سیدمحمد جهانشاهی در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۲۷ دربارهٔ ایرج میرزا » غزلها » شمارهٔ ۵:
ایرج میرزا » غزلها » شمارهٔ ۵
طرَب افسرده کند دل، چو ز حدّ در گذرد
آبِ حیوان بکُشَد نیز، چو از سر گذردمن از این زندگیِ یکنَهَج ، آزرده شدم
قند اگر هست ، نخواهم که مکرّر گذردگر همه دیدنِ یک سلسله مکروهات است
کاش این عمرِ گرانمایه ، سبکتر گذردتو از این خلعتِ هستی ، چه تفاخر داری؟
این لباسی است ، که بر پیکرِ هر خَر گذردآه از آن روز ، که بی کسبِ هنر ، شام شود
وای از آن شام ، که بی مطرب و ساغر گذردلحظهای بیش نبود ، آنچه ز عمرِ تو گذشت
وآنچه باقیست ، به یک لحظهٔ دیگر گذردآن همه شوکت و ناموسِ شهان ، آخِرِ کار
چند سطریست ، که بر صفحهٔ دفتر گذردعاقبت ، در دو سه خط ، جمع شود ، از بد و نیک
آنچه یک عمر ، به دارا و سکندر گذردای وطن! ، زین همه ابنایِ تو ، کَس یافت نشد
که به راهِ تو ، نگویم ز سَر ، از زر گذردنه شریفالعلما بگذرد ، از سیمِ سفید
نه رئیسالوزرا ، از زرِ احمر گذردگر به محشر هم ، از این جنسِ دوپا ، در کار اند
وای از آن طرزِ مظالم ، که به محشر گذردور یکی زان همه عمّال ، بُوَد ایرانی
گِلهها بینِ خداوند و پیمبر گذرداین همه نقش ، که بر صحنۀ گیتی پیدا ست
سینماییست ، که از دیدهٔ اختر گذردعَنقریب است ، که از عشقِ تو ، چون پیراهن
سینه را چاک کند ایرج و از سر گذرد
سیدمحمد جهانشاهی در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۲۶ دربارهٔ ایرج میرزا » غزلها » شمارهٔ ۱۳:
ایرج میرزا » غزلها » شمارهٔ ۱۳
ز یاران ، آن قَدَر بد دیدهام ، کز یار میترسم
به بیکاری ، چنان خو کردهام ، کز کار میترسمشاپوییها خطرناک اند و ترسیدن از آن واجب
ولی با این خطرناکی ، من از دستار میترسمنه از مار و نه از کژدم ، نه زین پیمانشکن مردم
از آن شاهنشهِ بیدینِ خلقآزار میترسمنمیترسم نه از مار و نه از شیطان ، نه از جادو
غمِ خود را به یک سو هِشته ، از غمخوار میترسمچو بیاصرار ، کار از دستِ مردم برنمیآید
چه کار آید ز دستِ من ، که از اصرار میترسمفراوان گفتنیها هست و باید گفتنَش امّا
چه سازم ، دُور دُورِ دیگر است ، از دار میترسم
مهدی ملکوتی خواه در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه):
سلاو عرض ادب خدمت مدیریت سایت
لطفا بیت چهارم اصلاح شود.
غین در ذال چو نگذشت از سال
در ادامه
ظلمت ظلم ظالمان دیار
بی حد و بی شمار میبینم
قصهٔ بس غریب میشنوم
غصه در دیار میبینم
انسانی عجیب بوده عجیب
امید دانا در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۲۵ در پاسخ به روفیا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را:
سلام،
بر اساس تقسیمبندی مواد موجود در جهان، پس از مرتبهٔ جمادی، مرتبهٔ نباتی قرار میگیرد. بنابراین واژهٔ «نامی» در این بیت باید به معنای «نباتی» باشد.
با جستجو در گوگل و همچنین مراجعه به فرهنگهای معتبر مترادف نیز دیده میشود که:نامی:
۱) بنام، مشهور، معروف
۲) روینده، گیاه، نباتاز نظر علمی هم، نباتات مرحلهای فراتر از خاک (جماد) محسوب میشوند و این با ترتیب ارائهشده در شعر هماهنگ است.
به نظر من در این بیتِ مولانا، معنای دوم یعنی «روینده / نباتی یا گیاهی» مقصود است.
حبیب شاکر در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۰۳ در پاسخ به سروش . دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸:
سلام و ارادت.ممنون از بذل توجهتان. نظرات ارزشمندتان هم باعث انگیزه و هم چراغ راه برای حقیر است. انشاءالله همواره سربلند و پیروز و شاد باشید
حبیب شاکر در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۵۹ در پاسخ به مبارکه عابدپور دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸:
سلام و عرض ادب ممنون از ابراز لطفتان.خوشحالم که نوشته های حقیر قابل نگاه گرم و اندیشه سبزتان بوده
حبیب شاکر در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۵۶ در پاسخ به فریما دلیری دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸:
سلام و عرض ادب ممنون از بذل لطتان که هم باعث قوت قلب و هم سبب اطلاع این حقیر از عیار نوشته هایم میباشد.سرافراز و پیروز باشید
رضا از کرمان در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۴۰ - مثل:
درود
ستاره سهیل ستاره ای است که ضرب المثل شده ودر معنای نایاب بودن وکم پیدا ست وبه دلیل اینکه برای اولین بار در نواحی جنوب دیده میشه گمان بر این بوده که اهالی یمن اولین کسانی هستند که آن را رویت میکنند
در دیار تو نتابد ، آسمان هرگز سهیل
گر همی باید سهیلت ،قصد کن سوی یمن (سنایی)
زسر تا به پایش گل است وسمن
به سرو سهی بر سهیل یمن (فردوسی)
شاد باشی
رضا از کرمان در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۴۴ دربارهٔ شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰:
درود بر شما
موج بی شوار بی معنی است احتمالاً موج بیشمار باید باشد.
