گنجور

حاشیه‌ها

برمک در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۵۰ در پاسخ به عشرت دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در صفت داغگاه امیر ابو المظفر فخر الدوله احمدبن محمد والی چغانیان:

 بنواژ   ایستاده  ست است و ست  در پارسی به سات  نیزگشته  که انرا ساد نیز گویند و. ساد و ساده و سیده  بچم ایستاده . راست و حالت  است ساده خود از همین ریشه است یعنی  هموار  و بی پست و بلندی
نشستن نیز از همین ریشه است  بنواژ ست ریشه بسیاری از واژگان است چون استوان(استخوان)استوار استان (ستان که  هندستان و زین دست  میاید ) استاخ بستاخ گستاخ (واژی به چم اعتماد و اطمینان است)

استاد و اوستاگ . ستاغ(کره اسب پس از ایستادنش تا مرگش) ستاغ (=استا) =سترون  گرا که ایستاده است از زایش (کمانم استر نیز از همین ست باشد ز  افزوده    صرفی ست  ) .
 
ستاد و ستند  بچم پایگاه و مرکز و استوارگر هرچه باشد و ستند به چم ایستادن نیز است  و برابر با استند انگلیسی است

برمک در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۷ در پاسخ به عشرت دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در صفت داغگاه امیر ابو المظفر فخر الدوله احمدبن محمد والی چغانیان:

گمانم باز  جز اینکه فرمودید  گشته گز هم باشد (در پارسی گ/ب  بسیار بهم گردد) و گز   و سج ( سنج) هر دو از یک ریشه است

برمک در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در صفت داغگاه امیر ابو المظفر فخر الدوله احمدبن محمد والی چغانیان:

این بیت را بی انکه پس از ان بنگرم خواندم دیدم صحرا بیخود است چرا که گفته روی هامون سبز است چگونه دوباره میگوید روی ان ساده است و ساده بودن روی هامون یا صحرا یعنی بی  گیاه بودن ان  پس گفتم بیگمان  جای  صحرا  گردون بوده و نمیتواند  صحرا باشد  بویژه که در لخت نخست نیز گفته گردون ناپیدا کران و فرخی اینگونه بسیار میگوید   سپس بیت پسین را خواندم دیدم  سخنم  استوار است  چرا که گفته  اندر ان گردون .  فرخی دارد  هامون  سبز و اسمان بی ابر  را میگوید . انرا با گردون مینویسم  تا دوباره نویسی نکنم  بنگریم

روی هامون سبز چون گردون ناپیدا کران

روی  گردون ساده چو دریای ناپیدا کنار

اندر آن دریا سماری وان سماری جانور

وندر آن گردون ستاره وان ستاره بیمدار

بنگریم که  این دوبیت سرهم است و هامون سبز چون گردون است و گردون ساده چون دریاست
 
 نمیدانم   چنین تصحیح را باید به متن برد یا نه . تا سرپرست گرامی گنجور چه بیند

عباس صادقی زرینی در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ سیدای نسفی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲ - تاریخ وفات حاجی بهرام:

این رباعی نیست 

پس در بخش رباعی نباید باشد 

عباس صادقی زرینی در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ سیدای نسفی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷ - اسبیات:

این رباعی نیست

پس نباید در این بخش باشد 

عباس صادقی زرینی در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۵۱ دربارهٔ سیدای نسفی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰:

کارم به یکی بلای جان افتاده

سودا به سرم جهان جهان افتاده

فرزند عزیز من که دل نامش بود

عمریست به دست الامان افتاده

رضا از کرمان در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۴۶ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۲ - سبب عداوت عام و بیگانه زیستن ایشان به اولیاء خدا کی بحقشان می‌خوانند و با آب حیات ابدی:

درود بر شما

  در این ابیات که مد نظر شماست مولانا از وفای به عهد میگوید  از منظر ایشان عشق‌ورزی کاری سخت است که  در تحمل همگان نیست  و هر آدمی که از تعهد وفای به عشق بر نیاید نباید خود را عاشق بنامد    عشق چون وافی است وافی میخرد  پس مقصود از عهد بنظر تعهدی است که عاشقان در تحمل مصایب  بر گردن میگیرند. 

به در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۳۹ در پاسخ به به دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى:

مینورسکی باور دارد که اینجا لور همان لر هست حال اینها لولیان هستند یا لرها؟شاید بخاطر وزن شعر باشد

به در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى:

ز کُرد و لور و از رهگیر و عیار

کامران هیچ در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۲۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:

فردوسی نه شیعه بوده نه سنی ، این اشعار هم حاکمان سنی و شیعه وارد شاهنامه کرده اند 

 

محمود صبورنیا در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۴۳ دربارهٔ رهی معیری » منظومه‌ها » خلقت زن:

(نوا)

 


سرودن شعر،، خلقت زن ،، برمیگرده به بدقولی مریم فیروز  معشوقه رهی در مورد ازدواج با او، مریم فیروز(مریم سرخ )  موسس سازمان زنان حزب توده  بعد از این  بدقولی با نورالدین کیانوری(از سران حزب توده ) ازدواج میکند، رهی تا پایان عمر مجرد ماند 

البته بسیاری از اشعار عاشقانه  رهی هم برای مریم فیروز سروده شدن

عباس صادقی زرینی در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۰۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۳۰:

یا رب به کرم بر من درویش نگر

بر حال من خستهٔ دلریش نگر

هر چند نیم لایق بخشایش تو

در من منگر در کرم خویش نگر

 

این رباعی به اینگونه درست است و در نسخه های قدیمی تر به نام سید میر علی همدانی آمده است . 

به این نسخه استاد سعید نفیسی نمی توان زیاد اعتماد کرد

 

یا رب ز کرم بر من دل ریش نگر

وی محتشما، بر من درویش نگر

خود می دانم لایق درگاه نی ام

بر من منگر، بر کرم خویش نگر

 

این رباعی در دیوان بابا افضل کاشانی به اینگونه آمده است 

 

 

نیما در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۲:

درود و رحمت بر تربت پاک حضرت سعدی

محمود صبورنیا در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۸ - گفتار در معنی فنای موجودات در معرض وجود باری:

دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی 

ره عقل جز پیچ در پیچ نیست
بر عارفان جز خدا هیچ نیست

 سعدی اینجا از واژه عقل استفاده کرده و اتفاقا" زیرکی به خرج داده واژه عقل عربی است و در فارسی باید اندیشه و خرد را می آورد ولی عقل از عقال گرفته شده یعنی بستن زانوی شتر، در عقل بستن و گره هست، این را چند جور می شود معنی کرد، عقل هم گره است و هم گره گشا، گره عقل را چه کسی باز می کند؟حالا عارف کیست؟عارف کسی است که از این پیچ وخم عبور کرده وبه نور محض،رسیده به نور محض یعنی نور احدیت و واحدیت حق تبارک وتعالی الله نور و السماوات،یعنی رسیده به جایی که دیگر با چشم خودش با اندیشه خودش نگاه نمی کند و از منظر الهی مینگرد

صدرالمتالهین ملا صدرا می‌فرماید اگر ما از منظر خدا ببینیم همه چیز را می بینیم اگر نه از منظر غیر خدا چیزها را ببینیم نه خدا را می بینی نه چیزها را...

محمود صبورنیا در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۱۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۸ - گفتار در معنی فنای موجودات در معرض وجود باری:

دکتر  غلامحسین ابراهیمی دینانی معتقد  است که سعدی با این بیت آخر ،از اشعری ت  عبور کرده است

چو سلطان عزت علم بر کشد
جهان سر به جیب عدم در کشد

 

محمود صبورنیا در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۰۹ در پاسخ به گمنام دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۸ - گفتار در معنی فنای موجودات در معرض وجود باری:

درود 

 

،،که،، در آغاز این بیت  باعث ارتباط با بیت قبلی می‌شود 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۲ - سبب عداوت عام و بیگانه زیستن ایشان به اولیاء خدا کی بحقشان می‌خوانند و با آب حیات ابدی:

منظور از عهد در ابیات پایانی چیست ؟

Arsina Ansari در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۵۶ در پاسخ به مهدی دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:

از حکمت زندگی نه نعمت زندگی اول حکمت و بعد نعمت اول شناخت دوم وقتی شناختی آرامش و بوجود

۱
۳۸
۳۹
۴۰
۴۱
۴۲
۵۴۱۲