گنجور

حاشیه‌ها

asall najm در ‫۲ روز قبل، سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:

در اَزَل پرتو حُسنت ز تجلّی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه‌ای کرد رُخَش دید مَلَک عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش خیمه در آب و گِل مزرعه ی آدم زد
عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد

واقعاا چرا این بیت سوم از غزل حذف شده ؟؟ به عمق معنیش برید متوجه میشید چرا !!

 

آرش جوادی در ‫۲ روز قبل، سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۴۵ در پاسخ به فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۲۷ - حکایت پدر بخیل و پسر لاابالی:

منم همین بیت رو درست متوجه نمیشم. یکی توضیح بده لطفا

 

برگ بی برگی در ‫۲ روز قبل، سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹:

خیالِ رویِ تو چون بگذرد به گُلشنِ چشم

دل از پیِ نظر آید به روزنِ چشم

خیال در اینجا به معنیِ اندیشه و آرزومندی آمده است، و گُلشنِ چشم کنایه از نگاهی ست که جهان را بُستانی خوش نقش و زیبا می بیند، حافظ می‌فرماید اگر چشمی جهان را همه زیبایی و جلوه ای از رویِ معشوقِ ازل ببیند و با این دید نگاهی گذرا بر این گلشن بیندازد در خیال و آرزویِ دیدارِ رخسارِ زیبایی می‌رود که در ورایِ جلوه هایِ شگفت انگیزش در این گُلشنِ زیبا قرار دارد، پس آنگاه دلِ آن شخص به منظورِ نظر یا دیدنِ جهان از منظرِ چشمِ خداوند به روزن یا مردمکِ چشمش می آید تا با چشمِ دل و یا چشمِ جان بین جهان را ببیند و نه به وسیلهٔ چشمِ حسیِ خود، عارفان این‌چنین دیدنی را چشمِ نظر نامیده اند. 

سزایِ تکیه گَهَت منظری نمی بینم

منم ز عالم و این گوشهٔ مُعَیَّنِ چشم

پس حافظ ادامه می دهد اگر انسان با چشمِ نظر و جان بینی که ذکر شد به گُلشنِ هستی بنگرد منظره دیگری نمی بیند که سزاوار و هماوردِ تکیه گاهِ تختِ سلطنتِ آن سلطانِ ازل باشد، یعنی هر چه در منظرِ چنین انسانی بیاید را جلوه ای از ذاتِ خداوند می بیند که قائم به ذاتِ اوست و تکیه گاهش خداوند است، مُعَیَّن یعنی تعیین شده و برگزیده که دارای ایهام است و معنایِ دیگرش جاری شدنِ آب است که با گوشهٔ چشم نیز مرتبط است و اشکِ چشم را به ذهن متبادر می کند و بنظر میرسد حافظ هر دو معنا را مدِ نظر داشته است، پس می فرماید من به عنوانِ انسان که از عالمِ دیگری پای به این گُلشن گذاشته ام نیز جزیی از این منظره هستم اما در گوشهٔ ای تعیین شده و برگزیده، و بنابراین انسان هم جلوه ای از خداوند در این جهانِ هستی ست و تکیه گاهش او با این تفاوت که دارایِ ویژگی و قابلیت‌هایی می‌باشد که می تواند به فعل درآید و او را از سایرِ جلوه هایِ خداوند در این جهان متمایز کند.

بیا که لعل و گُهر در نثارِ مَقدَمِ تو 

ز گنج خانهٔ دل می کشم به روزنِ چشم

با عنایت به مُعَیَّن که در بیتِ قبل آمده است می فرماید اما انسان برای اینکه بتواند قابلیت‌های خود را به فعل درآورَد و شایستگیِ خود را برایِ گزینشِ خود به اثبات رساند لازم است اصلِ خود یعنی خداوند را طلب کند تا بارِ دیگر در این گُلشن با او یکی شود، پس باید اشکی که همچون لعل و گوهر ارزشمند است از گوشهٔ چشم مُعَیَّن و جاری گردد و به روزنِ چشم بیاید تا شاید که او نیز بازگردد و درمردمکِ چشمش جای گیرد ، حافظ دل یا مرکزِ انسان را گنج خانه ای توصیف می کند که به ذات سرشار از لعل و جواهر است یعنی عشق که شالوده و سرشتِ انسان است و از الست در دل و بند بندِ وجودِ انسان قرار داده اند، پس اگر انسان که بالفطره برخوردار از گنجِ عشق است با زاری و ابرازِ نیاز اشکِ گرانبهای خود را به پایِ حضرتش بریزد محتمل است که آن یار قدم رنجه کند و با حضورش غم و رنجِ فِراق  را از دلِ او بزداید.

سَحَر سرشکِ روانم سرِ خرابی داشت

گَرَم نه خونِ جگر می گرفت دامنِ چشم

 

 

 

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۲:

ز هم چون بگسلد شیرازهٔ دفتر ، بهاران را،

 

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۳۷ دربارهٔ طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹:

یابی‌ تو ، اگر آنچه اسیران تو یابند

 

علیرضا بدیع در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۱۶ در پاسخ به مرتضی (باران) دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵ - تماشا:

سرو مگر ثمری به نام سین میدهد؟ سیب ثمر و میوه است و هماره شعرا چانه را به سیب و گوی و به تشبیه کرده اند.

 

رضا از کرمان در ‫۳ روز قبل، سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۰۶ در پاسخ به Arvin Vakili دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:

سلام آقا آروین

 در سایت گنجوردر ذیل شرح حال زندگانی هر شاعر وادیب ومعرفی آثار ایشان استقبال های هرشاعر از شعرای دیگر آمده است در مورد این غزل موردی درج نگردیده است .

شاد باشی عزیز

 

حسین توفیقی در ‫۳ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰:

"ور" در بیت اول نیز باید "در" باشد و "شوار" در بیت دوم باید "شمار" باشد.
 

حسین توفیقی در ‫۳ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰:

با ملاحظه قوافی معلوم می شود که "خطا" اشتباه تایپی است و صحیح آن "خطاب" است، اشاره به حدیث کنز مخفی.
 

Arvin Vakili در ‫۳ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:

سعدی یک بیت داره که می فرماید:

گر در طلبت رنجی مارا برسد شاید چون عشق حرم باشد، سهل است بیابان ها

می خواستم بدونم آیا حضرت حافظ مثل خیلی جاهای دیگه از ایشون الگو گرفتن؟

 

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۳ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۱:

شیرین دهنان از شکرستانِ تو یابند

 

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۳ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۱۲ دربارهٔ طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹:

ای کاش چُو من ، سستیِ پیمانِ تو یابند

 

ابوتراب. عبودی در ‫۳ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۵۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۰۴:

عرض سلام و  ادب و  احترام

ظلّ همایـــــون جمیع مستدام

 

نیمی ز رُخَت الست منکم به بعید
آن نیم دگـر أقـرَبُ مِن حبل وریــد

کنج دو لبت نوشته یُحیی و یُمیت
اغلی مِن الــرّوح ، نشاطی و نویــد

 

رقص آتش و خون، چاپ دوم،با احترام ابوتراب عبودی

 

امیر لطف زمان در ‫۳ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۴:

بیت دوم اینگونه صحیح تر به نظر میرسه چون قافیه درونی هم داره

افروخت روی دلکش شد سرخ همچو آتش

گفتا بس است درکش تا چند ازین گدایی 

 

سامان عین در ‫۳ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:

اگر به مصرع اول و دوم بنگریم باید به یک تناقض یا بهتر بگویم تنقاض‌نما برسیم:

چرا باید بهشت با حوری مقایسه بشود با زمین با آب انگور؟

در واقع در زبان ما رفته رفته حوری معنی خودش را از انگورهای درشت بلورین به زنان زیباروی باکره تغییر داده.

بنابراین بهتر است اینگونه بخوانیم: بعضی‌ها شراب بهشتی را ترجیح می‌دهند. ولی من شراب دنیوی را.

در مصرع دوم ادله می‌آورد که چرا اینگونه ترجیح می‌دهد: 1- چون نسیه هست و ممکن است اصلا نباشد (دیدگاه ندانم‌گرایی یا آگنوستیک) 2- شاعر بدبینی دارد به چیزی که زیاد تبلیغش را می‌کنند و تشبیه می‌کند این وعده وعیدهای بهشت و آخرت را به صدای دهل که اگر وجود هم داشته باشند احتمالاً از نزدیک چیز جالبی نخواهد بود.

 

لطفا حجاب تعصب را از چشم بردارید و شعر را آن‌گونه بخوانید که کتاب یک فیلسوف را می‌خوانید. مگر دارید قرآن یا کتاب مقدس تفسیر می‌کنید!؟

 

زهیر در ‫۳ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۱۶ در پاسخ به Mahmood Shams دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:

آو! یِس!!! ✌️

 

مهدیار در ‫۳ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹:

درود بر اساتید گرامی

ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن

در مصرع فوق از درک معنی با حرف اضافه "با" ناتوانم. آیا ارجح نیست که به جای آن "بر" یا "به" قرار گیرد. سپاس فراوان اگر اساتید گرامی بنده را یاری رسانند.

 

زهره مشاوری در ‫۳ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۶:

قلاش: رند، عیار، لاابالی

 

کوروش در ‫۳ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۹ - حکمت ویران شدن تن به مرگ:

این زمین و آسمان بس فراخ

 

سخت تنگ آمد به هنگام مناخ

 

یعنی چه

 

 

 

مهرداد .. در ‫۳ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۵۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - درستایش اتابک مظفرالدین سلجوقشاه:

حیف از این استعداد و توانایی در خدمت شاهان بکار رفته آدم از استاد سخن انتظار مدح و ستایش شاهان رو نداره

 

۱
۲
۳
۴
۵
۵۰۴۸
sunny dark_mode