شاد باشید
رضا از کرمان در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۵:
درود بر شما
در مصرع دوم باید پرده های آسمان بخوانیم تا وزن بیت رعایت بشه پرده ها آسمان غلط است
شاد باشید
پیمان اولادی در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۴۹ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۷:
احمد شاملو این رو دکلمه کرده در مجموعه قطعات مشترک با استاد شجریان که توصیه میکنم حتماً گوش کنید
سیاوش عیوضپور در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور سوم » پادشاهی شاپور سوم:
الله اکبر ، الله اکبر
عاشق عاشقین عشاق در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۱۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:
سلام. این قصیدهست و اشتباها در غزلیات گنجانیده شده
امیرحسین صدری در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۲۱ در پاسخ به بهنام دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:
سلام
با توجه به مصرع قبلش و کلمات عقل و طامات ، به نظر میرسه منظور از داور ، خداوند هست. این آیه تز قضا تلمیحی داره به یکی از آیات قرآن که میگه روحانیون یهودی با هم به اختلاف خوردند در طول تاریخ و حالا از تو که محمد باشی میخوان قضاوتشون کنی ولی خدا در آخرت بینشون داوری میکنه.
در زمان حافظ هم ، روحانیونی وجود داشتند ( که گویا حافظ خیلی هم باهاشون مشکل داشته ) که ادعای عقل یا کرامت داشتند و با هم اختلاف هم داشتند. حافظ میگه این موضوعات بیاهمیت و غیرعرفانی رو بسپریم به خدا که در قیامت ، بینشون داوری کنه.
احمد خرمآبادیزاد در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۳۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:
در بارۀ «نبودی سوی من» در پایان مصرع دوم بیت نخست
بررسی 16 نسخه خطی مجلس نشان می دهد که:
1- تنها در سه مورد به همین شکل ثبت شده است (به شماره ثبت 64529، صفحه 328، شماره ثبت 74633 صفحه 283 و شماره دفتر 1376/ص155)
2-در دوازده مورد به شکل «نبردی سوی من» دیده میشود (شماره ثبت 208233/ص292، 61914/ص228، 74580/ص182، 65077/ص289، 44570/ص238، 7568/ص288، 64528/ص350، 44461/ص444، شماره دفتر 12966/ص148، 4605/ص215، 22381/ص284 و 11948/ص466).
3-یک مورد نیز به شکل «نگردی سوی من» ثبت شده است (شماره ثبت 44600/ص312). این مورد، تنها میتواند اشتباه از سوی کاتب باشد.
اما در هیچ سند خطی به جا ماندۀ کنونی، ردی از «ندیدی سوی من» دیده نمیشود؛ یعنی با استدلالهای بی ریط، نمیتوان چنین شکلی را ارائه داد. نکته مهم این است که با وجود برتری مطلق آماری «نبُردی سوی من»، تصمیمگیری نیز بسیار دشوار است.
*هرگونه تصحیح غیر مستند یعنی نوشتن یادگاری روی آثار سخنوران.
غزل ارغوان در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸:
چقدر این شعر زیباست ... چه شاعرهایی داریم و سراغی ازشون نمیگیریم ...
علی احمدی در ۱ ماه قبل، شنبه ۱ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۲۸ در پاسخ به بابک بامداد مهر دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹:
آفرین🌹🌹👍
علی جوادی در ۱ ماه قبل، شنبه ۱ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل:
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار (فال) به نام من دیوانه زدند
دکتر حافظ رهنورد در ۱ ماه قبل، شنبه ۱ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:
خواجه حافظ این غزل زیبا را در زمان امیر مبارزالدین سروده و بهنوعی اعتراض خویش را مبنی بر بگیر و ببندهایی که اومیکرده، اعلام نموده. مبارز می را حرام میدانسته و میخانهها را پلمپ میکرده؛ پس حافظ در بیت آخر برای اشاره به میخانه از ترکیب بیتالحرام(خانهی خم که حرام اعلام شده) استفاده کرده و گرد بیتالحرام گردیدن را وام از طواف کعبه گرفته که کعبهاش میخانه بود.
معلوم است که مبارزالدین با موسیقی هم مخالف بوده؛ چراکه هرجا خواجهی عزیز با غزلی اعتراض خود را از وضعیت اجتماعی و سیاسی دورهی مبارز اعلام میکرده، از موسیقی و گیروگرفت آن هم یاد میکرده؛ نمونهی آن همین غزل که به بریدن تارهای چنگ اشاره میکند و غزل ۲۰۰ با مطلع "دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند" است.
سام در ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۶: