علی میراحمدی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۲:
این بخش از نبرد کین خواهی، صحنه هنرمندیها و دلاوریهای گودرزیان است.
فریبرز که به جای طوس سپهسالار ایران شده از نبرد میگریزد و به قول فردوسی:
چو دشمن ز هر سو بانبوه شد
فریبرز بر دامن کوه شد
(این بیت در ایجاز و اختصار آیتی است)
و گودرز هم چنین قصدی دارد که گیو در خطاب به او سخنانی میگوید که بیت بیتش مرام نامه جوانمردی و شجاعت و دلاوری است:
بدو گفت گیو ای سپهدار پیر
بسی دیدهای گرز و گوپال و تیر
اگر تو ز پیران بخواهی گریخت
بباید بسر بر مرا خاک ریخت
نماند کسی زنده اندر جهان
دلیران و کارآزموده مهان
ز مردن مرا و ترا چاره نیست
درنگی تر از مرگ پتیاره نیست
چو پیش آمد این روزگار درشت
ترا روی بینند بهتر که پشت
بپیچیم زین جایگه سوی جنگ
نیاریم بر خاک کشواد ننگ...
تو باشی و هفتاد جنگی پسر
ز دوده ستوده بسی نامور
بخنجر دل دشمنان بشکنیم
وگر کوه باشد ز بن برکنیمدر ادامه همین نبرد، بیژن و بهرام نیز دلاوری و شجاعت شگفتی از خود نشان میدهند ...
غلامحسین مرادی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۹۴:
متاسفانه البوم نای دل استاد شجریان به صورت ناقص آپلود شده ، لذا بایسته است کسانی که به آلبوم کامل آن دسترسی دارند مخصوصا فرزند خلفشان جناب همایون شجریان اگر به آلبوم کامل آن دسترسی دارند ان را در اینترنت بارگذاری کنند
جهت اطلاع نقص آلبوم در تایم دقیقه پنج و ثانیه ۱۰ ان است که بخشی از البوم حذف شده و خوانش قسمتی از مصراع دوم بیت سوم در البوم موجود نیست
افسانه چراغی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۸ - بیرون آمدن شیرین از خرگاه:
مطلقدستی: توانایی و چیرگی و قدرت داشتن بر چیزی
عبدالرضا فارسی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸:
صبر به صحرا افکندن به معنی آشکار ساختن و افشا کردن است. در بعضی از نسخه ها چنین آمده است:
دیده دریا کنم و راز به صحرا فکنم
وندرین کار دل خویش به دریا فکنم
یعنی در افشای راز دل خویش دل به دریا می زنم و می گویم هرچه بادا باد.
ضمنا توضیحات آقای محسن( از شرح جلالی بر حافظ / دکتر عبدالحسین جلالیان) صحیح تر بنظر می آید.
افسانه چراغی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۸ - بیرون آمدن شیرین از خرگاه:
مرغول: پیچ و تاب گیسو
افسانه چراغی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۸ - بیرون آمدن شیرین از خرگاه:
همنشینی آنها بر عهد و پیمانشان استوار بود و هیچ یک پیمانشکنی نکردند.
افسانه چراغی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۷ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو:
رسیلی: همراهی و همآوازی، آواز خواندن دو خواننده در پاسخ به یکدیگر
عبدالرضا فارسی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:
ظاهراً در این غزل یک بیت جا افتاده است و در بسیاری از نسخه ها چنین آمده است:
مباش غره به بازی خود که در خبرست
هزار تعبیه در حکم پادشاه انگیز
زنده یاد دکتر عباس زریاب خویی فرموده اند: صحیح بیت باید ظاهراً چنین باشد
*مباش غره به بازوی خود که در حربست*
هزار تعبیه در حکم پادشاه انگیزپهلوانان و زور آزمایان در جنگ نباید به بازوی خود غره یا مغرور باشند زیرا کار جنگ را تعبیه و نقشه فرمانده یکسره می کند و قوت بازو در برابر نقشه و تعبیه جنگی بکار نمی آید چنانکه سعدی گفته است:
جوان اگرچه قوی یال و پیلتن باشد به جنگ دشمنش از هول بگسلد پیوند نبرد پیش مصاف آزموده معلوم است چنانکه مسأله شرع پیش دانشمند
مقصود از حکم برخاسته از شاه قضای الاهی است. می خواهد بگوید در کارهای روزانه اعتماد بر زور بازو کافی نیست، قضای مبرم الاهی و سرنوشت محتوم و مقدر را نیز باید در نظر آورد و به آن تن داد. این مضمون را در بیت هفتم این غزل بصورت کاملاً دیگری چنین می گوید:
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت که در مقام رضا باش و از قضا مگریز
افسانه چراغی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۶ - سرود گفتن نیکسا از زبان شیرین:
سختی دوم از مصدر سختن به معنی سنجیدن و آزمودن است.
افسانه چراغی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۴۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۵ - غزل گفتن باربد از زبان خسرو:
کم از: دستِ کم، حداقل، لااقل
Shirin Q در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۳۹ در پاسخ به محمدمتین عبدالهی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۶:
دوست عزیز شماره برنامه رو هم میدونید؟ با جست و جو در گوگل پیداش نمیکنم.
عرب عامری.بتول در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۳۳ دربارهٔ غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴:
تیشه داند که چه ها بر سر فرهاد آمد...
عالیست
احمد اسدی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۴۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
حُسن سرکش، کافر از جوش هواداران شود
دارد از هر طوقِ قُمری، سرو زناری جدا
این بیت در نگارش فعلی سایت گنجور به اشتباه با ویرگول بعد از واژه "طوق" و کسره برای "سرو" نوشته شده است.
زیبایی تصویری این بیت در تخیلی است که صائب در آن "طوقِ قمری" را به "زنار" برای سرو تشبیه میکند. از سوی دیگر تعبیر کردن قمری به هوادارِ سرو و اشاره به "حُسنِ سرکش" داشتن سرو، همگی ظرایفی خیال انگیز است.
قُمری پرنده ای است از راسته کبوترسانان که از فاخته کوچکتر است و آوازی خوش دارد. گونه هایی از قمری خط هایی حلقه ای شکل به دور گردن دارند که صائب آنرا به طوق تشبیه کرده است. آواز خواندن طوقی نیز در بیت صائب به "جوش هوادار" تعبیر شده است.
زنار نیز کمربند یا گردن بندی است که مسیحیان برای شناخته شدن میبسته اند و صائب طوق قمری را به آن تشبیه کرده است.
صائب در ابیات بسیار زیادی قمری را در کنار سرو به کار برده است و در آنها قمری را در جایگاه عاشقِ نغمه خوان و سرو را بر مسند زیبای جلوه گر نشانده است. از آن میان بسته به مضامین ابیات، طوقِ قمری را به فتراک، زنار، حلقه زنجیر و ... تشبیه کرده است. به عنوان مثال صائب ابیات زیر را با تصویری از قمری بر فراز سرو و با تشبیهی برای طوق قمری سروده است؛
طوقِ قمری سروِ بستان را کمندِ وحدت است
نیست از زنجیر پروا مردمِ آزاد را
دار و گیر حسن از عشق است در هر جا که هست
طوق قمری حلقه فتراک باشد سرو را
مرا بیگانه کرد از دین و ایمان سر و بالایی
که طوق قمریان را بر کمر زنار می سازد
اما آنچه از همه با مضمون بیت مورد نظر ما تناسب دارد این بیت است:
شود خونریزتر حسنی که عاشق بیشتر دارد
که از هر طوقِ قمری سرو فتراک دگر دارد
صائب شور و خروشِ عاشق را سبب فتنه گر تر شدن معشوق می داند. معشوقی که زیبایی غوغا کننده دارد و صائب آنرا "حُسنِ سرکش" می داند. واژه "سرکش" نیز با توجه به برافراشته بودن سرو با "سرو" مراعات نظیر دارد.
صائب واژه کافر را در مفهوم ستمگر و ناسپاس به کار برده است. او میگوید که خروش عاشق باعث ناسپاس تر شدن معشوق میشود. لذا چون زنار نشانه مسیحیت و خروج از اسلام است آنرا به نشانه کافری تشبیه کرده و در بیان مثالی برای مصراع اول، میگوید که سرو نیز در جایگاه معشوق، طوق قمری های عاشق را چون زنار به خود آویخته است.
مهدی از بوشهر در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۴۴ در پاسخ به امین مروتی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۴:
مرحبا
.فصیحی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۳۸ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:
درود بر برگ بیبرگی💐
یشوآ جفری در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۲۷ در پاسخ به برمک دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷:
زنده باد برمک فهیم
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۲ - وحی کردن حق به موسی علیهالسلام کی ای موسی من کی خالقم تعالی ترا دوست میدارم:
تنها ترا میپرستم هم کاملا انحصاری است و مخصوص توست و فراتر از گفت وقتی بعمل منهم میریزد موجب میشود تا ریاکار نباشم
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۲ - وحی کردن حق به موسی علیهالسلام کی ای موسی من کی خالقم تعالی ترا دوست میدارم:
از تو یاری می جویم منحصر به تو است و اینگونه انحصار موجب کوتاه شدن راه رسیدن به تو میشود
ضیا احمدی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۷:
سلام
مصرع آخر باتوجه به تصویر مستند، بهجای
لایخاف رهقا من به محیاک قتل
پیشنهاد کردهام بشود:
لایخاف رهقا من بمحیاک قتل
درصورت امکان این اشعار عربی را اِعرابگذاری فرمایید تا خوانش صحیح امکانپذیر شود.🙏
سوره صادقی در ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۱۲ در پاسخ به فرهود دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رفتن شاپور دیگر بار به طلب شیرین: