف

دعا به عنوان سپرِ دفع دسیسهٔ دشمن؛ هم‌نشینی عشق و امنیّت

تجلیل «اهلِ دل» به عنوان واسطهٔ رحمت و محافظت

 

✨ فکند زمزمهٔ عشق در حجاز و عراق / نوای بانگِ غزل‌های حافظ از شیراز

گسترش جهانی آواز حافظ؛ فراتر رفتن پیام عشق از مرزها

«زمزمه» در برابر «بانگ»؛ اوج تدریجی تأثیر شعر

شیراز به مثابه خاستگاه اشاعهٔ شور عاشقانه به سراسر جهان 

⬅️ خلیل شفیعی (مدرس ادبیات فارسی)

تیرماه ۱۴۰۴

پیوند به وبگاه بیرونی

خلیل شفیعی در ‫۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:

✅ نگاه اول: شرح بیت‌به‌بیت غزل ۲۵۹ حافظ

بیت ۱

منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز

چه شکر گویمت ای کارسازِ بنده‌نواز

✦ منم که چشمم را به دیدار یار روشن و باز کردم

اکنون که این لطف بزرگ نصیبم شد، چه شکرگزاری‌که  سزاوار توست، ای خداوند گشایندهٔ کارها و مهربان با بندگان ،می توانم انجام دهم؟

بیت ۲

نیازمندِ بلا گو رخ از غبار مشوی

که کیمیایِ مراد است، خاکِ کویِ نیاز

✦ به مبتلای عشق بگو! از گرد و غبار بلا روی مگردان، چرا که این رنج‌ها خود کیمیایی است که به مراد می‌رسد. رنج در راه عشق، باعث تعالی است.

بیت ۳

ز مشکلاتِ طریقت عنان مَتاب ای دل

که مردِ راه نَیَندیشد از نشیب و فراز

✦ ای دل! از سختی‌های راه عشق و سلوک مگریز، که رهروِ راستین، از سختی های  راه نمی‌ترسد.

بیت ۴

طهارت ار نه به خونِ جگر کند عاشق

به قولِ مفتیِ عشقش درست نیست نماز

✦ اگر عاشق با خونِ جگر (رنج‌های جان‌سوز)  وضو نگیرد، نماز عشقش از نظر مفتی (قاضیِ راهِ عشق) درست نیست. 

بیت ۵

در این مقامِ مجازی به جز پیاله مگیر

در این سراچهٔ بازیچه، غیرِ عشق مباز

✦ در این جهان فانی و ناپایدار، تنها به می (رمز عشق ) دل ببند؛ زیرا این خانه، بازیچه‌ای بیش نیست، و هرچیز جز عشق بی‌ارزش است.

بیت ۶

به نیم‌بوسه دعایی بخر ز اهلِ دلی

که کیدِ دشمنت از جان و جسم دارد باز

✦ اگر بتوانی با نیم‌بوسه‌ای، دعای یک دل‌آگاه را به دست آوری، دریغ مکن؛ چراکه همین دعا، تو را از دسیسه‌های دشمن حفظ می‌کند.

بیت ۷

فکند زمزمهٔ عشق در حجاز و عراق

نوای بانگِ غزل‌های حافظ از شیراز

✦ زمزمهٔ عاشقانهٔ حافظ، از شیراز برخاست و در سراسر سرزمین‌های جهان همچون حجاز و عراق، طنین‌افکن شد.

شعر حافظ، جهانی و آوازه‌اش فرامرزی شده است.

⬅️ خلیل شفیعی(مدرس ادبیات فارسی)

تیرماه ۱۴۰۴

پیوند به وبگاه بیرونی

۱
۸۹
۹۰
۹۱
۹۲
۹۳
۵۵۵۰